آفتابنیوز : به نظر ميرسد اين ترس و اضطراب نهتنها دامن مردم را گرفته؛ بلکه واکنش سازمانهاي دولتي را نيز براي هشدار و آموزش به مردم در پي داشته است، کانال تلگرامي معاونت درمان وزارت بهداشت با انتشار ويدئويي به آموزش درباره راههاي فرار و مقابله در موقع حملات تروريستي پرداخته است و در اين ويدئو توضيح ميدهد، در چنين شرايطي بهترين راه فرار است و بايد تا جايي که امکان دارد، از مهاجم يا مهاجمان بهسرعت فاصله گرفت و اصلا به ايستادن و پناهگرفتن فکر نکرد، بعد از آن بهترين راه سدکردن راه مهاجم بهعنوان مثال با قفلکردن در اتاق و اضافهکردن وسايلي مانند کتابخانه، مبلها يا اثاثيهاي هرچند دمدست در مقابل مهاجم يا مهاجمان است و... .
به گزارش شرق، دراینحال در فيلم منتشرشده از صداوسيما از لحظه ورود مهاجمان تروريست به بخش سالن انتظار مردمي مجلس، تا حدودي مشخص است کساني که تلاش کرده بودند بين صندليهاي سالن انتظار پناه بگيرند يا در بین صندليها گير افتاده بودند، در حلقه تروريستها گير افتاده و هدف گلولههاي آنان قرار گرفتند.
اين اولين بار است که از حدود ٣٠ سال اخير چنين اتفاقي در تهران رخ ميدهد. علاوهبراين نوع شناختي که در سالهاي اخير نسبت به گروه تروريستي داعش و اقدامات وحشيانه و سبعانه آنها به مدد رسانهها براي افکار عمومي ايجاد شده است، بروز ميزاني از ترس و اضطراب ناشي از حادثه تروريستي روز چهارشنبه هفته گذشته تا حدودي قابل انتظار و پيشبيني بود. بااينحال البته اين اتفاق روي روند معمول زندگي اهالي شهر اثر چنداني نگذاشت. حتي فرداي روز حادثه، از عصر روز پنجشنبه تا موقع سحر روز جمعه، گشتوگذاري در خيابانهاي پايتخت نشان ميداد زندگي به سبک و سياق معمول شبهاي رمضان در شهر جريان دارد. بسياري از مردم براي خوردن افطار و گذراندن شب به پارکها آمده بودند، خيابانها لبريز از ماشين بود و بيشتر مغازهها و فروشگاهها و مراکز خريد و سينماها طبق روال مشغول کار بودند؛ بااينحال طبيعي است که دراينميان گروهي از مردم، از سنين و اقشار مختلف در پي اين حادثه و خبررساني درباره آن دچار نوعي از استرس و اضطراب ناشي از اين حملات تروريستي بشوند.
اين ترس و اضطراب ايجادشده در بخشي از مردم به نوعي در برخي مراکز عمومي مانند مترو هم در يکي، دو روز بعد از حادثه قابل حسکردن بود. مترو مقداري بيشتر از روند مرسوم خلوت بود و به گفته سينماداران فروش فيلمهاي سينمايي کاهشي ٣٠درصدي را شاهد بود. اضطرابي که البته بسياري از کارشناسان آن را بعد از چنين حادثهاي طبيعي ميدانند. سعيد خراطها، جامعهشناس، دراينباره توضيح ميدهد: «ترس و اضطراب روند طبيعي و از اثرات يک ترور است. افزايش استرس، حس ناامني، کاهش کسبوکار و پايينآمدن ارزش سهام همه نشاندهنده ضربه اجتماعي و امنيتي به هر جامعهاي است که با چنين شرايطي مواجه شود». اين جامعهشناس در ادامه اضافه ميکند: «البته اثرات اين حادثه ميتوانست کمتر باشد. ميتوانست در ابعاد محدودتري اين شوک فراگير شود درحاليکه موج خبري و اضطراب آن تمام شهرستانها را نيز در بر گرفت و جوّ التهاب به دليل چند ساعت درگيري بيشتر شد، نيروها احساس ناامني را ديکته کردند و جوّ ترور اثر خود را گذاشت». دکتر جعفر کوشا، جرمشناس، نيز دراينباره ميگويد: «واژه ترور اساسا به معناي وحشت است و تروريست با اعمال خود قصد ايجاد وحشت را دارد تا پيام خود را برساند؛ اگرچه اين پيام سياسي را ميخواهد در مقابل حکومتها انجام دهد؛ اما در حقيقت با خدشهدارکردن امنيت مردم به هدف خود ميرسد؛ مثلا اين مردم هستند که در نهايت از خود ميپرسند چطور در دو نقطه امنيتي و مهم کشور ممکن است چنين اتفاقی بيفتد؟».
او نيز معتقد است: «در چنین مواقعیحس امنيت در بين مردم شکننده میشود». به اعتقاد دکتر کوشا اين حس اضطراب و ترس ممکن است در سنين بالاتر مردم ايران با توجه به تجارب سالهاي دور اول انقلاب و دهه ٦٠ و ديدن حوادث مختلف کمتر بروز پيدا کند؛ اما نسلهاي جديدتر که هيچيک از آن حوادث را نديدهاند و زندگي متفاوتي با پدران و مادران خود داشتهاند، قطعا اين حس ترس را بيشتر متوجه خواهند شد؛ حتي ممکن است اين حس کمي شديدتر از موارد مشابه آن در کشورهاي ديگري باشد که با چنين حوادثی مواجه بودهاند؛ زيرا اين نخستين بار در ايران بود که ما با چنين رويدادي مواجه شديم و پيشازاين هيچگاه شاهد چنين موضوعي نبودیم».
