کد خبر: ۴۳۳۷۶
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۸۴ - ۲۳:۴۶

تحلیل الجزیره از بحران اتمی ایران

آفتاب‌‌نیوز : عاطف عبد الحمید نویسنده مصری این تحلیل در نوشتار خود تاریخچه همکاری روسیه وانگلیس ودر چارچوب آن قدرت های بزرگ را در مورد ایران ذکر وبا استناد به توافق تابستان 1907 روسیه وانگلیس در مورد اشغال ایران می نویسد یک قرن از آن تاریخ می گذرد ، نام استعمارگران تغییر پیدا کرده وموقعیت جغرافیایی آنها نیز به همین شکل ، نیروهای آمریکایی که پس از جنگ جهانی دوم برای مقابله با روسها در ایران مستقر شده بودند پس از پیروزی انقلاب اسلامی به حوزه جنوبی خلیج فارس کوچ کرد. 

نین روسها نیز بار دیگر به ایران بازگشت اما اینبار پای چین را هم به این منطقه باز کرد تا آخرین قلعه ای را که آمریکا به طور انحصاری در اختیار دارد نیز از دست وی خارج کند. 

به اعتقاد نویسنده مقاله آمریا طی پانزده سال توانست مانع از بسط نفوذ منطقه ای ایران شود وتهران را در چارچوب یک کشور عادی باقی نگه داشت ، والبته در این چارچوب واشینگتن اکنون مسئول اصلی تبدیل منطقه خلیج فارس به ذرادخانه تسلیحاتی است وبه تبع آن مسئول اصلی پافشاری ایران بر ادامه برنامه های هسته ای اش هم واشینگتن است زیرا دیگر این رویکرد یک گزینه حتمی است که هیچ ارتباطی با فنون مانور ندارد. 

اکنون ایران بین مرز یک کشور ثروتمند نفتی وخطراتی که برای استقرار این کشور در این چارچوب وجود دارد ومنتقل شدن به کشوری که در عین توصیف شدن به مخزن نفت یک کشور اتمی است که نه تنها خود را در مقابل تجاوزات خارجی حمایت می کند بلکه حاکمیت خود را بر محورهای حیاتی خلیج فارس پیش از آغاز حملات اقتصادی قدرت های استعماری تحکیم می بخشد. 

اینجاست که مشاهده می کنیم ایران بشدت در واهمه اهداف پشت پرده سیاست های غربی در این چارچوب است ومعتقد است این سیاست ها به دنبال آن هستند که دست آوردهای ایران را از زمان آغاز جنگ طوفان صحرا تا به امروز به نقطه صفر بازگردانند.
 
غرب می خواهد انتقام دست آوردهای ایران را پس از جنگ اشغال کویت وتقویت حاکمیتش بر خلیج فارس علاوه بر گسترش نفوذش در عراق وبه قدرت رساندن شیعیان در این کشور ودستیابی به تسلیحات پیشرفته روسی وچینی ونیز خزانه مملو از ارزهای نفتی را بگیرد. 

این انتقام وبازگرداندن ایران به نقطه صفر با انفجارهای اهواز آغاز شد منطقه ای بسیار استراتژیک در دهانه خلیج فارس که تا بن دندان مسلح است. 

ایران را می خواهند با این اقدامات مشغول کنند ، مشغولیتی که پیش از این ایران متهم به دست داشتن در آن در کشورهای بحرین وعربستان بود وامروز خود انگلیسی ها را به انجام آن در اهواز متهم می کند ومعتقد است لندن به دنبال زمینه سازی برای بحران آفرینی در این منطقه است. 

سوی دیگر نقشه ایران هم به یک دریایی مملو از نفت منتهی می شود ، دریای خزر که منطقه ای آماده شعله ور شدن است ، واین بحران برای منطقه آذربایجان هم پیش بینی می شود. 

نویسنده سپس با پیش کشیدن ادعای وجود اقلیت های مذهبی در جمهوری اسلامی ایران م یافزاید : اگر جبهه افغانستان را هم که هنوز کاملا حل وفصل نشده است ، روابط استراتژیک عربستان وپاکستان را هم که هنوز جوانب نظامی آن کاملا مشخص نشده است را هم به این مسایل بیافزایم در خواهیم یافت که ایران در چه میدان مینی قدم گذارده است وبه طور حتم در این چارچوب گزینه اتمی یک نیاز مبرم برای ایران محسوب می شود. 

