آفتابنیوز : غسان الامام یکی از نویسندگان دائم روزنامه الشرق الاوسط در تحلیلی دراین رابطه تحت عنوان "رویارویی ایران وآمریکا وحدت عربی را از هم گسیخت" به تحلیل آن پرداخت.
درمقدمه این تحلیل آمده است : خطوط رویاروی در هم تنیده وپیچیده می شوند. تلاش برای ایجاد صف بندی ها روز بروز گرمتر می شود.
امروز اربابان سخن حنجره های خود را در روزنامه ها ، تلویزیون وبقیه رسانه ها پاره کردند.
ایران وامریکا در خط آتش قرار دارند ، اما این رویارویی اعراب را چند دسته کرده است.
عرب های در عراق وایران ولبنان وکرانه باختری وغزه با ایران هستند وعرب هایی هم که با آمریکا هستند در دریای مدیترانه تا خلیج فارس می باشند.
اعراب مسلمان تازه چهار ماه است که بیدار شده اند ، کاریکاتورها آنها را بیدار کرده است اما بیداری که منجر به آتش زدن سفارت خانه ها وکنسولگری ها وبه آتش زدن کلیساها هم رسید.
پس صحنه حساس است ، وبرای همه شرکت کنندگان ، بی طرف وتماشاگران خطرناک است.
امروز شاهد جنگی از پشت عینک ها ، جنگ دیپلماتیک وجنگ فن آوری ، جنگ کاریکاتور ، جنگ تبلیغاتی واطلاع رسانی وجنگ فرهنگ ها وسنن را شاهدیم.
بعد از خروج خاتمی ایران صاحب یک رئیس جمهور غیر معمم شد. احمدی نژاد اندیشه های اوایل انقلاب را با ملی گرایی در هم آمیخت وآنرا به صورت آمریکا واسرائیل در منطقه پرتاب کرد.
در بخش دیگری از این تحلیل آمده است : حمله در استراتژی ایران یک اهرم بازدارنده ودفاع است به نحوی که می تواند در صفوف دشمنان ایجاد هرج ومرج ایجاد کند.
آمریکا در موقعیت دفاعی قرار گرفته است، وسعی دارد حمله غافلگیر کننده ایران را مهار کند وپیروزی های را که در عراق ، سوریه ولبنان به دست آورده به نحوی محاصره کند.
در ادامه این تحلیل آمده است : کاندولیزا رایس برای هم پیمانان آمریکا وحشتناک تر است تا برای دشمنان آن ، دیک چنی صیادی است که در مرداب های تکزاس به جای غاز ومرغابی دوستان خود را مورد هدف قرار می دهد ، ورئیسش نیز اعراب را با تور دمکراسی می خواهد شکار کند مسئله ای که باعث می شود که آنها به سوی دشمنان آنها گرایش پیدا کنند.
آمریکا دمکراسی غیر پراکنده خود را پرتاب کرد اما این مهارت ایران بود که توانست مقتدا صدر را بعنوان دارنده بزرگترین جریان داخل ائتلاف شیعی مجاب کند که به نفع ابراهیم جعفری رای داده ووی را برای دومین بار نخست وزیر کند.
نا امیدی وشکست خوردگی آمریکا بسیار زیاد بود. زیرا شرط بندی خود را بر روی عادل عبد المهدی باخته بود ، ونتوانست این شخصیت را که در مقابل ابراهیم جعفری بعنوان بدی در برابر بدتر به شمار می رفت به پیروزی برساند ، این البته در شرایطی است که او نیز جزو جریان سید عبد العزیز حکیم یکی از دوستان قدرتمند ایران در عراق است.
ایران به این هم بسنده نکرده است بلکه مقتدا صدر را به کشورهای عربی اعزام کرد تا رخنه خود را در میان اعراب بیشتر کند ، این پیروزی ها در حالی است که آمریکا در انتظار التیام یافتن زخم شکست های نظامی وسیاسی خود از طریق ایجاد ائتلافی بین کردها ، اهل تسنن وگروه علاوی است.
نویسنده پس از آن با پرداختن به دیگر تحولات در کشورهای عربی در عراق ، سوریه ولبنان ونقش هایی که می تواند ایران در آن داشته باشد می افزاید :
آمریکا اگر توانست حماس را رام کند ، پرونده حریری را برای مهار اعراب طرفدار ایران در سوریه بشدت دنبال کند ، اعراب طرفدار ایران در لبنان را هم به همینگونه تحت فشار قرار داد ، ونیز بتواند برگ برنده شیعیان را در عراق از دست ایران بگیرد آنگاه موفق به مهار ایران خواهد شد ، اما این کار چندان هم آسان نیست زیرا آمریکا همچنان به اشتباهات خود ادامه می دهد واز اینرو شکست هایش هم در منطقه هر روز بیشتر وبزرگتر می شوند به نحوی که این شکست ها بیش از پیروزیهایش شده اند.