آفتابنیوز : در اقدامی که چندان غیر منتظره به نظر نمی رسید چین و روسیه با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت موافقت کردند که این مسله دیگر جای هیچ گونه شک و تردیدی بر هماهنگی و انسجام 5 قدرت هسته ای برای تصمیم گیری در خصوص ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت باقی نمی گذارد.
نماینده روسیه در آژانس بین الملل انرژی اتمی گفته کشورش خواستار ارائه گزارش پرونده ایران به شورای امنیت شده ولی بر این موضوع تاکید کرد که هیچ اقدامی علیه ایران تا یک ماه دیگر صورت نخواهد گرفت تا ایران بتواند در این مدت اختلافات خود را با آژانس برطرف کند.
محمد البرادعی دبیرکل آژانس بین المللی انرژی هسته ای در این خصوص گفته این مدت یک فرصت استثنایی برای ایران است تا از مخالفت با آژانس دست بر داشته چرا که مناقشه اتمی ایران وارد مرحله حساسی شده است.
هر چند که البرادعی در سخنان خود به این موضوع تاکید کرد که ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت به معنای پایان تلاش های دیپلماتیک برای حل و فصل مناقشه ایران نیست ولی آنچه مسلم است این است که غرب در اقدامی حساب شده از استراتژی های سابق خود (پلیس خوب، پلیس بد - مکانیزم ماشه – چماق و هویج) دست برداشته و استراتژی جدیدی را در مقابل با ایران در دستور کار خود قرار داده است.
اینطور به نظر می رسد که غرب در استراتژی جدید خود قصد گمراه کردن مقامات ایرانی را دارد تا بتواند توطئه های جدیدی را علیه ایران طراحی کند.
طبق مطلب اخیری که به نقل از شانون در تاریخ 2 بهمن در مجله Time به چاپ رسیده این استراتژی از زمان بوش پدر برای مقابله با ایران طراحی شده است.
شانون در مطلب خود به این موضوع اشاره کرد که دیپلمات های آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان برای تحقق این استراتژی در ایران 3 گام اولیه را طراحی کرده بودند.
1- وارد آوردن فشار به ایران برای اینکه به فعالیت های اتمی خود به صورت داوطلبانه خاتمه دهد.
2ـ در صورت مصالحه ناپذیری ایران پس از 2 تا 3 ماه این کشورها باید یک پیشنهاد قوی به شورای امنیت ارایه کنند.
3- گفتگو برای دریافت مجوز بلوکه نمودن حسابهای دولت ایران
در کنار 3 گام طراحی شده آمریکا به کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه این کشور ماموریت داده بود که در این مدت سعی کند کشورهای چین و روسیه را برای همکاری با غرب برای عملی نمودن استراتژی مورد نظر خود همگام کند.
اما آنچه مسلم است این اسن که هر چند آمریکا تا حدودی در پیشبرد استراتژی های خود بر علیه ایران تا حدودی موفق بوده ولی درایت سیاستمداران ایرانی در اکثر موارد باعث ناکام ماندن غرب (خروج دارایی های ایران از بانک های غربی و نپذیرفتن امتیازهای غرب) شده است و تغییر پی در پی استراتژی های غرب توسط دکترین سیاسی نشان دهند ناکار آمد بودن سیاست های غرب بوده است.
نتیجه ای که می توان نهایتا از تمامی مطالب بیان شده برداشت کرد این است هر چند که آمریکا در محاصره نظامی و اقتصادی ایران تا حدودی موفق بوده ولی در محاصره سیاسی ایران به پیروزی قابل توجه ای دست نیافته که این موضوع نشان دهنده بازی خوب ایران در پشت میز شطرنج هسته ای ایران و غرب است.
آنچه مسلم است این است که غرب در یک تناقض آشکار در مقابله با ایران گرفتار شده چرا که از یک طرف موضع ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت را جدی نشان می دهد و از سوی دیگر می گوید ارجاع به شورای امنیت به منزله تحریم یا واکنش نظامی علیه ایران نیست.
از طرف دیگر با وجودی که تعدادی از سیاستمداران تندور آمریکایی و اسراییل صحبت از بمباران مراکز هسته ای ایران می کنند غرب بخوبی از توان ایران برای حمایت تلافی جویانه آگاهی دارد و به همین علت چنین اقدامی را در دستور کار خود قرار نداده است.
به هر حال کسی نمی داند که در آینده چه اتفاقاتی رخ می دهد و باید منتظر ماند و دید که دکترین سیاسی ایران و غربی کدامیک پیروز عرصه دیپلماسی خواهند شد.