موضع روسیه در قبال پرونده هسته ای ایران در اجلاس وین را چگونه ارزیابی می کنید؟
_اجلاس وین از یک جهت نقطه تعادلی است میان سیاست روسیه و سیاست کشورهای غربی. از این لحاظ که در نشست وین؛روسیه همراه سایر کشورهای غربی به این توافق رسیدند که در حال حاضر پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران را از فصل 7 منشور ملل متحد و به ویژه ماده 42 به طور مشخص دور کنند. از سوی دیگر اعمال ماده 41 را هم در مورد پرونده هسته ای ایران به تعویق بیاندازند و فرصت مذاکره را برای طرفین فراهم کنند تا در یک پروسه مذاکراتی بتوانند به نوعی به یک توافق برسند.
از این لحاظ ما می توانیم بگوییم که در حقیقت روسیه توانست جلوی تشدید وضعیت ایران را در شورای امنیت سازمان ملل متحد بگیرد، ولی در عین حال روسیه این را هم پذیرفت که اگر در این فرصتی که به ایران داده شده است، طرفین نتوانند به یک توافقی برسند،ماده 41 در انتظار پرونده ایران باشد.
ماده 41 و 42 فصل 7 منشور سازمان ملل متحد چه مواردی را مطرح می کند؟
_به طور کلی پرونده هایی که در فصل 7 منشور سازمان ملل متحد مطرح می شوند؛ ابتدا بر اساس ماده 41 یکسری تحریم هایی اعم از تحریم های ارتباطاتی، سیاسی، اقتصادی در مورد آن کشور مربوطه اعمال می شود و چنانچه آن تحریم ها جواب ندهد و یا وضعیت تشدید بشود، بر اساس ماده 42 توسل به اقدامات قهری تجویز می شود.
و شما اعتقاد دارید که روسیه توانسته است جلوی این اقدامات قهری را بگیرد؟
روسیه در حقیقت توانسته است جلوی حرکت پرونده هسته ای ایران به سمت ماده 42 را بگیرد. ولی در عین حال ماده 41 هم فعلا به تعویق افتاده است و در اینجا مطرح نیست و در واقع الان در نشست وین فقط به ایران فرصت داده شده است.
به عبارت دیگر پرونده هسته ای ایران هنوز در پشت درهای فصل 7 منشور ملل متحد معطل مانده است و پرونده در فصل 6 منشور سازمان ملل متحد که توصیه هایی در مورد حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات به شیوه های حقوقی و سیاسی مطرح می کند، باقی مانده است.
برخی از تحلیلگران عنوان می کنندکه دیپلماسی پنهانی بین روسیه و آمریکا قبل از اجلاس وین صورت گرفته است که روسیه بر اساس یکسری امتیازاتی که از آمریکا دریافت می کند، مواضعش را در اجلاس وین مشخص کرده است. نظر شما در این مورد چیست؟
-خوب در روابط آمریکا و روسیه؛ همانند روابط روسیه و ایران مجموعه ای از مسایل وجود دارد که طبیعتا وقتیکه مساله ای مطرح می شود؛ دو کشور به سایر مسائل هم توجه می کنند. این مسائل عبارتند از:
1- همکاری ها دو جانبه بین دو کشور آمریکا و روسیه که حجم مبادلات بسیار بالا با یکدیگر دارند.
2- همکاری و اختلاف بر سر موضوعات مختلف منطقه ای که شامل کشورهای پیرامون روسیه، آسیای مرکزی - قفقاز، جمهوری های غربی و بالتیک، همچنین بحث اتحادیه اروپا، بالکان، خاورمیانه و شرق دور است.
3- در سطح بین المللی نیز حفظ نهادهای بین المللی، مشروعیت آنها و حفظ کارآمدیشان برای هر دو طرف مهم است به ویژه برای طرف روسی.
