کد خبر: ۴۵۷۶۹۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۳۹۶ - ۲۳:۰۴

"روحانی نمی‌خواهد تدارکاتچی باشد"

«روحانی اینک از هر اصلاح‌طلبی اصلاح‌طلب‌تر است... حتی در صورت شکست برجام و هوا شدن دستاوردهای دیپلماتیک روحانی، کشور و جامعه ایرانی تحمل یک معجزه هزاره سوم دیگر را ندارد. روحانی ظاهرا بیش از اصلاح‌طلبان به موقعیت تاریخی خود واقف شده است. او دیگر شیخ اصولگرا نیست؛ اینک سیاستمدار ملی میهن‌پرست و اصلاح‌طلبی است که به کشور و اصلاح‌طلبان آبرو می‌بخشد.»
آفتاب‌‌نیوز :
«روحانی دیگر شیخ اصولگرا نیست. او اینک سیاستمدار ملی میهن‌پرست و اصلاح‌طلبی است که به کشور و اصلاح‌طلبان آبرو می‌بخشد.» این تعریف ابراهیم اصغرزاده از حسن روحانی روزهای اخیر است. کسی که با وجود تخریب‌های بی‌امان مخالفانش طی چهار سال دولت اولش در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم حدود ۶ میلیون بیشتر از انتخابات سال ۹۲ کسب کرد. با این حال نه تنها از شدت حملات کم نشده، مخالفانش لزوم تشکیل دولت در سایه را پیش می‌کشند؛ مطالبات اکثریت که با ۲۵ میلیون رای برای بار دوم روحانی را راهی پاستور کردند را نادیده می‌گیرند و بر لزوم پیگیری شدن مطالبات اقلیت شکست خورده تاکید دارند.

به گزارش آفتاب‌نیوز؛ اصغرزاده می‌گوید روحانی دستان نامرئی دولت مخلفی را روبه‌روی خود می‌بیند و می‌داند چالش با این دولت مخفی برایش هزینه دارد اما بهتر و بیش از هر کس می‌داند هزینه سازش با مراکز قدرت پنهان به مراتب بیشتر است. از این رو برای جلوگیری از سقوط دولتش در بحران ناکارآمدی، جانب چالش را برگزیده تا اگر قرار است هزینه‌ای بپردازد، دولت مخفی نیز ناگزیر به پرداخت هزینه‌هایش باشد. به اعتقاد اصغرزاده، روحانی امروز از هر اصلاح‌طلبی اصلاح‌طلب‌تر است و تاکید دارد هر نوع اعتباربخشی از سوی دولت دوازدهم به سیاست‌های افراطی و سهم دادن به نمایندگان راست تندرو تنفس مصنوعی دادن به یک خفگی سیاسی است.»

گزیده پاسخ‌های ابراهیم اصغرزاده به صدا را با هم می‌خوانیم:

- به باور من محل نزاع میان روحانی و مخالفانش موضوع اقتصاد و نحوه راه‌اندازی چرخ آن است. روحانی دستان نامرئی یک دولت مخفی را روبه‌روی خود می‌بیند که ضمن برخورداری از پشتوانه عظیم ملی، عطش فزاینده و سیری‌ناپذیری در بلعیدن بخش‌های بزرگ‌تر از کیک ثروت ملی دارد. منابع در اختیار دولت مخفی نه از طریق فعالیت‌های اقتصادی مولد و تجارت شفاف و سالم که به مدد سلب مقررات رسمی و حقوقی با دور زدن قانون یا به مدد سلب مالکیت دارایی دولت با به انحصار گرفتن فرصت‌ها و رانت‌های اقتصادی و سیاسی به دست آمده است. سال‌هاست که این فرآیند مال خودسازی ثروت عمومی تحت عناوینی چون دور زدن تحریم‌ها و کنترل و هدایت مسیرهای قاچاق کالا و ارز، به عارضه پایدار و مزمن اقتصاد ایران تبدیل شده است. عوارض چنین پدیده‌ای منجر به ناامنی، فقر عمومی، ورشکستگی تولید ملی و فلج‌شدگی برنامه‌های توسعه دولتی و رشد فساد سیستماتیک اقتصاد شده است.

- گر چه چالش‌ها، گشایش‌ها و بحران‌های اقتصادی را نحوه انباشت سرمایه و کارکرد سرمایه‌داری تعیین می‌کند نه دولت و روحانی هم می‌داند که چالش با دولت مخفی برایش هزینه‌بردار است اما او بهتر و بیشتر از هر کس می‌داند که هزینه سازش با این مراکز قدرت پنهان به مراتب بیشتر است و به همین دلیل، برای جلوگیری از سقوط دولتش در بحران ناکارآمدی، جانب چالش را برگزیده تا اگر قرار است هزینه‌ای بپردازد دولت مخفی نیز ناگزیر به پرداخت هزینه‌هایش باشد.

