آفتابنیوز : حجت الاسلام سید ابراهیم رییسی پس از ناکامی در انتخابات ریاست جمهوری و در بازگشت به مشهد در اولین نطق عمومی کوشیده شکست خود به رغم ائتلاف با محمد باقرقالیباف را به عوامل بیرونی نسبت دهد یا اینگونه توضیح دهد و توجیه کند:
«تهمت های روزنامههای زنجیرهای به رقیب، حضور معاون اول در رقابتها، تبدیل وزارتخانه ها و استانداری ها به ستاد انتخاباتی کاندیدای دولت، پول پاشی، کم لطفی مسؤولین که باعث شد مردم پشت در صندوق ها بمانند و دولتی که نمی تواند به قانون عمل کند و تخلفات مهندسی شده در انتخابات...»
یک لحظه تصور کنیم که خود او پیروز شده و به ریاستجمهوری رسیده بود و رقبا این اتهامات را وارد میساختند. آنگاه آیا متهم به تضعیف نهادهای قانونی نظام و همسویی با دشمنان نمیشدند و احتمالا دستگاههایی اعلام جرم نمیکردند؟
درباره سخنان آقای رییسی چند نکته دیگر را هم می توان یادآور شد:
1- اگر ایشان مایلاند به عنوان فعال سیاسی شناخته شوند میتوانند حزب تاسیس کنند. تولیت آستان قدس رضوی اقتضائاتی دارد و با فعالیت مستقیم سیاسی سازگار نیست. ازسخنان ایشان اما این گونه برمی آید که مایل اند خود را «نماینده طبقات محروم» و «صدای آنان» معرفی کنند و به فعالیت سیاسی ادامه دهند. فعالیت سیاسی البته امر مذمومی نیست و سیاست بالاترین جلوه کنش در جامعه است اما اولا برای دیگران نیز این حق را قایل شوند.
ثانیا میان امر مذهبی و سرپرستی موقوفه ها با کار سیاسی تفاوت قایل شوند و دست به انتخاب بزنند. البته اگر حزب تاسیس کنند این شایبهها رفع میشود و در آستان قدس کار مذهبی و موقوفهای انجام میدهند و در حزب کار سیاسی و چنانچه این دو مغایر شناخته شود درباره تغییر ایشان تصمیم گرفته میشود و مسؤولیت از ایشان رفع خواهد شد. آقای رییسی بسیار علاقه دارد خود را شبیه شهید بهشتی معرفی کند که هم رییس دستگاه قضا بود و هم کار سیاسی میکرد اما آیت الله بهشتی کار سیاسی را در قالب حزب جمهوری اسلامی انجام می داد.
2- آقای رییسی مایل است به اتکای 15 میلیون رأی مکتسبه خود را نماینده طبقات محروم معرفی کند. این در حالی است که 4 تا 5 میلیون رای را میتوان مشابه آرای آقای سعید جلیلی در انتخابات 92 دانست. دو تا سه میلیون رأی نیز به اقشار سنتی تعلق دارد. بر این اساس چه بسا بخشی از 8 میلیون نفر نه افراد محروم که برخوردار هم بودهاند. این برخورداری هم میتواند مادی و اقتصادی باشد و هم میتواند منزلتی و سیاسی باشد. افراد شاغل در نهادهای مختلف را که از سهمیهها و امتیازات گوناگون برخوردار بوده و بعضا سهمیهای یا توصیهای یا رابطهای شعل و مقام گرفتهاند باید محروم دانست یا برخوردار؟
اتفاقا برخی از حامیان اصولگرای آقای رییسی کاملا هم برخوردارند و ذیل عنوان محروم قرار نمی گیرند و یکی از دلایلی که ادعاهای قالیباف باور نشد مشاهده همین برخورداران بود.