همچنین می توان به بحث پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی و همچنین عضویت در گروه صنعتی G8 و سایر مسائل مثل مجموعه ای از کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی که بین دو کشور مطرح است و بر سر آنها اتفاق نظر یا اختلاف نظر دارند، اشاره کرد.
پس وقتی پرونده هسته ای ایران در رابطه با مسائل بین آمریکا و روسیه مطرح می شود، در کنار مجموعه ای از مسائل ،پرونده ها و موضوعات دیگر قرار می گیرد. در واقع پرونده هسته ای ایران بدون توجه به آن مسائل مطرح نخواهد بود. اما اینکه به طور مشخص یک توافق خاصی به عمل آمده باشد؛من حداقل خبر آن را ندارم.
ولی آنچه که مسلم است، این است که روسیه و چین و کشورهای غربی به نوعی به یک توافق رسیده اند که این خود نشان می دهد که در آن موضوعات دیگر لابد یکسری مسائل اتفاق افتاده است که نتیجه آن در این اجلاس اخیر در وین به بار نشسته است.
این توافق بر سر چه مسائلی به نتیجه رسیده است؟
_من نمی دانم و خبری ندارم، ولی می تواند بر سر موضوعات مختلف باشد. الان برای روسها پیوستن به سازمان تجارت جهانی یا تثبیت موقعیتشان در آن و همچنین عضویت رسمی در گروه صنعتی G8 یک امر مهم است.
دو روز قبل از نشست وین؛ مقامات روسی و آمریکایی در مورد سازمان تجارت جهانی با یکدیگر به رایزنی پرداختند. آیا روسها قبل از توافق وین از آمریکایی ها امتیازاتی را در این راستا دریافت کرده اند که تا حدی مواضع خود را به سمت غرب متعادل تر کرده اند و با آنها در اجلاس وین به توافق رسیده اند؟
_زمانیکه وزرای خارجه دو کشور در پشت میز و در روبروی هم می نشینند، مجموعه ای از مسائل بین آنها وجود دارد. طبیعتا هر تعدیلی که در یک موضوع صورت بگیرد، واکنش طرف مقابل را هم در پی خواهد داشت. این به طور طبیعی یک بازی شطرنج است. ولی اینکه در این بازی شطرنج چه اتفاقی افتاده است، من از آن خبر ندارم.
به اعتقاد شما کشمکش بین روسیه و آمریکا بر سر پرونده هسته ای ایران تا کجا ادامه پیدا می کند؟ آیا در همین اجلاس وین ختم می شود و روسیه از این به بعد با غرب همگام می شود؟ یا نه شما فکر می کنید که مواضع دیگری نیز مطرح است که امکان دارد باعث ادامه جدال ها بین روسیه و آمریکا در شورای امنیت شود؟
_ببینید، باید منتظر گام بعدی ایران باشیم و ببینیم که واکنش ایران نسبت به این درخواست چیست؟ یعنی واکنش رسمی ایران به آنچه که در نشست وین مطرح شده و آن درخواست هایی که از ایران شده است چیست؟ روسها اظهار امیدواری می کنند که ایران واکنش مثبتی نشان بدهد. اگر.....
خانم رایس هم از سوی دیگر تهدید می کند که اگر ایران واکنش مثبت نشان ندهد؛ راههای دیگری برای آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران وجود دارد؟
_به هر حال آن تهدید است. ولی آنچه که مسلم است این است که اگر ایران واکنش مثبت نشان ندهد، این موضوع بار دیگر در نشست دیگری مورد بحث واقع خواهد شد و در آنجا من فکر می کنم که موضوع یک مرحله جلوتر خواهد رفت. در واقع من فکر می کنم که احتمال اینکه در مجموعه ای از مسائل که بین دو کشور روسیه و آمریکا در پیش است، چنانچه دو کشور بتوانند در آنجا به توافقاتی رسیده و یکسری بده و بستان داشته باشند، امکان اینکه روسیه با قدم بعدی در این پرونده موافقت کند؛ هیچ بعید نیست.
