کد خبر: ۳۹۹۴۸
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۸۴ - ۱۷:۳۳

اتاق روشن، اتاق تاريك

آفتاب‌‌نیوز : رسانه ها و محافل داخلي نيز با به فال نيك گرفتن اين اظهارات، ضمن مثبت ارزيابي كردن اظهارات استراو از گشودن مرحله ي جديد مذاكرات ايران و اروپا خبر دادند و چنين تحليل كردند كه پس از يك ماه چالش، سرانجام تنشهاي هسته اي ايران و غرب فروكش كرد. حتي برخي از عقب نشيني غرب در قبال مواضع محكم ايران سخن به ميان آوردند.

تا اين جاي قضيه، اما شايد تنها يك روي سكه باشد. از آنجا كه ديوار بي اعتمادي بين ايران و اروپا، بسيار بلند است، بنابراين بايد انتظار داشت كه اروپاييها آن طور كه در ظاهر نشان مي دهند و بيان مي دارند، نباشند. آنان گاه با موضع گيري ملايم، مسير چالش را عوض مي نمايند تا بتوانند ادامه ي داستان را در يك «اتاق تاريك» پيش ببرند و فرصت پيدا كنند تا برنامه ريزي خود را (كه همانا فشار براي ايجاد اجماع جهاني عليه پرونده ي هسته اي ايران هست)، تحقق بخشند.

آنان ضمن اعلام اينكه رويكردشان نسبت به ما تغيير كرده و خواهان عزت ما هستند(!)، به طور هم زمان، ديگر سياست مشترك خود را براي رويارويي با برنامه ي هسته اي ايران دنبال مي كنند. آنان مي دانند كه سياست «اتاق تاريك» در پرونده هسته اي ايران، داراي خواص زيادي براي غرب است: اولاً فرصت برنامه ريزي و حركت دقيق را فراهم مي آورد، ثانياً تأمل آنان به عنوان ضعف غرب، تلقي نخواهد شد، ثالثاً مجال پيدا مي كنند كه بيشتر بر طبل مظلوميت خود بكوبند، رابعاً؛ فرصت كافي براي غفلت طرف خود فراهم مي آورند و خامساً؛ از افراط گرايي ناشي از احساس پيروزي طرف خود، نهايت بهره برداري را (در جهت شكل دهي اجماع جهاني عليه ما)، مي نمايند.

آنچه غربيها در اتاق تاريك دنبالش هستند و به اتكاء آن، برنامه هاي خود را دنبال مي نمايند، از اين قرار است:
1- متقاعد كردن ايران به مهار فن آوري هسته اي اش به زبان ديپلماسي و در صورت امتناع ايران، كسب حمايت روسيه و چين به هر روش ممكن. سفرهاي اخير آقاي لاريجاني به دو كشور روسيه و چين درچارچوب ديپلماسي هسته اي ايران متضمن دو نكته اساسي بود: اوّل آنكه روسها با موضع گيريهاي خود نشان دادند كه صرفاً دنبال منافع خودشان هستند و در واقع تنها قصد دارند با كارت ما با غرب بازي كنند. اين بدان معناست كه همكاري روسيه با ايران مترادف با استفاده از كارت ايران در رابطه با معامله هاي اقتصادي – سياسي روسيه با غرب و به ويژه آمريكاست. يك مثال از اين گونه بازيگري را در مذاكرات مخفيانه گور – چرنومردين در سال 1995 شاهد بوديم نمونه ديگر در اين زمينه، اجلاس مشترك رهبران آمريكا – روسيه در سن پترزبورگ در سال 2002 بود كه در آن روسيه پذيرفت در قبال دريافت طلبهاي خود از عراق با حمله ي به اين كشور مخالف نكند. بنابراين بايد پاسخ به اين سؤال براي ما مطرح باشد كه اساساً خط قرمز روسيه كجاست؟

2- پيام چينيها براي ايران چه بود؟ همان كشوري كه اساساً در قبال ايران، فاقد منافع راهبردي است و از سال 1990 به بعد به هيچ يك از قطعنامه هاي صادره در شوراي حكام رأي منفي نداده است.

