آفتابنیوز : اگر سال 80 پوپوليسم در لباس «گل ياس» و «سيمرغ جهانيم اگرچند جوانيم» و «يا علي مدد» رخ نمود اينك نيز ترساندن مردم از فاشيسم گويي حربه اي مناسب براي شكل دادن به بسيجي توده اي متصور مي شود.
اصلاح طلبان دوم خردادي همچنين در هفته هاي اخير با طرح برخي سخنان راديكال و شعارهاي پيشروتر درصدد برآمده اند تا تابلوي تبليغاتي خود را برافراشته تر از پيش به نمايش بگذارند. همچنان كه حجاريان نيز به تازگي در گفت و گويي گفته است كه «بايد دوز اصلاحات را بالا برد.» آنها بدين ترتيب است كه در رسانه هاي مطبوعاتي شان متفاوت از اعتقادات گذشته و معمول خود به دفاع از حقوق شهرونداني مي پردازند كه حقي از آنان ضايع شده است، شهرونداني كه تا پيش از اين البته بيرون از اردوگاه خودي ها قلمداد مي شده اند.
اما همچنان كه حجاريان به درستي نيز خود در آن گفت و گو تأكيد كرده است: «دوز اصلاحات را نمي توان همزمان با انتخابات بالا برد و اين اتفاقي است كه بايد در سال هاي گذشته رخ مي داده است.»
طرح شعار دفاع از اقوام و اقليت ها، شعاري بيشتر نيست وقتي كه به يك باره و همزمان با آغاز تبليغات انتخاباتي مطرح شود. اصلاح طلبان اما اگر بخواهند كه با طرح شعارهاي نو و پيشرو قدمي به پيش بگذارند، حتي اگر مردم هم در انتظار چنين اتفاقي باشند (كه نمي باشند) خود ناتوان از بسط صحيح و خارج از تناقض آن هستند. چرا كه يك شبه نمي توان خود را متفاوت از پيش كرد و انديشه اي را در ذهن با انديشه اي ديگر جايگزين ساخت. اين چنين است كه مي بينيم اعضاي جبهه مشاركت و مجاهدين انقلاب از كانديداي حزبي سخن مي گويند و تأكيد مي كنند كه كانديدايشان در صورت پيروزي كابينه حزبي تشكيل خواهد داد و در عين حال اما معين خود تأكيد مي كند كه اعتقادي به كابينه حزبي ندارد.
محمد سلامتي دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب نيز از سويي ديگر به اين بازي مي پيوندد و برخلاف سخن اعضاي حزبش تصريح مي كند كه حزب او اعتقادي به كابينه حزبي ندارد و در شكل دادن به كابينه معين نقشي نخواهد داشت.
گروهي احساس مي كنند كه كابينه ملي، شعاري دلچسب است و عده اي ديگر هم در همان حزب و جناح بر اين تصورند كه كابينه حزبي، منطبق ميل مردم است. آنچه وجود ندارد تصويري روشن است از آنچه بايد انجام شود و آنچه در جايگاه برنامه بايد قرار گيرد.
اصلاح طلبان بر اين گمانند كه در آستانه انتخابات توجه به حقوق اقليت ها، احترام و توجه به منتقدين راديكال و مانند آن، باعث جلب توجه و اذهان ايرانيان تحول خواه به سوي آنها مي شود، اما هيچ توجهي ندارند كه آيا مي توان ميان اين رويكرد و رويكرد متفاوت آنها در سال هاي پيش ارتباطي برقرار كرد، در حالي كه آنها هنوز تكيلف خودشان را با آن رفتارهاي متفاوت روشن نكرده اند.
به عنوان مثال چگونه اصلاح طلبان در هفته هاي اخير از مخالفت شان با فرآيندي به نام «حكم حكومتي» سخن مي گويند در حالي كه خود در مجلس ششم و در بررسي طرح قانون مطبوعات به اين حكم عمل كردند و به حكم حكومتي در مجلس هفتم وقتي به نفع آنها تمام مي شد و وزراي دوم خردادي از استيضاح برحذر مي ماندند، انتقادي نداشتند.
«دوز اصلاحات» را همان طور كه حجاريان به درستي مي گويد نمي توان يك شبه بالا برد گويي چرخ پوپوليسم اين بار نمي چرخد.