این قدم بعدی چه می تواند باشد؟
_طبق این پروسه ای که در پیش است، یعنی پرونده هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی که یک پرونده عادی بود به یک پرونده حساس تبدیل شده است،سپس این پرونده از آژانس به شورای امنیت ارجاع داده شده و در شورای امنیت نیز هنوز در فصل 6 منشور سازمان ملل متحد در حال بررسی است، احتمال اینکه وارد فصل 7 بشود و به ویژه در بند ماده 41 مورد بحث قرار بگیرد؛ زیاد است.
روسها عنوان می کنند که جزئیات توافق وین چندان مهم نیست و منتظرند که ابتدا واکنش ایران را ببینند و سپس با ارائه پکیج به جزئیات آن بپردازند. نظر شما در این مورد چیست؟
_نه، منظور آنها از اینکه می گویند جزئیات مهم نیست، در واقع این است که آنها منتظرند که جزئیات رسما از طرف آقای سولانا به عنوان فرستاده ای که به تهران آمده است،اعلام بشود. سپس آنها واکنش ایران را ببینند. نه اینکه اول واکنش ایران را ببینند و...
ولی آنها اعلام کرده اند که اول منتظر هستند که ببینند ایران چه واکنشی را نشان می دهد و....
_شاید منظور آنها واکنش عمومی است که آیا ایران اساسا بحث....
اما خانم رایس هم اعلام کرده اند که به ایران یک مهلت 4 هفته ای داده می شود و آمریکاهم منتظر جواب فوری از ایران نیست.
_خوب در این چهار هفته، در درجه اول ایران باید واکنش عمومی اش را نشان بدهد و اگر می خواهد به هر حال وارد فاز بررسی پیشنهادات بشود، آن وقت مذاکراتی صورت بگیرد و نتیجه این مذاکرات را الان نمی شود پیش بینی کرد.
آقای دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران قبل از اجلاس وین پیش بینی کردند که نشست 2+4 جایگزین 1+5 می شود. یعنی غرب موافق اعمال محدودیت شدید علیه ایران است و چین و روسیه خواهان نگاه مبتنی بر سیاست های تعدیلی هستند. به نظر شما آیاجریان اجلاس وین در این مسیر وارد شده است، به خصوص از سوی روسیه؟
-ببینید، در عمل همین است. روسیه و چین در مقابل کشورهای غربی یکسری دغدغه های دارند که این دغدغه ها به هر حال آنها را به نوعی در مقابل غرب قرار داده است.
یکی از این دغدغه ها برای روسیه و چین؛ بحث حفظ حرمت حاکمیت های ملی است. بر خلاف کشورهای غربی که خیلی نسبت به مقوله حاکمیت های ملی و اصل عدم مداخله توجه زیادی ندارند؛ زیرا آنها وارد یک فضای پست مدرنیستی به لحاظ مرحله دولت – ملت شده اند. همچنین غرب وارد مرحله همگرایی های منطقه ای شده و حاکمیت های ملی در آنجا کمرنگ شده است و طبیعتا نگاه آنها به دنیا هم در چارچوب نگرش نظام جهانی لیبرال و ایجاد یک ساختار نظام جهانی یکپارچه بر مبنای لیبرالیسم و سرمایه داری لیبرال است. پس از نظر غرب حاکمیت و اصل عدم مداخله دیگر خیلی معنایی ندارد. ولی برای چین و روسیه که هنوز در مرحله دولت سازی، دولت ملی و همچنین دولت مدرن هستند، مفهموم حاکمیت و عدم مداخله امر بسیار اساسی است.
چرا؟
_زیرا این کشورها هنوز در معرض آسیب پذیری های داخلی گسترده ای قرار دارند و روسیه و چین هنوز یک جمهوری چند قومیتی هستند و با مسائل مختلفی مثل حقوق بشر، قومیت های داخلی، گروههای مذهبی داخلی و... روبرو هستند که هنوز در دل دولت مدرن و دولت مرکزی حل نشده است.