- در کشورهای در حال توسعه که اقتصادی تک‌پایه و رانتی دارند، نتایج انتخابات بدون جراحی عمیق و اعمال اراده‌ای ملی نمی‌تواند موجب شفافیت و تصفیه قدرت‌های پنهان شود. به همین دلیل انتخابات آنچنان تاثیر دگرگون‌سازی بر زندگی و معیشت مردم ندارد. انتخابات اخیر ایران اما از این منظر رخدادی مهم و در حقیقت رفراندومی علیه نیروهای خودسر و دولت مخفی بود. بسیاری از رای‌دهندگان به روحانی مجذوب وعده‌های او در مبارزه با همین نیروهای قانون‌گریز شدند.

- بیش از دو دهه است که اصلاح‌طلبان در گفتمان خود بر لزوم تقدس‌زدایی از نظامات مقدس شمرده شده در حوزه‌های اقتصاد سیاسی تاکید می‌کنند. آنها بر این باورند که حضور عناصر انقلابی و ایدئولوژیک در برخی حوزه‌ها مانند اقتصاد به نوعی اقتصاد رفاقتی و مال‌خودسازی منابع می‌انجامد که توزیع رانت میان خودی‌ها و وفاداران مرامی را بازتولید می‌کنند.

- قابل انکار نیست که دولت اول روحانی نخواست یا نتوانست یا نگذاشتند گام‌های مستحکمی در راه نهادینه‌سازی حقوق شهروندی بردارد. حقوق شهروندی مبنایش بر تساوی حقوقی و استفاده برابر کلیه شهروندان از امتیازات سیاسی و فرصت‌های اقتصادی است. دولت اول روحانی در این زمینه به شدت ناتوان و سردرگم بود. ندانم‌کاری و عدم جدیت دولتمردان در شفاف‌سازی فعالیت‌های اقتصاد زیرزمینی و غیر رسمی، ممانعت از فرارهای مالیاتی کلان، اسکله‌های غیر مجاز و انحصارات وارداتی و صادراتی، ریخت‌وپاش بودجه‌ای و باج دادن به نهادها و بنیادهای خاص و نورچشمی، تداوم فسادهای بانکی، پولی و شوق غارت در منابع سرمایه‌ای و زیست بوم سرزمینی موجب شده‌اند تا دولت بیلان چندان مثبتی نداشته باشد.

- برخی مخالفان نظام و برخی منتقدان وضع موجود که دنبال تحریم انتخابات بودند، می‌گفتند حقوق شهروندی و ارزش دموکراتیک دیگر برای اصلاح‌طلبان در اولویت نیست و آنها ترجیح داده‌اند برای ماندن در قدرت تحت هر شرایطی با اولیگارشی حاکم کنار بیایند و دائما بکوشند تا وفاداری خود را به بخش مسلط حکومت به اثبات برسانند. می‌گفتند میان اصلاح‌طلبان با آن چه اصلاح‌طلبی نامیده می‌شود، فاصله افتاده است.

- حتی اگر روحانی نماینده ارگانیک اکثریت جامعه و طبقات تهیدست نباشد، باز مردم باور دارند که روحانی وکیل تسخیری نیست و برای طرح و پیگیری مطالبات تحول‌خواهانه و اصلاح‌طلبانه از همه شایسته‌تر است.

- باید انتخابات اخیر را در بطن یک جوشش و جنبش اجتماعی دید؛ جنبشی از سر آزادی‌خواهی و صلح‌طلبی که حتی موجب شد باور تهیدستان از افسانه عدالت‌جویی محافظه‌کاران دگرگون شود.

- روحانی بارها بر یک خط مشترک در سخنرانی‌هایش تاکید داشت که ا گر مردم بیایند و در صحنه بمانند، گره‌ها گشوده خواهد شد و تاکید می‌کرد که با قدرت مردم دولت به اینجا رسیده است. بنابراین جایی برای تشکیل یک دولت محافظه‌کار، فشل و فاقد قوه ابتکار نمی‌ماند.

- روحانی به این نتیجه رسیده اگر سرمایه اجتماعی شکل گرفته در انتخابات را از دست بدهد و مردم میدان را ترک کنند یا بدنه اجتماعی هوادار دولت مایوس و مضمحل شود، همانی خواهد شد که در سالیان گذشته خاتمی و رفسنجانی تجربه کردند.