درست است كه چينيها نياز به افزايش حضور خود در خاورميانه و استفاده از نفت اين منطقه دارند ولي چين بنابر مصالح اقتصادي و امنيت انرژي خود، سياست توسعه ي مناسبات با همه ي كشورهاي منطقه را دنبال مي كند؛ چنانچه سفر اخير امير عبدالله به چين را نيز در چارچوب اين سياست، مي توان تحليل كرد و بنابراين محاسبه كردن روي «محاسبه ويژه چين روي ايران» و اينكه تأمين انرژي چين از سوي ايران بتواند زمينه ساز روابط استراتژيك بين آن دو باشد، منتقي است.

3- غرب به شدت به دنبال ارجاع پرونده ي هسته اي ايران به شوراي امنيت و در تداوم آن، تحريم نفتي و توقف سرمايه گذاريهاي خارجي و همچنين خارج ساختن منابع بانكي ايران از بانكهايشان است. درست است كه اكنون اجماع جدي پيرامون پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت به وجود نيامده، اما حركتهاي خزنده و بدون تبليغات غرب (از جمله مسئله خروج پولهاي ايران) اتفاق افتاده است. از سوي ديگر غربيها موذيانه، تحريمهاي عملي در قبال سفر مقامات ديپلماتيك ما را اعمال نموده اند. بنابراين پروژه ايزولاسيون ايران، دارد بي سر و صدا دنبال مي شود.

4- فشار بي سر و صدا بر كشورهايي چون هند و ژاپن كه نگران تأمين سوخت در صورت وقوع بحران در منطقه مي باشند، در جهت تأمين سوخت مورد نياز آنان از منابع ديگر، از جمله از كشور عربستان در درياي سرخ، از جمله حركتهايي است كه جمهوري اسلامي ايران نبايد آن را رويدادي اتفاقي، قلمداد نموده و از كنار آن بگذرد.

5- به رغم پيشنهادهاي روشني كه تيم ايران در مذاكرات پريروز به طرف اروپايي ارائه داد، با اين وجود اروپاييها با موذيگري از «تكراري بودن حرفهاي طرف ايراني» ياد كردند. اين نشان مي دهد كه غرب قصد ندارد روي يك چارچوب مشخص، به نحو ديپلماتيك مسئله را حل كند.

6- غربيها دنبال آن هستند كه در يك رفتار حساب شده، ما را به سمت بن بست «آژانس» هدايت كنند. اگر ما روابطمان با غرب، تا اين حد، تنش آلود شده، از كوچه دادن به بازرسان آژانس – مخصوصاً در شرايطي كه آنان پر اشتها شده، دنبال بازرسيهاي فراپروتكلي هستند – چه چيزي عايد ما خواهد شد؟ درست است كه آژانس، يك نهاد تخصصي است، اما به هرحال نقش كانونهاي قدرت را در آن نبايد ناديده گرفته، نسبت به رفتار احتمالي آينده آن، دچار خوش خيالي شد و سوء استفاده ها و بزرگ نماييها را ناچيز گرفت.

تاريخ معاصر ما آكنده از درسهاي آموزنده در مواجهه با غرب است. غرب بارها با سياست «اطاق تاريك – اطاق روشن» توانسته نظرها را از كانون بحران دور كرده، برنامه هاي خود را به پيش ببرد. درست است كه غرب در منطقه و مخصوصاً عراق با چالشهاي جدي مواجه است، امّا ما نبايد بازيگريهاي دوگانه غرب را ناديده بگيريم.

شايد بيراه نباشد كه بگوييم: اكنون ما بيش از هر زمان ديگري به هشياري نيازمنديم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین