آفتابنیوز : وی که از متخصصان مشهور در زمينه ايران و خاورميانه است، اعتقاد دارد که ايران و آمريکا در آستانه بحرانی عظيم قرار دارند و بخش عمده ای از مقاله خود را به ريشه های اين بحران و نحوه شکلگيری آن اختصاص داده که به عقيده وی به کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت محمد مصدق در ايران باز می گردد.
به نوشته او، اشغال سفارت آمريکا در تهران و گروگان گرفتن دييلماتهای آن به مدت 444 روز، حمايت ايران از گروههای مسلح شيعه لبنانی که باعث خروج ارتش آمريکا از لبنان در سالهای 1983 و 1984 شد، مداخله آمريکا در جنگ ايران و عراق در سال پايانی جنگ که فرد هاليدی آن را طرفداری آمريکا از عراق در جنگ ارزيابی کرده، ظهور و قدرت گرفتن حزب الله در لبنان که به خروج اسرائيل از جنوب اين کشور در سال 2000 انجاميد و سرانجام، وضعيت کنونی آمريکا در عراق عناصری اند که در شکلگيری بحران ميان ايران و آمريکا و وخامت يافتن آن مؤثر بوده اند.
فرد هاليدی معتقد است که آمريکا شرايط را در عراق به شيوه ای پيش می برد که ناخواسته راه را برای افتادن اين کشور در دست ايران هموار می کند.
غرب آسيا و گستره ای از افغانستان تا لبنان، به عقيده فرد هاليدی، در آينده صحنه جنگ قدرت ميان ايران و آمريکا خواهد بود.
به نوشته فرد هاليدی، ايران به دنبال اين است که در سراسر خاورميانه و آسيای ميانه و همچنين در قبال بحران فلسطينيان و اسرائيل قدرت بلامنازع باشد و می خواهد که از لحاظ هسته ای نيز دست کم همان موقعيتی را داشته باشد که اسرائيل پيش از سال 1994 و آفريقای جنوبی در زمان حکومت سفيدپوستان داشت، يعنی اينکه حتی اگر دارای سلاح هسته ای نباشد، توان توليد آن را در هنگام ضرورت داشته باشد.
بر همين اساس، آقای هاليدی استدلال می کند که نگرانی غرب از برنامه هسته ای ايران ارتباط مستقيم با بحران عراق دارد و هرچه بر نفوذ ايران در عراق افزوده می شود، فشار آمريکا و متحدان غربی اش برای محدود ساختن فعاليت اتمی ايران نيز افزايش می يابد.
به قدرت رسيدن حماس در سرزمينهای فلسطينی و مشکلاتی که آمريکا و نيروهای ناتو در افغانستان با آن درگيرند نيز از نظر فرد هاليدی بر افزايش فشار اتمی بر ايران مؤثر است.
در زمينه به قدرت رسيدن محمود احمدی نژاد و ياران تندروی او در ايران، فرد هاليدی معتقد است که انقلابها پس از يکی دو دهه که از عمرشان گذشت وارد مرحله تازه ای از طغيان می شوند که در آن، عناصر انقلابی به مواضع اوليه خود باز می گردند که از جمله اين مواضع، رويارويی با دنيای خارج است.
فرد هاليدی فضايی طغيانزده را در غرب آسيا به تصوير می کشد و از آمريکا انتقاد می کند که با سياستهايی که اتخاذ می کند و با خودداری از اينکه مستقيماً با ايران وارد گفتگو شود، قدمی در راه فروخواباندن چنين طغيانی بر نمی دارد.
به نظر او، حکومت جمهوری اسلامی هيچگاه به اندازه شرايط کنونی از ثبات و استحکام برخوردار نبوده است.
بهای شصت دلاری هر بشکه نفت و حمايتی عمومی که فرد هاليدی برای محمود احمدی نژاد در ايران قائل است، اين حکومت را از نظر او چه در مقابل مخالفان خارجی همچون سلطنت طلبان و چه آنهايی که وی اسلامگرايان استالينيست خطاب می کند و منتقدان داخلی همچون ليبرالها و فعالان حقوق بشر و اصلاح طلبان ضربه ناپذير می کند.
او در پايان مقاله اش نتيجه می گيرد که جورج بوش نيز با سخنان مبارزه جويانه ای که عليه حکومت محمود احمدی نژاد ايراد می کند به صف متحدان آقای احمدی نژاد پيوسته است و همه اينها خبر از ماجراهای بيشتری در آينده می دهد.