آفتابنیوز : عبد الله الطوقی نویسنده عربستانی در تحلیل پرونده هسته ای ایران وبازتاب های آن معتقداست که آمریکا بیشترین تلاش خود برای جلوگیری از پیشرفت ایران در برنامه های هسته ای اش انجام می دهد واین تلاش ها اوایل ماه میلادی آینده به نقطه اوج خود خواهد رسید.
به نوشته این روزنامه پنتاگون به طور محرمانه برنامه های یک عملیات غافلگیر کننده را علیه مراکز هسته ای ایران تدارک دیده است .
به زعم نویسنده این اقدام قرار است حداکثر طی دو ماه پس از به بن بست رسیدن کامل مذاکرات ایران در مورد برنامه های هسته ای اش انجام پذیرد.
این نویسنده با تکرار ادعاهای چند روزنامه در مورد نوع و نحوه انجام این عملیات می نویسد : فاش کردن چنین اخباری توسط واشینگتن نوعی زمینه سازی است ، همانند سناریویی که در 48 ساعت قبل از حمله به عراق برای خروج صدام حسین از عراق انجام گرفته بود.
این اقدام دولت آمریکا در واقع برای فشار به تهران جهت رویارویی با لحن چالش گرایانه سیاسی احمدی نژاد ونیز برای ترمیم چهره شکست خورده آمریکا در رسانه ها ونیز در میان مردم عراق محسوب می شود.
عملا وبر اساس پیش بینی کارشناسان سیاست دفاعی آمریکا قادر به انجام عملیات گسترده علیه ایران نیست حال چه این عملیات از طریق هوا وبه طور غافلگیرانه انجام بپذیرد یا آنکه عملیات نظامی فراگیری از طریق جبهه عراق انجام شود.
با وجود آنکه بازهای پنتاگون امکان انجام دو جنگ را در آن واحد برای آمریکا را با توجه به پایگاه مرکزی آمریکا در سیلیه قطر امکان پذیر می دانند ، همچنین امکان جایگزینی اسرائیل به جای آمریکا در این وظیفه را هم دور از ذهن نمی دانند ، اما به هر حال شکل ساختار عملیات ونیز اهداف ونیز بمب های " بانکر باستر" که می توانند در استحکاماتی به عمق 30 متر فرو بروند در مقطع کنونی فراهم نیست ودر صورت فراهم بودن نیز نمی توانند ماموریت خود را به شکل مطلوبی انجام دهند البته به دلایلی چند اسرائیلی ها ترجیح می دهند این کار را آمریکایی ها انجام دهند.
مسئله قابل توجه که برای آمریکایی ها وهم پیمانان جنگ علیه تروریسم غافلگیرکننده بود این است که ایرانی ها سیاست لبه پرتگاه (لبه تیغ) را برای خود برگزیده اند واین راهبرد را علیه همه به کار می گیرند.
این اقدام ایران پس از قانع شدن روسیه ، چین واتحادیه اروپا توسط آمریکا با منطق شلاق وآغاز ارجاع پرونده به شورای امنیت آغاز شد. در این شرایط این ذهنیت به وجود امده که برنامه های اتمی ایران وچشمداشت های تسلیحاتی این کشور از دیدگاه دولت احمدی نژاد قابل مذاکره نیست.
از این رو می توان گفت استفاده ایران از وضعیت متلاطم منطقه ونیز تسریع در استفاده از راهبرد رویارویی به تعویق افتاده شده توسط بازهای راستگرایان آنهم با نظامی که یکی ازمحوری های اصلی شرارت عنوان شده تنها راه برای ورود به کلوپ کشورهای اتمی محسوب می شود.
در ادامه این نوشتار ودر توضیح مطالب فوق آمده است:
از دیدگاه دولت احمدی نژاد چنین اقدامی نه تنها تهور وخودکشی سیاسی محسوب نمی شود بلکه حتی اوج پراگماتیسم وعملگرایی است زیرا به هر شکل ایران به همراه سوریه در لیست شرارت قرار داشته و برخورد تنها نیازمند مشخص شدن موعد آن در چارچوب محاسبه ای واشینگتن است.
پس وقوع فاجعه برنامه ریزی شده بسیار بهتر از نشست وانتظار کشیدن آن در چارچوب محاسبات طرف آمریکایی است که به طور حتم به نفع نظام ایران نخواهد بود.