در نتیجه چین و روسیه این نگرانی را از سوی غرب دارند که پروسه آنها که بعد از فروپاشی شوروی به منظور برخورد با حاکمیت های ملی و همچنین در جهت یکپارچگی نظام جهانی سرمایه داری لیبرال ایجاد شده است؛ این پروسه وقتیکه به روسیه و چین می رسد، به شدت امنیت ملی آنها را به خطر می اندازد و حاکمیت ملیشان را به زیر سوال می برد.
لذا بر سر این موضوع بین روسیه و چین دیدگاه مشترکی وجود دارد. جالب اینجاست که از نگاه روسها و حتی از نگاه چینی ها؛ تمام اقدامات نظامی که غربی ها برای ضربه زدن به حاکمیت های ملی در جهان داشته اند، مثل: عراق، یوگسلاوی، لیبی و افغانستان و.... این اقدامات همه در کشورهایی بوده است که به نوعی از متحدین پیشین روسیه و یا از کشورهای چپ بوده اند و بعضا هم متحدین فعلی روسیه هستند.
بنابراین از نگاه چین وروسیه باید جلوی پروسه ای که به منظور نادیده گرفتن حاکمیت های ملی به ویژه در زمین بازی و حیات خلوت غرب دارد صورت می گیرد، گرفته شود. پس پرونده هسته ای ایران برای این دو کشور از جمله جاهایی است که آنها باید در آن مقاومت کنند.
البته با توجه به مقاومت روس ها و چینی ها در قبال مساله یوگسلاوی و عراق و... اما این دفعه داستان در مورد ایران چیز دیگری است. یعنی به قول آقای دکتر متقی چهار کشور غربی خواهان شدت عمل در این پرونده هستند.
ولی دو کشور شرقی خواستار این هستند که این موضوعات به نوعی منجر به نادیده گرفتن حاکمیت ملی کشورها و مجموعه ای از کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی نشود تا حاکمیت ملی آنها تضمین شود و غرب حقوق خاصی را برای حاکمیت های ملی قائل شود تا حاکمیت ملی چین و روسیه هم حفظ شود.
شما به بحث منطقه ای روسیه اشاره فرمودید. با توجه به رقابت شدید روسیه و امریکا در این منطقه،منافع روسیه شامل چه چیز هایی می شود؟
_روسیه در مناطق مجاور خود مثل شرق آسیا، خاورمیانه و بالکان یکسری منافع دارد که سعی می کند به نوعی آنها را حفظ کرده و تقویت کند.
البته این به مفهوم قدرت جهانی روسیه نیست؛ ولی به هر حال یکسری منافع به فرض در رژیم سوریه، روابط خوب با گروه های فلسطینی دارد و از سوی دیگر درصدد جذب یکسری سرمایه های جدیدی مثل روابط با ایران، حماس، عربستان و حتی اسلام گراها در داخل عراق است. زیرا روسیه حس می کند و حتی آینده نگری می کند که ارتباطاتی با جریان هایی که می توانند به قدرت رسیده و در منطقه نقش داشته باشند برقرار کند.
این جریان ها کدام ها هستند؟
_اسلام گراهای فلسطین و عربستان سعودی که بخشی از مرکزیت جریانات اهل سنت هستند؛ جزو این دسته از منافع روسیه به حساب می آیند.
در حالیکه در خبرهای تحلیلی رسانه های جهان از حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان و سپس هدف قرار دادن سوریه و ایران به دنبال آن ؛به عنوان حمله به اسلام نام برده می شود، شما تعامل روسیه با اسلام گراها در منطقه خاورمیانه را به چه منظوری ارزیابی می کنید؟
_ببینید، در دوره جنگ سرد، شوروی ها پشتیبان جریان ها و جنبش های آزادیخواه و کمونیستی بودند و بعد هم طرفدار جمهوری های انقلابی بودند که در مقابل نظام پادشاهی که عمدتا هم طرفدار غرب بودند، قرار می گرفتند. در دهه 80 میلادی وضعیت بر عکس شد. بعد از حمله شوروی به افغانستان؛آمریکایی ها از جریان های اسلامی در مقابل شوروی حمایت کردند.