دکتر کوشا در پاسخ به اين سؤال که حال که اين حادثه اتفاق افتاده است، آيا نياز به هشدار يا آموزههاي لازم هست، توضيح ميدهد: «درحالحاضر دو کار بايد انجام شود، يکي حضور مستمر اما کوتاهمدت نيروهاي امنيتي حتي با لباسهاي مجهز و آمادگي کامل در متروها و عمده اماکن عمومي تا مردم با ديدن آنان احساس امنيت کنند. به اين معني که نيروهاي امنيتي با حضور خود آرامش را به مردم بازگردانند. نکته دوم هم آنکه آموزشهاي لازم در مسائل امنيتي به مردم بهویژه از طريق صداوسيما داده شود. بايد ميان مردم حس همبستگي به وجود آورد که در چنين مواقعي بايد چه کرد! هرچه آگاهي مردم بالاتر برود، حس امنيت در فرد بيشتر ميشود؛ پس بايد علائم هشدار را ايجاد کنيم». به گفته دکتر کوشا در شرايط فعلي و با توجه به تأثير و سرعت رسانههاي آنلاين دربرگيري اين شوک بسيار فراگير و سريع انجام شده است و با توجه به شرايط سياسي که درحالحاضر جهان با آن درگير است، بايد چنين پيشبينيهايي از قبل انجام ميشد، آگاهي بيشتري داده ميشد و درحالحاضر نيز بايد داده شود تا مردم به شکل بيشتر و بهتری محترم شمرده شوند و مورد اهميت قرار گيرند.
دکتر سعید معیدفر این اتفاق در جامعهای مانند جامعه ایران را مانند یک شوک توصیف میکند که برای ازبینرفتن اثر آن زمان لازم است. «ترس، حس ناامنی و اضطراب ناشی از این شوک در جوامعی که تغییر در سطح زندگی مردم رخ داده، طبیعی و بیشتر از جوامعی است که بهصورت روزمره با آن روبهرو هستند. وقتی برای مثال چنین حادثه تروریستیای در یک کشور توسعهیافته اتفاق بیفتد که مسئله معیشت، اهمیت زندگی، سلامت و توجه به خود محقق و مسجلتر است، طبیعتا مردم آمادگی لازم برای اتفاقی که همه اینها را بخواهد بر هم بزند ندارند و دچار حس ناامنی بسیار بیشتری میشوند. درحالیکه این امر برای کشورهای درگیر جنگ یا اقدامات تروریستی بیشتر مانند سوریه، عراق یا افغانستان که مدتها با این جنگ و این اقدامات تروریستی درگیر بودهاند، امر طبیعیتری است و زندگیشان درکنار سروصداها و خطرها در جریان است».
او معتقد است با توجه به تغییر شرایط زندگی مردم ایران در طول سالها و دوربودن از مسئلهای مانند جنگ و اقدامات تروریستی، بدون تردید این حادثه در ایران نگرانی جدی ایجاد کرده است. «رفتارهای مردم، اطرافیان و حتی خانوادههایمان در اطراف از روز چهارشنبه بسیار تغییر کرده و در برابر هر صدای کوچک یا اضطرابآوری عکسالعمل شدیدی از خود نشان میدهند».
او حادثه تروریستی روز چهارشنبه را با حوادث تصادفی جادههای ایران مقایسه میکند و میگوید: «اگرچه دامنه این حادثه محدودتر بوده است و ما روزانه حدود ٣٠ تا ٤٠ نفر را در تصادفات رانندگی از دست میدهیم که از نظر شمار کشتهها تعداد بیشتری است؛ اما بعد ترس، اضطراب و نگرانی که این حادثه به دنبال داشت، قابل مقایسه با آن حوادث نیست و این بهدلیل امر غریزی و طبیعی انسان است».
دکتر سعید معیدفر معتقد است این ترس با آموزش و هشدار چندان جبرانشدنی نیست و تنها کاری که باید کرد، صبر و کاهش اضطراب مردم است. به اعتقاد او این امر ممکن است حتی با حضور نیروهای امنیتی کمتر که نه شدیدتر هم بشود، به این معنا که این ترس در درون و براساس غریزه آدمی است که با مسئله تازه و پیشبینینشدهای مواجه شده و حضور نیروها وجود خطر را یادآوری میکند. اگرچه از نظر امنیتی مهم هستند؛ اما تأثیری بر امر غریزی و احساس درونی فرد نمیتوانند داشته باشند. معیدفر در ارتباط با اینکه چگونه میتوان این اطمینان خاطر را ایجاد کرد و ترس را از بین برد، توضیح داد: «اگرچه انسان فراموشکار است و بعد از مدتی غم ازدستدادن عزیزترینهایش را نیز از یاد میبرد، ممکن است زمان و عادیسازی اتفاق پس از مدتی ترس را کمرنگتر کند، مگر آنکه حادثه دوباره اتفاق بیفتد که دامنه ترس و اضطراب در آن صورت باز عمیقتر خواهد شد».