آفتابنیوز : اما معیار سنجش دوم به نسبت میزان فعل وانفعال ها بین دو طرف یا چند طرف بین المللی است که به نوبه خود این بحران را از وضعیت عادی وروتین که می توان آنرا پیش بینی کرد به وضعیت خصمانه و فقدان اطمینان ویقین مبدل سازد که حتی منجر به استفاده از سلاح گردد.
پس با توجه به تعریف های فوق می توان گفت بحران اتمی که ابرهای آن اکنون بین ایران از یک سو وکشورهای چندی از سوی دیگر در حال شکل گیری است موجب خواهدشد بسیاری از پایتخت های جهان وبخصوص پایتخت های عربی تصمیمات سرنوشت سازی بگیرند.
این تصمیم ها پیش از انتقال بحران از وضعیت سیاسی وقرار گرفتن در وضعیت طوفانی وشدید آن گرفته می شود ولی شاید مسئله ای که اهمیتی کمتر از این مسئله ندارد این است که پس از فروکش کردن بحران این حوادث چه تبعاتی بر زیر بنای منطقه ای وبین المللی جهان داشته است .
روزنامه الشرق الاوسط در بخش دیگری از تحلیل خود با اشاره به نوع رویکردی که اعراب طی چند بحران گذشته از آغاز جنگ عراق علیه ایران گرفته تا بحران خلیج فارس ونیز بحران همیشه دائمی خاور میانه داشته اند معتقد است اعراب بیشتر مایل هستند با استفاده از نگاه به عقب وتجارب گذشته خود با این بحران ها برخورد کنند.
بر اساس این تحلیل استفاده عامل بحران ها برای تعامل با مواضعی که نه تنها پیچیده است بلکه معادلات آن متغیر است وهر طرفی بر اساس توانایی های خود متغیرهای خاص به خود را دارد بسیار سخت است.
بر این اساس برخورد با ایران با توجه به این رویکرد کار حکیمانه ای نیست ، یعنی نباید با ایران با دیدگاه های زمان اول انقلاب یا جنگ عراق علیه ایران ودوران جنگ سرد تعامل کرد ، حتی دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی که در آن جنگ عراق علیه کویت روی داد ونظم نوین جهانی شکل گرفت نیز نباید ملاک قرار گیرد.
به بیانی واضحتر ایران در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد نشات گرفته از دو قشر شخصیتی ایدئولوژیکی ومتافیزیکی است واز منابع سیاسی ومردمی جدیدی بهره مند است.
در بخش دیگری از این مقاله نویسنده بر این باور است که در معیار بندی ایران باید به تمامی طرف های درگیر در این بحران توجه داشت ، امریکا اکنون در جنگ خود در عراق زخم خورده وهمان قدرت جهانی نیست که برای ادب کردن یک قدرت وحشتناک وارد آن شده بود.
ولی به هر شکل همچنان قدرت اول دنیا است که نمی تواند چالش تهران را نادیده بگیرد ، در اروپا هم تغییرات عمده ای به وجود آمده بخصوص که مشاهده شده راهبردهای استفاده از (قدرت مخملین) برای تحقق اهدافی که استفاده از زور در آن موفق نبوده راه به جایی نمی برد ، اکنون اروپا موضع گذشته خود را یک توهم تلقی کرده وبه دنبال استراتژی سرنوشت سازدیگری است.
احمدی نژاد وبه شکلی بشار اسد موفق شدند اروپا وآمریکای شمالی را بار دیگر متحد کنند ، هم پیمانی غرب جدید که از زمان پایان جنگ سرد دیگر نشانی از آن نبود.
در ادامه الشرق الاوسط می نویسد : در طول قرن گذشته زمانی که جهان غرب با نازی های آلمان نازی وفاشیست های ایتالیایی ونظامیان ژاپنی مواجه شد عرب ها این تصور را پیدا کردند که لحظه انتقام از استعمارگران فرا رسیده است پس دست به تظاهرات زده واز ارتش رومل خواستندپیشروی کرده وسرزمین های عربی را به اشغال خود در آورد وما را از انگلیس وفرانسه برهاند ، این در زمانی بود که سران کشورهای عربی سرگرم امضای توافقنامه دفاع مشترک با انگلیس وفرانسه بودند.
این حادثه در زمان بلوک بندی های جدید بین آمریکا واتحاد جماهیر شوروی هم تکرار شد ، اعراب در آن زمان به دو دسته تقسیم شدند برخی اعتقاد داشتند که کمک از شرق خواهد آمد در حالیکه برخی دیگر در انتظار فرود آمدن چتر نجات از غرب بودند.
حتی در زمان جنگ سرنوشت ساز با عراق هم که از کویت تا بغداد ادامه داشت نیز اعراب به دو دسته تقسیم شدند برخی طرفدار پیمان نظامی با آمریکا وبرخی دیگر مخالف آن .که البته تعدادی هم در این میان وجود داشتند که علنی مواضع خود را به صورت اعلام کردند در صورتی که تعدادی به طور محرمانه عمل کردند.
در این چارچوب بسیاری از ملل با نظر رهبران خوددر مورد به آتش کشیدن نیمی از اسرائیل همنوا شدند در حالیکه برخی از دولت ها هم معتقد بودند آزادی قدس از طریق کویت وحفر الباطن وفتح بقیه پایتخت های عربی امکان پذیر است.
الشرق الاوسط پس از آن می پرسد : چه مصلحتی برای سوریه وجود دارد که بحران مربوط به خود ولبنان ونیز مرگ حریری را با بحران ایران که در مورد مسایل اتمی است وبسیار خطرناکترمرتبط سازد؟
آیا به نفع سوریه است که به هر شکل اوضاع واحوال خود رابا مسئله ایران وحتی فلسطین مرتبط سازد؟