بعد از خاتمه دهه 80 و بیرون رفتن شوروی از افغانستان فضا مجددا تغییر کرد و حمایت غربی ها و حکومت های طرفدار آنها مثل پاکستان، امارات، عربستان و ترکیه از جریان های اسلام گرا همچنان ادامه داشت. منتهی این دفعه نه در افغانستان، بلکه در آسیای مرکزی – قفقاز و در بالکان، به ویژه در بوسنی و کوزوو.
یعنی جریان اسلام گرای ضدکمونیستی – ضدشوروی همچنان تحت حمایت آمریکا و کشورهای دوست آمریکا؛ این دفعه حلقه محاصره را علیه روسها، اسلاوها و ارتدوکس ها تنگ تر کرد.
اما به تدریج جریانی در دل این جریان اسلام گرا شکل گرفت به نام القاعده که دیگر مسائل را شوروی، کمونیست و روسیه نمی دید.
بلکه مساله را مساله فلسطین، اسراییل و حمایت های آمریکا از اسراییل می دید و به تدریج هم در خبر، ظهران، تانزانیا، کنیا، ناوکول در یمن و نهایتا در 11 سپتامبر اقدامات ضدآمریکایی خود را شدت بخشید.
11 سپتامبر در واقع نقطه پایانی بود بر ارتباط آمریکا و جریان اسلام گرای اهل سنت در خاورمیانه.
در اینجا روسها از موقعیت استفاده کردند و با آمریکا در افغانستان برای سرکوب جریانات اسلام گرای اهل سنت همکاری کردند. ضمن اینکه از این موقعیت استفاده کردند تا به بخشی از جریان های اسلام گرا نزدیک شوند. آنها به این جریان های اسلام گرا نزدیک شدند تا در آینده برای یک بار دیگر این پتانسیل قوی که در جریان های اسلام گراها وجود دارد علیه آنها شکل نگیرد. زیرا روس ها حس کردند که این جریان دوباره علیه آمریکایی ها بازگشته است. بنابراین ارتباط با عربستان، حماس و حتی ارتباط با برخی از گروههای اسلامی در داخل عراق را با این منطق از نگاه روسها می توان دنبال کرد.
زیرا غربی ها و به ویژه آمریکایی ها مساله اصلی امنیت امروز خودشان را منطقه خاورمیانه و جریان های اسلام گرا و دولتهای مسلمان در این منطقه می دانند که این امر برای روسها تبدیل به یک فرصت شده است.
با توجه به چالش های ایجاد شده از سوی غرب برای روسیه از یک سو و همچنین بهره برداری خود روسیه از فرصت های بدست آمده از این چالش ها؛به گفته بسیاری از تحلیلگران 6 کشور حاضر در شورای امنیت از ابتدا بر سر مساله تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ایران اتفاق نظر داشته اند. در حال حاضر شما پیش شرط مطرح شده از سوی خانم رایس به منظور مذاکره مستقیم آمریکا با ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
-روسها وقتی عنوان می کنند که مساله اتمی ایران باید از طریق دیپلماتیک حل بشود، تعلیق غنی سازی اورانیوم را پیش شرط نمی دانند، بلکه این غربی ها هستند و به ویژه آمریکا که این امر را پیش شرط می دانند.
پس برخلاف آنچه که مطرح می شود در اجلاس وین 6 کشور به یک توافق دست یافته اند؛ ولی هنوز هم اختلافاتی بین روسیه و غرب وجود دارد؟
_بله، همچنان این اختلاف به نوعی وجود دارد. ولی روسها در اجلاس وین یک قدم جلو آمده اند و توانسته اند که غربی ها را وادار کنند که موضوع در فصل 6 منشور سازمان ملل متحد و به صورت دیپلماتیک و مسالمت آمیز حل و فصل بشود.
