آفتابنیوز : پاسخ «محمدباقر قاليباف» در ديدار خصوصي اش با هاشمي رفسنجاني به پرسش ميزبان، صرف نظر از آن كه از جديت او براي تصاحب كرسي رياست جمهوري حكايت مي كند، احتمال كناره گيري او به نفع هر نامزد موسوم به اصولگرايي ديگر را نيز به صفر مي رساند.
بدين ترتيب اين گمانه بيش از پيش تقويت مي شود كه هر آنچه پيش از اين در جبهه اصولگرايان گذشته يا از اين پس تا آخرين دقايق ثبت نام رسمي در جريان خواهد بود، شايد جز نمايشي براي گمراه كردن رقيب داخلي و ترفندي جز براي ايجاد سردرگمي تحليلگران و ناظرين خارجي نبوده است.
حقيقتي كه نزديك به چهار ماه پيش «آقامحمدي» سخنگوي شوراي امنيت ملي در جريان يك ميزگرد تلويزيوني در شبكه دو بر آن مهر تأييد زده و گفته بود كه براي نخستين بار، جهان در كار گمانه زني اين نكته كه نامزدهاي اصلي انتخابات آينده چه كساني هستند و نيروهاي انقلاب بر روي كدام يك از آنها سرمايه گذاري كرده اند درمانده است و بدين ترتيب از هرگونه تأثيرگذاري مثبت يا منفي در انتخابات آينده عاجز است.» اگرچه آنها كه در ميان جزئيات به دنبال اصول مي گردند و آنها كه مي دانند «خبر يك» الزاما «تيتر يك» نيست نزديك به 14 ماه پيش در صفحه دوم دومين شماره روزنامه هموطن سلام، نخستين نشانه نامزدي قاليباف را رصد كرده بودند.
همان هنگام و سپس، دلايل متعددي اين گمانه را تقويت مي كرد كه چه بسا نامزد نهايي اصولگرايان كسي جز اين بسيجي سابق و نظامي فعلي نخواهد بود.
1- نامزدي و سپس رياست غلامعلي حداد عادل بر مجلس شوراي اسلامي (به رغم برخي مخالفت ها كه به سرعت مديريت و كنترل شدند) اين حقيقت را آشكار كرد كه اصولگرايان آماده اند تا مناصب انتخاباتي درجه نخست ساخت سياسي را تحويل غيرروحانيون و نسل دوم مديران خود قرار دهند.
2- نظاميان سابق، اكنون اصولگرا در انتخابات دومين دوره شوراي شهر تهران و سپس در رأي گيري هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي توانستند اغلب قريب به اتفاق كرسي هاي نمايندگي را به خود اختصاص دهند. اين اتفاق درست در همان هنگامي رخ مي داد كه دامنه تهديدات نظامي عليه ساخت سياسي رفته رفته افزايش مي يافت و از حوزه «الفاظي صرف» به «اقدامات عملي» جدي و تهديدكننده امنيت داخلي منحرف شده بود.
گويي روح و ماهيت فضاي مورد بحث ايجاب كرده و مي كند كه مديريت اجرايي كشور نيز در هماهنگي كامل با ديگر نهادهاي عالي تصميم گيري و متناسب با ماهيت تهديدات خارجي برگزيده و انتخاب شود.
3- فقدان سابقه و پرستيژ مديريت اجرايي نامزد- از مدت ها پيش برگزيده شده- اصولگرايان ايجاب مي كرد كه در فرصت باقي مانده تا رأي گيري، چنين سابقه و اعتباري براي وي تدارك ديده شود.
از اين رو به «رياست ستاد مبارزه با قاچاق كالا» برگزيده شد و در اين زمينه به خصوص، 13 وزارتخانه تحت مديريت وي به مبارزه با قاچاق كالا پرداختند.
4- علاوه بر تدارك سابقه و پرستيژ مديريت اجرايي، نامزد نهايي اصولگرايان مي بايست تصوير كاملاً نظامي خود در افكار عمومي را نيز با تصوير قابل قبول تري تعويض مي كرد.بدين منظور در بيشتر مواردي كه در برابر دوربين رسانه ها، به ويژه رسانه ملي قرار مي گرفت لباس غيرنظامي را به لباس نظامي ترجيح مي داد. همچنين حضور رسانه اي او نيز به نسبت پيش، از افزايش قابل ملاحظه اي برخوردار شد.
5- اصرار عجيب رسانه هاي تحت مديريت جريان دوم خرداد و خوراندن اين تحليل و گمانه زني به افكار عمومي و مهمتر از آن خود اصولگرايان مبني بر آن كه نامزد نهايي آنان كساني چون احمدي نژاد، لاريجاني يا ولايتي هستند نيز نشان مي داد كه جريان دوم خرداد با درك خطري كه از ناحيه نامزدي قاليباف متصور است تمايل به ناديده گرفتن وي دارد.
همين نكته آشكار مي كرد كه نامزد نهايي اصولگرايان، دست بر قضا همان است كه بيشتر ناديده گرفته مي شود!
6- اگر همه دلايل و علامت هاي بالا براي اين نتيجه گيري كافي نبود، نشستن قاليباف بر «صندلي داغ» شبكه دو در ايام نوروز، مي بايست ناظرين را در اين باره قانع مي كرد كه سردار به زودي قايق هايش را آتش خواهد زد و در ساحل به نظاره خواهد ايستاد!