- امنیت ملی در گروی امنیت شهروندان و در بهره‌مندی برابر از امتیازات و حقوق‌شان است. به نظرم هیچ گاه تقدم در آشتی‌جویی و صلح‌خواهی نباید جایش را به اولویت در رقابت تسلیحاتی و نظامی بدهد؛ گر چه توان تسلیحاتی و موشکی به خصوص متکی بر تولید داخل خود پشتوانه‌ای برای سیاست خارجی و مذاکرات دیپلماتیک خواهد بود.

- اقدام تروریستی داعش بهانه به دست برخی گروه‌های مخالف دولت داد تا در رفتاری غیر مسئولانه با زیر سوال بردن کلیت سیاست‌های تعاملی و تنش‌زدایی دولت صرفا بر طبل رویارویی نظامی بکوبند و واکنش نظامی را بر هر نوع بازدارندگی سیاسی و دیپلماتیک ترجیح دهند.

- از جایی که من نگاه می‌کنم باید بیش از دو، سوم کابینه دچار تعویض، تغییر یا جابه‌جا شود.

- درحوزه اقتصاد که فوریت تحرک و اصلاحات در دولت دوم روحانی نیازمند اتحاد عمل و همانگی کامل دستگاه‌های اقتصادی دولت است، به نظرم روحانی می‌تواند فرماندهی بخش اقتصاد دولت که مهم‌ترین کارش هماهنگی میان سه دستگاه وزارت اقتصاد،‌ سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی است را به معاون اول بسپارد و خود مشغول به تنظیمات دیگر امور دولت شود. به این ترتیب از اعتماد متقابلی که میان روحانی و جهانگیری در ایام انتخابات شکل گرفت، حداکثر استفاده خواهد شد و معاون اول مشخص‌تر از گذشته مسئولیت پیدا خواهد کرد به هماهنگی و پیشبرد سیاست اصلاح اقتصادی کشور بپردازد.

- به نظر می‌رسد اصولگراها هنوز از فضای انتخابات خارج نشده‌اند و شاید با حسن روحانی درباره موضوع مهم‌تری رقابت دارند، نکته مشهود و ملموس در ادبیات رسانه‌ای مخالفان دولت روحانی به ویژه طیف نزدیک به جبهه پایداری که آخرین نمونه آن در تریبون نماز عید فطر از زبان یک مداح شنیده شد، این است که در حال حاضر، به حجم گسترده‌ای از نفرت و حس کینه‌جویی و انتقام از روحانی دامن زده می‌شود. بخشی از این حسن نفرت و انتقام را در جریان حوادث تروریستی تهران دیدیم که عمده نیروهای تندروی اصولگرا تمرکزشان بر مقصرنمایی دولت و تاکید بر انحراف سیاست‌های سازشکارانه دولت از ماموریت‌های انقلابی است. در حوزه سیاست خارجی به نظر می‌رسد تلاش‌های دیپلماتیک دولت روحانی برای تنش‌زدایی با چالش‌های بیشتری مواجه است.

- سیاست خارجی اصول‌گراهای تندرو به روشنی گواه است که چون از پاسخ به تضادها و شکاف‌های اصلی سیاسی، اجتماعی و طبقاتی ناتوان بوده و هست، پیوسته در جست‌وجوی برون‌فکنی و بحران‌زایی در مناسبات خارجی کشور است تا از این راه بر چالش‌های اصلی داخلی سرپوش بگذارد.

- پس از انتخابات رفراندوم‌گونه اخیر هر نوع اعتباربخشی به سیاست‌های افراطی و سهم دادن به افراد تندرو می‌تواند تنفس مصنوعی دادن به یک خفگی سیاسی باشد. روشن است که شکست انتخاباتی اخیر برای اصولگرایان دردناک بوده است. میزان رای بالای روحانی، از نظر آنان قابل قبول نبود. این وضعیت برای تفکر اصولگرایی یک بن‌بست به شمار می‌رود.

- دولت روحانی نمی‌تواند به طور همزمان و به دلخواه خود میان نیروهای اصلاح‌طلب و اصولگرا مطابق نقشه دولت اول موازنه برقرار کند. به نظرم او ناچار است با اصلاح‌طلبان بیش از گذشته دست به یک تعامل بزرگ و استراتژیک بزند. تعهد به اجرایی کردن وعده‌های انتخاباتی و اتخاذ سیاست‌های اصلاحی به مراتب مهم‌تر از به کارگیری اشخاص و افراد به ظاهر اصلاح‌طلب است. مگر در دولت اول روحانی شاهد حضور وزرایی نبودیم که اسما اصلاح‌طلب نامیده می‌شدند ولی رسما بازی‌خراب‌کن‌هایی بودند که جز به بقای خود در قدرت و حفظ کرسی وزارت نمی‌اندیشیدند؟

- سیاست منطقه‌ای نیز باید به دستگاه دیپلماسی کشور واگذار شود و رویکرد تنش‌زدایی مبنای سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گیرد. مطمئن باشید منافع ملی ما در تامین و گسترش آرامش و صلح در منطقه است.