در سوی دیگر منطقه خلیج فارس می توان واکنش کشورهای عربی را به طرح بسط نفوذ ایران مشاهده کرد ، اما به هر شکل این کشورها همچنان اسیر سناریو معتدل وحتی رمانتیک خود در مورد سلاح هسته ای هستند که در آن این باور تبلیغ می شود که سلاح هسته ای ایران می تواند به طهران اعتماد به نفس کافی برای حمایت از خویش در مقابل عراق واسرائیل باشد ولا غیر. 

اما به هر شکل در این میان می توان موج نگرانی کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس را از برنامه های هسته ای ایران در روزنامه های این کشورها مشاهد کرد ، در این روزنامه ها ذکر می شود که برنامه های اتمی ایران هیچ ارتباطی با آزادی فلسطین یا حمایت از جها اسلام نداشته وایران تمامی این هزینه ها را فقط وفقط برای بازگشت به رؤیاهای دولت صفوی انجام می دهد. 

عربستان را باید یکی از مهمترین کشورهیا حساس نسبت به برنامه های اتمی ایران دانست ، مهمترین این حساسیت ها با توجه به شاخص های اختلاف ایدئولژیک سیاسی بین این دو کشور در سطح منطقه ای است که البته نوع ونحوه هم پیمانی آمریکا وعربستان را هم نباید از نظر دور داشت. 

علاوه بر آن عربستان پس سقوط عراق بزرگترین کشور از نظر جمعیتی در مقابل ایران محسوب می شود ومی تواند با سود بردن از هم پیمانی استراتژیک جمعیتی با مصر بر این توانمندی بیافزاید این البته سوای عمق استراتژیکی است که عربستان می تواند در رویارویی با ایران در اختیار داشته باشد.
 
در مقابل نباید فراموش کنیم که روسها که در اواخر قرن نوزدهم واوایل قرن بیستم ایران را به اشغال خود در آوردند رسیدن به آب های گرم خلیج فارس یکی از اهداف آنان بود وامروز نیز دست از این چشمداشت خود بر نداشتند. 

اما ایران گزینه دیگری ندارد وبا وجود آنکه از هدف روسها برای نزدیک شدن به خلیج فارس آگاهی دارد واز راه های پر پیچ وخمشان برای بازگشت به جایگاه از دست رفته خود کاملا مطلع هستند اما راهی جز همکاری ندارند. 

رئیس جمهور ایران چندی پیش اعلام کرد که روس ها قصد وغرض هایی از انتقال فرایند غنی سازی اورانیوم به خاک خود دنبال می کنند. 

در بخش دیگری از این مقاله آمده است: 

روسیه امروز در جهانی مملو از ظالمین دست راست ایران به معنا ومفهوم مظلومیت در شیعه محسوب می شود. 

اما روسها تنها برای حمایت از مظلومیت ایران وشیعیان برنامه های هسته ای ایران را هدایت نمی کنند بلکه هدف آنها از آن هم فراتر رفته وآنها امروز به دنبال به چالش کشیدن آمریکا بعنوان دشمن مشترک تهران ومسکو در منطقه خلیج فارس هستند. 

همچنین انتقامی نیز از جریان وهابیت که در مناطق جنوبی خلیج فارس گستردگی بسیار زیادی داشته وروسها آنها پشتیبانان اصلی مالی جنگجویان چچن می دانند ، گرفته می شود. 

علاوه بر روسیه چینی ها با اهدافی مذهبی وارد این صحنه شده اند امروز چینی ها با نزدیکی به ایران قصد دارند خشم فروخفته 20 میلیون مسلما چینی را که حقوقشان در غرب این کشور پایمال شده است را تسکین بخشند. 

اما فاصله چین با خلیج فارس بسیار زیاد است ، نگاه پکن وقطب نمای سیاسی اش جهت های دیگری را در شرق وجنوب شرقی آسیا نشانه می رود وبر عکس روسها که این قطب نما همه طرف ها را نشان می دهد ، چینی ها فقط به دنبال دستیابی به نفت ایران هستند واین هدف را از شراکت خود با ایران دنبال می کنند تا نیاز روبه افزایش کارخانجات بسیار پر اشتهای چینی را تامین کنند.

در چارچوب این قرار دادها چین با فروش سلاح وکالاهای الکترونیکی ونیز مصرفی تامین نفت خود را برای یک ربع قرن تضمین می کند. 

حال ودرچاروچوب امیدواری ها وخوش بینی های موجود بسیاری به محور ایران ، روسیه وچین دل بسته وحتی هند را نامزد پیوستن به این محور اعلام می کنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین