آفتابنیوز : از لحاظ سياسي، سؤال در مورد احتمال تشكيل يك دولت بادوام فلسطيني، سؤال اشتباهي است به اين دليل كه تا به حال بايد روشن شده باشد كه بوش خطر سياسي ايجاد دولت را با در نظر گرفتن تصميم شارون براي جلوگيري از تشكيل آن، به جان نخواهد خريد. سؤال صحيح كه پاسخ به آن فرآيند صلح را مسلح به انرژي و جهتي مي كند كه در حال حاضر فاقد آن است، اين است كه آيا هنوز اميدي براي بقاي اسرائيل به عنوان سرزميني يهودي وجود دارد؟
علي رغم وجود كليه نگراني ها در مورد سرزميني اسرائيلي، آنچه مسلم است اين است كه حتي پس از خروج اسرائيل از غزه تنها مدت كوتاهي طول مي كشد تا اكثريت جمعيت عرب بين درياي مديترانه و رود اردن مستقر شوند. وقتي چنين اتفاقي بيفتد، اسرائيل ديگر رسماً و حقيقتاً كشوري يهودي نخواهد بود.
عجيب است كه تنها يك كشور فلسطيني قادر خواهد بود بقاي اسرائيل را به عنوان كشوري يهودي نشين تضمين كند. اما با ادامه طرح تخليه شهرك هاي شارون و شدت گرفتن آن در كرانه باختري، فلسطيني ها دير يا زود به راه حل دو سرزمين پشت خواهند كرد و منطق سياسي و مردمشناسي خود را دنبال مي كنند.
فلسطيني ها به چيزي كمتر از مرزهاي پيش از سال 1967 قانع نخواهند شد. آنها كه در حال حاضر نيمي از قلمرو قانوني توافق شده در قرارداد 1947 سازمان ملل را به اسرائيل داده اند، راضي نخواهند شد كه 22 درصد باقيمانده فلسطين را به انضمام اسرائيل درآورند مگر اين كه به همان اندازه از مرز اسرائيل را از آن خود كنند.
پايتخت اين كشور فلسطيني نيز بايد در شرق بيت المقدس واقع شود. شانس اين كه يك رهبر فلسطيني توافقنامه اي به امضا برساند كه ضمن آن فلسطيني ها از بيت المقدس اخراج شوند همانقدر است كه يك رهبر اسرائيلي طي يك توافقنامه صلح به پناهندگان فلسطيني حق بازگشت به اسرائيل را بدهد.
درواقع توافق فلسطين با فرمولي كه حق بازگشت پناهندگان را از اسرائيل به فلسطين تغيير جهت مي دهد، كاملاً بستگي به توافق بر سر موقعيت فعلي اسرائيل در قبال قلمروي اين كشور و بيت المقدس دارد.
اين امتياز دولت اسرائيل، تنها زماني قابل بررسي است كه اين دولت بالاخره به شهروندانش حقيقت را بگويد و حقيقت اين است كه تنها در صورت تشكيل يك دولت موفق فلسطيني مي شود از تبديل شدن يهوديان به يك اقليت جلوگيري كرد.
آن عده از اسرائيلي ها كه اعتقاد دارند جهان به دنبال رژيم آپارتايد يهودي است كه به كمك نيروهاي مسلح روي اعراب تسلط دارد و يا به اسرائيل اجازه پاكسازي نژادي را مي دهد، خود را گول مي زنند. متأسفانه برخي از احزاب سياسي اسرائيل به دنبال اين مسائل نژادي اند و با اين حال اسرائيلي ها آنان را به عنوان شركاي مناسبي در دولت مي شناسند.
ناتان شارانسكي، وزير سابق دولت شارون به دنبال املاك خصوصي اعرابي بود كه خارج از مرزهاي شهري بيت المقدس زندگي مي كنند اما املاكشان درون مرزها و «مصادره شده» است.
اين باعث مي شود كه دولت بتواند زمين هاي اعراب را بدون حق شكايت آنها مصادره كند. شارانسكي مردي است كه بوش را متقاعد كرده كه فلسطيني ها بايد تا وقتي كه دموكرات نشده اند تحت اشغال اسرائيل باقي بمانند.
مسائل اين چنيني موجود در آينده اسرائيل بسيار تعيين كننده تر از شهرك ها و ديوار امنيتي اي است كه اسرائيل دور زمين هاي دزديده شده فلسطيني ها مي كشد. وقتي چنين دريافت هايي بتواند توهمات موجود در فرآيند صلح را بشكند، ممكن است كه حاميان اسرائيل بالاخره درك كنند كه مسأله، بسته شدن روزنه اميد به روي فلسطيني ها نيست بلكه بسته شدن آن روي يهودي هاست.
متأسفانه در نتيجه تحريكات هوشيارانه شارون و مشاورش دو ويسگلاس كه معتقدند آمريكا را متقاعد به نگه داشتن فرآيند صلح و نقشه در «فرمالدئيد» كرده اند، اين دريافت تنها پس از بسته شدن روزنه معروف اتفاق خواهد افتاد.