حاکمیت سیاسی ایرانی چند روز پیش آمادگی خود را برای تقدیم خدمات اتمی ودانش فنی آن به نظام هوگو چاوز همسایه ای که تا مغز استخوان آمریکایی ها را می آزرد ، اعلام کرده است.
این روشی است که در دوره روزولت ، جانسون ونیکسون توسط آمریکایی ها به کار می رفت .آنها برای خود دشمن می تراشیدند وسپس آنها را به سرنوشت مرگباری سوق می دانند. اما اینبار با این تفاوت روی می دهد که جای دو طرف تغییر پیدا کرده واین طرف مقابل است که برای واشینگتن زمان رویارویی را مشخص می کند.
به هر شکل در تحلیل بازتاب های این رویارویی سیاسی بین واشنگتن وتهران باید اوضاع داخلی دو کشور را هم مد نظر قرار داد.
به اعتراف نویسنده نظر سنجی ها در ایران نشان می دهد سیاست لبه پرتگاه احمدی نژاد با آمریکا ونحوه اداره پرونده اتمی توسط وی نه تنها مورد رضایت است بلکه بطور بی سابقه ای برنامه های اتمی او به مایه فخر ومباهات اصلاح گرایان و تندروها تبدیل شده است.
در همین حال محبوبیت بوش در امریکا روز به روز به شکل بی سابقه ای کاهش می یابد ومسئولین دولتی وسازمان های این کشور هر روز به دلیل نقش های قانونی وحقوقی ونیز آزادی های عمومی وبخصوص به دلیل اوضاع جنگ در عراق که بسیاری از آمریکایی ها کشورشان را در ان شکست خورده می دانند ، مورد بازخواست قرار می گیرند.
سئوال اصلی اینجاست که اوضاع منطقه چه در سایه وقوع سناریو ضربه غافلگیر کننده که از طریق موشک های بالستیک که از زیردریایی ها شلیک می گردند ، ونیز بمب های هوشمند سنگر کوب که بوسیله بمب افکن های بی 52 پرتاب می شوند ، یا با تحقق سناریوی جنگ فراگیر که دامنه آن با درگیری های نظامی در لبنان ، منطقه خلیج فارس وفلسطین اشغالی گسترش می یابد ویا عملیات انتحاری بوسیله قایق های تندرو که باعث قطع کامل صدور نفت از منطقه خلیج فارس می گردد ، به وقوع پیوندد آمریکا به خوبی از میزان زیان هایی که از طریق این جنگ بخصوص در زمینه عدم صدور نفت عایدش می شود آگاهی دارد.
صرفنظر از وضعیت اتمی ایران واینکه آیا به پیشرفت واقعی رسیده یا در ابتدای راه باشد وبدور از منطق مقایسه ایران ,دید گاه های هنیوت گینگریج سخنگوی رسمی سابق کنگره آمریکا که چندی پیش اعلام کرد وخارج از چارچوب اندیشه بازهای راستگرا در مورد مسئله بازدارندگی وسپس دمکراسی وبعد از آن نان وامنیت باید بگویم که : کشورهای منطقه باید طرحی سیاسی را برای آزمایش صداقت آمریکا در مورد اینکه خواهان صلح وآزادی در جهان است تدوین کنند. تا ثابت شود آیا واقعا این کشور به دنبال آزادی خاور میانه از تسلیحات کشتار جمعی است واینکه می خواهد واقعا از ایران شروع کرده وبه اسرائیل ختم شودیا خیر؟
زیرا صلح وثبات در منطقه ای که اسرائیل تنها قدرت اتمی آن باشد معنایی ندارد. پس می توان گفت که وضعیت ایران بمثابه آزمونی حقیقی برای اراده طرف هایی است که خواهان صلح در منطقه هستند وبخصوص برای آمریکا وحامیان روند سازش که همزمان با اعمال نظارت بر ایران باید این تدابیر برای اسرائیل نیز اعمال گردد تا امنیت همگانی بدست اید.
اینجاست که ما باید آمریکا وبقیه ابرقدرتهای حاضردر شورای امنیت را در باره این مسئله حساس ونگران کننده در بوته آزمایش قرار دهیم .