و درخواست روسها از ایران به منظور واکنش مثبت نسبت به پکیج تشویقی – تنبیهی را در کدام راستا می بینید؟
_شاید مهمترین مساله ای که در اینجا برای روسها مطرح است خود این پکیج و جزئیات آن نباشد. بلکه مهمترین مساله این است که روسها هم از اینکه توانسته اند مانع وارد شدن پرونده کشوری که شریک و همکار آنها است نه متحد آنها به فصل 7 منشور شورای امنیت سازمان ملل شوند، این خود یک قدم مثبت است. به همین دلیل آنها به ایران توصیه می کنند که نگذارید این پرونده وارد مراحل دیگری شود و در همین فصل 6 منشور آن را نگاه داشته و مساله را از طریق دیپلماتیک حل و فصل کنید.
در واقع این امر برای روسها یک برگ برنده است. زیرا اگر پرونده اتمی ایران به فصل 7 منشور سازمان ملل متحد برود ،برای روسها این مساله به وجود می آید که با تحریم چکار کنند؟ اگر آنها تحریم ها را بپذیرند که یکی از شرکاء و همکار شان را به نوعی قربانی کرده اند. اگر نپذیرند که آن وقت ممکن است خارج از چارچوب شورای امنیت این پرونده دنبال شود و این همان چیزی است که دقیقا در مورد یوگسلاوی و عراق اتفاق افتاد.
پس این وضعیت برای روسها به هیچ وجه مناسب نیست.
روسها همچنین الان می خواهند که بر اساس پرونده هسته ای ایران از این فرصتی هایی که دارند، یعنی عضویت دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد و حفظ آن به عنوان مکانی که می توانند در آنجا بر سر منافعشان بایستند، آن را حفظ کنند.
از سوی دیگر آنها پرونده اتمی ایران را به نوعی سمبل حفظ موقعیت بین المللی خود می دانند. ضمن اینکه از لحاظ افکار عمومی داخلی و بین المللی نیز این امر برای دولت فعلی روسیه مهم تلقی می شود.
این در حالی است که روسها فکر می کنند که با وخیم تر شدن پرونده هسته ای ایران، در واقع موقعیت آنها نیز در سطح جهانی متزلزل شده و در سطح داخلی نیز افکار عمومی نسبت به دولت روسیه و سیاست های آن ناامید کننده می شود.
و آمریکا با پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایران در واقع یک گام به عقب برداشت؟
_من فکر می کنم که روسها توانستند آمریکا را یک قدم به عقب برگردانند. ولی در عین حال این فرصت را هم به آمریکایی ها دادند که چنانچه موضوع در یک فرصت محدودی حل نشود، روسیه حاضر است که گام بعدی را در کنار آنها بردارد.پس این یک موفقیت بینابین برای هر دو طرف روسیه و آمریکا بود.
اگر موضوع بینابین است و روسیه یک مهلتی را به آمریکا داده است، آمریکا چه مهلتی را به روسیه داده و پذیرفته است که وارد مذاکره مستقیم با ایران شود؟ حتی اگر آمریکا شرطی گذاشته باشد؟!
_این مساله که آمریکایی ها در طی دو ماه اخیر مرتب در مورد فصل 7 منشور هشدار می دادند و هم اینکه این مساله را در فصل 7 منشور قرار ندادند، به هر حال این برای روسیه یک فرصتی بود. اما مسائل بعدی را باید در بحث های بعدی دید.
یعنی باید مسائل را در تحولاتی ک در روابط بین روسیه و آمریکا بر سر مساله تجارت جهانی و نشست گروه صنعتی G8 اتفاق می افتد؛ دنبال کرد و از آنجا موضوع را پیگیری کرد.