آفتابنیوز : به گزارش خبرنگار سیاسی آفتاب محسن آرمين با بيان اينكه متاسفانه در سطح عام و گسترده همواره بر وجه شور آفريني و احساسي حماسه حسيني تاكيد ميشود اظهار داشت : امروز اينگونه حماسه عاشورا تفسير ميشود كه گويي در اين حماسه هيچ جايي از عقلانيت نميتوان يافت. امروزه عمل عاشورايي در سطح سياسي زماني عنوان ميشود كه مسالهاي حاد رخ دهد كه در آن صورت ميگويند ما عاشورايي هستيم و حسيني عمل ميكنيم، گويي امام حسين (ع) بدون هيچ تعقل و محاسبهاي حركتي را شروع كرده و خود را به دست تقدير و سرنوشت سپرده و خود را به شهادت رساند.
سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تصریح کرد : اگر اين تصوير شايع را بپذيريم، آنگاه نقش هدايتگر امام حسين (ع) به عنوان اسوه مورد ترديد قرار ميگيرد، زيرا امامان شيعه هيچگاه فارغ از عقلانيت، عملي را انجام ندادهاند ولي متاسفانه در سطح عموم جنبه عقلاني مساله عاشورا اصلاً جايي ندارد، در حالي كه شيعه، امام را انساني كامل ميداند كه اين انسان كامل، يعني دارا بودن حد نهايت عقلانيت .
آرمين با تنها علت پيچيدگي اين قضيه را عوام گرايي ندانست و گفت : عامل ديگري هم وجود دارد و آن نفس اين حركت است زيرا اساسا عاشورا حادثهاي است كه چند بعدي و شايد دليل ماندگاري آن در تاريخ هم همين باشد.
عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي تاکید كرد : حماسه عاشورا در ذات خود داراي لايههاي گوناگون است و ميتواند با مخاطبان گوناگون ارتباط برقرار كند. ما اين مسئله را در سطحي بالاتر در مورد قرآن ميبينيم، هر فردي در هر زماني ميتواند با قرآن ارتباط برقرار و مفاهيمي نو را متناسب با زمان از آن استخراج كند. درحادثه عاشورا ما اوج ايثار، مردانگي، مروت، فتوت و مظلوميت را در كنار اوج ستمگري، ظلم و بيرحمي ميبينيم، در عين حال نميتوان اين حادثه را تنها به گونهاي تحليل كرد كه فاقد منطق باشد.
وي با اظهار سير تاريخي پيش از حادثه عاشورا ادامه داد : بدعتها در عرصه سياسي در زمان معاويه يكي پس از ديگري شروع ميشود، سلطنت موروثي ميشود، زيرا معاويه باز زور شمشير حكومت را به دست ميگيرد و به همين دليل حكومت وي را سلطنت ناميدهاند. از سوي ديگر يزيد براي اولين بار به عنوان وليعهد معاويه تعيين ميشود، بر خلاف آن چه پيش از اين وجود داشت. خلفا پيش از اين به عنوان هم صحبت با پيامبر و يار پيامبر انتخاب ميشدند، ولي حكومت يزيد بر عكس اين مساله است، معاويه در اوايل سال 60 هجري از دنيا ميرود، در آن زمان قدرت نهادينه شده و تمامي مخالفان يا تهديد يا تطميع و يا كشته شدهاند. با روي كار آمدن يزيد چهره خونخوار معاويه در مورد وي شديدتر نمود پيدا كرده است. در عين حال معاويه به يزيد وصيت كرده كه نبايد با امام حسين درگير شود، يزيد بعد از روي كار آمدن به عنوان اولين اقدام درصدد بيعت گرفتن از حسين و دو تن ديگر يعني عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير است.
آرمين اضافه كرد: عبدالله بن عمر شبانه از مدينه فرار ميكند و به مكه ميرود، ولي امام حسين نه مخفيانه و تنها و نه شبانه از مدينه خارج ميشود، بلكه با خانواده و در روز روشن از مدينه خارج ميشود. هنگام خروج امام از مدينه اصلاً بحث قيام مطرح نيست، امام حسين (ع) تا زمان ورود به مكه نميتواند تن به بيعت يزيد بدهد درحالي كه از سوي حكومت تحت تعقيب قرار ميگيرد و خطر كشته شدن ايشان را تهديدميكند. تا اين زمان به هيچ وجه صحبتي از نامههاي كوفيان به ايشان مطرح نيست، تنها اجبار براي بيعت و يا كشته شدن او مطرح است، اما چرا مكه را براي عزيمت انتخاب ميكند؟ زيرا مكه كانون جهان اسلام است، به علاوه، آنجا سرزمين امني نيز بود. مسلمانان هم از نقاط مختلف به آنجا ميآيند و آنجا كانون افكار مسلمين است، به همين دليل امام مكه را انتخاب ميكند و اين عمل در شرايطي است كه اصلا بحث فروپاشي حكومت اموي مطرح نيست.
سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در ادامه گفت: توقف امام حسين در مكه حدود چهار ماه به طول انجاميد و از ماه دوم، نامههاي مردم كوفه به دست ايشان ميرسد كه امام پس از پذيرفتن نامهها، اول به آنان نامه ميدهد و سپس بعد حضرت مسلم را نزد مردم كوفه ميفرستد، مثلا ايشان در نامهاي به مردم كوفه مينويسند كه "من پسر عم خود را به سمت شما ميفرستم تا مطمئن شوم كه آيا فرهيختگان شما واقعا خواهان آمدن من هستند ياخير؟
آرمين افزود: وقتي امام متوجه ميشوند كه عدهاي براي ترور ايشان آمدهاند، حج را نيمه كاره ميگذارد و به سمت كوفه راه ميافتند، امام از ميان راههاي گوناگون بهترين گزينه را انتخاب ميكند، درعين حال نبايد از نظر دور داشت كه امام حسين (ع) به دليل آنچه كه از جد خود شنيده، ميداند كه در نهايت شهيد خواهد شد.
وي ادامه داد: در نيمه راه امام حسين خبر شهادت حضرت مسلم را ميشنود، عبدالله بن زياد هم در كوفه حكومت استبدادي شديدي راه انداخته بود اما امام چارهاي جز ادامه راه ندارد، زيرا فرار يعني تقليل ارزش كار او در حد كاري كه عبدالله بن زبير بعدها انجام داد.
این فعال سیاسی افزود : امام حسين (ع) در اين مرحله است كه حماسه و شور را انتخاب ميكند، يعني انتخاب عقلاني يك حماسه و شور يعني در هم آميختن مرزهاي عقل، عشق، حماسه و شور. از سوي ديگر در طرف مقابل اوج خونخواري مشاهده ميشود اما اين طرف در اوج دينداري، مظلوميت و تقوي قرار داد. در اينجاست كه صحنهاي اسطورهاي شكل ميگيرد، اسطوره يعني واقعيتي كه انسان ماهيتي غير بشري و ماورايي از آن انتزاع ميكند و عاشورا از اين جهت كاملا اسطورهاي است.