بحث بر سر این نیست که حقی را ضایع کرده یا شایستگی داشتهاند یا نه. بر سر این است که هر چه باشند محروم نیستند. چگونه میتوان افرادی با سوابق متعدد مشاغل مختلف در نهادهای گوناگون را ذیل محرومان تعریف کرد؟
3- اگر آن 8 میلیون را از 15 میلیون نفر کنیم جمعیت 7 میلیون نفری از هموطنان باقی میماند که قطعا فقیران و کمبرخورداران یا آسیبدیدگان اقتصادی در بین آنان قرار دارد. اما اگر بخواهیم همه این 7 میلیون نفر را اقشار آسیبپذیر بدانیم سهم باقر قالیباف چه میشود؟ اگر نقشی نداشت چرا از کنار رفتن او آن همه تجلیل شد؟
شاید گفته شود شعار قالیباف هم 96 درصد 4 درصد بود. اما اگر این شعار گرفته بود که انصراف نمیداد. بدون تردید بخشی از آرای آقای رییسی مربوط به سبد رأی قالیباف است و همه رأیدهندگان به او نیز جذب چهار درصدی موهوم نشده بودند. اینان کسانی هستند که شیوه مدیریت او در شهرداری تهران یا نیروی انتظامی را میپسندیدند و در سال 92 و 84 هم به او رأی داده بودند در حالی که 96 درصد 4 درصد را ابداع نکرده بود و باید میگفت 84 درصد 16 درصد یا 92 درصد 8 درصد!
4- آقای رییسی خود را وکیل و صدای مردم معرفی کردهاند. جدای این که اصطلاح «وکیل» را آقای روحانی به کار برد و بهتر است آقای رییسی از ابتکارات خود استفاده کند می توان یادآوری کرد: وکیل مردم رییس جمهور منتخب است و انتخابات که تمام می شود هر نامزد سراغ کار خود می رود و گرنه اگر قرار بود کاندیدای ناکام تصور نمایندگی را ادامه دهد احمد توکلی هنوز وکیل 4 میلیون نفری بود که سال 72 به او رأی داده بودند.
5- آقای رییسی چنان از «دولت» سخن میگوید که انگار نه انگار «دولت جمهوری اسلامی» است. اگر نهادها مقدساند همه مقدساند و شامل دولت هم میشود و اگر مقدس نیستند نمیتواند درباره دولت هر چه خواستیم بگوییم و به دیگران از گل نازک تر نتوان گفت.
6- این حرف که مردمی که پشت در ماندند نیز میخواستند به آقای رییسی رای بدهند جالب است. جدای این که چنین ادعایی باز کپیبرداری از آقای روحانی است میتوان یادآور شد: جمعیتی که معمولا از بعد از ظهر به سمت صندوقها میروند به کاندیدای رقیب اصولگرایان رای میدهند. هر چند این گزاره را نمیتوان ثابت کرد و عدد دقیقی هم از کسانی که پشت در ماندند نمی توان ارایه داد.
7- جمله آخر: انتخابات تمام شده است آقای رییسی. رییسجمهوری ایران با 23 میلیون و 549 هزار و 616 رأی انتخاب شده است و او اکنون رییسجمهوری همه ایرانیان است.
آقای رییسی نیز هم میتواند به عنوان یک شهروند نظر خود را ابراز کند و طبعا برای دیگران نیز چنین حقی قایل باشد و هم می تواند در مقام تولیت آستان قدس و مناسبات آن با دولت خصوصا در بحث ضرورت یا پرداخت مالیات صحبت کند اما اگر می خواهند نقش دولت سایه را ایفا کنند بهترین راه این است که حزب تاسیس کنند و از همه نیروهایی که در این مدت حمایت یا ائتلاف یا تبلیغ کردند استفاده کنند.
در ضمن تصور نکنند همه رایدهندگان به ایشان از طبقات محروم بودند. اتفاقا بخش هایی در سطوح مختلف و برخوردار از امکانات متعدد در زمره حامیان بودند. واقعا چگونه باور کنیم مدیران آقای قالیباف در شهرداری تهران از طبقات محروم بودند؟
منبع: عصرایران