- تشکیل یک کابینه ائتلافی متعارض و ضعیف هم همزمان آب ریختن به آسیاب مخالفان داخلی و خارجی کشور و مردم است.

- حالا که جامعه درگیر موضوع امنیتی شده است، روحانی باید در دولت دومش بر امنیت انسانی همه افراد جامعه تکیه نماید و تلاش کند از مفهوم سنتی امنیت و امنیت ملی فراتر برود. امنیت انسانی در جست‌وجوی برقراری امنیت همه افراد است و تضمین آزادی و کرامت آنها، آزادی از فقر و ناامیدی. در برابر تفکری که جامعه را به دو گروه خودی برخوردار و غیر خودی نابرخوردار تجزیه می‌کند، روحانی بگوید همه افراد استحقاق برخورداری از فرصت‌های برابر برای استفاده از آزادی و استفاده از توانایی‌هایشان را دارند. او باید بر شرایطی پا بفشارد که در آن مردم از قید و بندها و فشارهای روحانی و روانی‌ای که توسعه انسانی و توسعه سیاسی را در بند کشیده است، رها شوند.

- حتی در نظام فرسوده و ارتجاعی عربستان که گرد و خاک دعوای شاهزاده‌ها سر جانشینی شاه به چشم می‌آید، همه سعی می‌کنند نمایش اتحاد ملی و وحدت در داخل را بدهند. آن وقت در کشور ایران که ملت فهیم و آگاه در یک انتخابات رقابتی و سرنوشت‌ساز با شدت دست رد به سینه تندروها زدند، بخشی از همان اقلیت تندرو به خود جرات می‌دهند با بی‌ادبانه‌ترین الفاظ منتخب ملت را بنوازند. معلوم است نگران آینده و تشکیل یک کابینه اصلاح‌طلب و توانمند هستند وگرنه شخص روحانی بارها اعلام کرده که رییس‌جمهور تمام ملت است. در چنین وضعیتی روحانی خود را ملزم به طرح دیدگاه‌های اصلاح‌گرانه می‌بیند، زیرا تصور می‌کند عقب‌نشینی از وعده‌هایی که به مردم داده و چینش کابینه فرتوت و خسته به فروپاشی سرمایه اجتماعی رای دهندگانش و رنجش و سرخوردگی هواداران خواهد انجامید.

- اگر رییس‌جمهور، در مقام مهم‌ترین مقام اجرایی کشور و مقام منتخب مردم، قدرت آن را ندارد که وظایف قانونی و ملی خود را به انجام رساند، پس چه کسی باید پاسخگوی میلیون‌ها رای دهنده به وی و همه مردم ایران باشد که او را به گفته خودش به وکالت برگزیده‌اند؟

- مردم ایران که می‌خواهند مدرن‌ترین و آزادانه‌تر زندگی کنند و مهندسی سبک زندگی خود از بالا را توهین و تحقیر به خود تلقی می‌کنند، در یکی از رقابتی‌ترین و نفس‌گیرترین انتخابات به او اعتماد کرده و او را در راس یک جنبش اجتماعی اصلاحی قرار داده‌اند. تجربه دوره نخست هم به او آموخته که عقب‌نشیینی از سیاست‌های اصلاحی می‌تواند او را به یک مدیر تدارکاتچی تقلیل دهد؛ تا جایی که نتواند از برگزاری یک کنسرت حتی در تهران دفاع کند چه رسد به وعده‌های انتخاباتی که خود را اخلاقا ملزم به اجرای آنها می‌داند. او اینک از هر اصلاح‌طلبی اصلاح‌طلب‌تر است. اکنون و در آستانه تشکیل دولت دوم می‌خواهد از این بستر مناسب اجتماعی برای رشد و توسعه همه بخش‌ها استفاده کند. حتی در صورت شکست برجام و هوا شدن دستاوردهای دیپلماتیک روحانی، کشور و جامعه ایرانی تحمل یک معجزه هزاره سوم دیگر را ندارد. روحانی ظاهرا بیش از اصلاح‌طلبان به موقعیت تاریخی خود واقف شده است. او دیگر شیخ اصولگرا نیست؛ اینک سیاستمدار ملی میهن‌پرست و اصلاح‌طلبی است که به کشور و اصلاح‌طلبان آبرو می‌بخشد.

منبع: هفته‌نامه صدا
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
انتشار یافته: ۲
انصاری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۲
0
0
مقاله بسیار مفیدی بود.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۲
0
0
افرین نکته خوبی را اشاره کردید
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین