آفتابنیوز : داستاننويسي امروز فرنگي هم ديگر حال و هواي ديگري پيدا كرده است. داستانهايي كه سرشار از نوآوريهاي عجيب و غريب هستند و محصول دانشگاهها و كلاسهاي داستاننويسي خلاق، نميدانم شايد هم اين داستانها به مذاق من خوش نميآيند. ديگر نويسندگان خلاق و خوش قريحه كم شدهاند. ادبيات داستاني اروپا و آمريكاي شمالي پا به ورطههاي عجيبي ميگذارد البته در اين ميان گاهي وقتها داستانهاي جذابي هم خلق ميشوند كه ترجيح ميدهم آنها را مطالعه كنم و نه بيشتر.»
دريابندري كه اين روزها بيشتر وقتاش را صرف ترجمه ميكند، معتقد است سال گذشته اتفاق خوشايندي كه در ياد بماند در حوزهء ادبيات داستاني نيفتاد. به جز مرگ پي در پي نويسندگان و شاعران پيشكسوت كه بسيار غمانگيز بود: «همه چيز به روال عادي گذشته پيش ميرود، و خوشحالم از اين كه همچنان ميتوانم كار كنم. كتاب چشمگيري هم به نظرم منتشر نشد، جز يكي دو مورد. چندي پيش كتابي تحت عنوان «بحران آذربايجان» به دستم رسيد كه خاطرات آيتالله ميرزا عبدالله مجتهدي» را شامل ميشد كه بسيار كامل و جامع بود و بخشي از تاريخ ايران را با موشكافي دقيقي روايت كرده است دريا بندري كه به واسطهء همسرش فهيمه راستكار كه در عرصهء تئاتر فعاليت ميكند، بيشتر تئاترهاي روي صحنه را ميبيند، با اين حال هرگز فعاليت مستمري در عرصهء ترجمهء نمايشنامه نداشته است. او ميگويد: «من زياد كارهاي خانم راستكار را دنبال نميكنم، فعاليتهاي تلويزيوني و سينمايياش را هم كه اصلائ تا به حال نديدهام. اما در حوزهءتئاتر گاهي وقتها كه جلسهء نمايشنامهخواني دارند، حاضر ميشوم. همين چند وقت پيش نمايشنامهاي از لوركا را ترجمه كرده بودم كه ايشان روخوانياش را به عهده گرفتند كه نظرم را جلب كرد. اماهيچ وقت عرصهء تئاتر را به شكل جدي پيگيري نكردم، معتقدم تئاتر درايران آن طور كه بايد جان نگرفته است.»
دريابندري اين روزها سخت مشغول ترجمهء داستانهاي كوتاه ارنست همينگوي است و سعي دارد جلد اول اين مجموعه را فروردين سال آينده منتشر كند: «جلد اول اين مجموعه به احتمال زياد تا پايان فروردين ماه منتشر ميشود و سعي ميكنم جلد دوم اين مجموعه را هم تا پايان سال 85 منتشر كنم. علاوه بر اين روي اثر فلسفي ديگري تاليف ديويد هيوم كار ميكنم كه مربوط به قرن 17 انگلستان است، اين كتاب به شدت مرا جذب كرده است و دوست دارم با طمانينه اين اثر را ترجمه كنم. چند داستان كوتاه ديگر هم از منتقدان ادبيات داستاني ترجمه كردهام كه هنوز حجم آن به يك مجموعه نرسيده است و قصد دارم كاملاش كنم.»
دريابندري بارها و بارها در گفتوگوهايش از علاقهمندي و دلبستگيايكه به آثار ارنست همينگوي دارد ياد كرده بود و حتي ابراهيم گلستان نويسندهء ايراني كه اين روزها خود خواسته به انگليس مهاجرت كرده است در مجموعهء گفتوگوهايش با پرويز جاهد به اين مساله اشاره كرده است. دريابندري كه به پيشنهاد دوستانش نوشتن با دوربين را مطالعه كرده است، ميگويد: «اين گفتوگوها ميتوانست سندي در عرصهء تاريخ شفاهي ايران باشد، اما گلستان خصومتهاي شخصياش را وارد اين گفتوگو كرده است و درواقع اين گفتوگو را تبديل به غرولندهاي يك پيرمرد برج عاجنشين كرده و همين مساله است كه مرا متاسف ميكند. دليل اين پرگويي و كنايهها براي من كاملائ روشن است اما دوست ندارم دلايلام را مطرح كنم، براي اين كه در اين صورت، من هم درست مثل ابراهيم گلستان عمل كردهام. گلستان با طعنهها و كنايههايي كه به تمام مردگان و زندگان عرصهء ادبيات زده است اين كتاب را از اهميتي كه ميتوانست داشته باشد ساقط كرده است. احساس ميكنم نبايد به اين بحثها دامن زد و در آن كنكاش كرد براي اين كه دوستاني كه اين مسايل را براي اولين بار بيان ميكنند عاشق اين حواشيسازيها هستند و حرفهاي ما به آنها در اين زمينه كمك ميكند.»
دريابندري سالهاست كه تنها ترجمه ميكند و در عرصههايي چون سياست پا نميگذارد. اما در انتخابات تابستان گذشته براي اولين بار او به طور رسمي از طيف روشنفكر جامعه خواست تا در انتخابات رياست جمهوري شركت كنند، دريابندري معتقد است: «انتخابات سال گذشته از اهميت خاصي برخوردار بود، اصولائ معتقدم جماعت روشنفكر بايد دربارهء مسايل اين چنيني اظهارنظر كنند و سكوتي كه تا به حال شده هم از سر اشتباه بود. شخصائ در انتخابات بعدي هم شركت ميكنم براي اين كه معتقدم هر سكوتي ميتواند عرصه را براي ما تنگ كند. اگر فرصتي باقي بود قطعائ در انتخابات بعدي هم به طور رسمي از دوستانم دعوت ميكنم تا در انتخابات رياست جمهوري شركت كنند.»