آفتابنیوز : در ادامه این مقاله آمده که ایران کشوری مغرور و با فرهنگ قوی مقاومت در برابر فشارهای خارجی است. استفاده از کلمه « رژیم » به جای « دولت» در توصیف حکومت ایران، تهدید به اقدام نظامی و مبارزه با تحریم های بین المللی همانقدر که می تواند موجب مصالحه شود، موضع تندروها را برای جلب عموم به مقاومت در برابر تهدیدهای خارجی تقویت خواهد کرد.
به واقع با تصمیم ایران در ابتدای سال 2006 مبنی بر از سرگیری غنی سازی اورانیوم و کاهش بازرسی های بین المللی به حداقل میزان قانونی که ایران می تواند بپذیرد، تاکنون نتیجه این گونه بوده است.
هرگونه توافق معتبر و دائمی باید مصالحه ای باشد که در جهت منافع ملی هر دو طرف عمل کند. اگر آمریکا می خواهد که ایران برخی از نگرانی های این کشور را لحاظ کند، در مقابل همان طور هم باید پاسخگوی نگرانی های ایران باشد.
از جمله موارد اساسی این توافق که هر دو طرف باید آن را حمایت کنند می توان به این موارد اشاره کرد: تضمین های چند لایه برای تامین مطمئن سوخت برای برنامه هسته ای صلح آمیز ایران، توافق ایران مبنی بر انجام غنی سازی گسترده در جایی غیر از ایران دست کم برای مدت خاصی، همکاری کامل ایران با بازرسان بین المللی از جمله تصویب عمل به پروتکل الحاقی و اقدامات داوطلبانه دیگر برای شفاف سازی مسائل باقیمانده در مورد فعالیت های گذشته ایران، قرار داد همکاری و تجاری جدید ایران و اروپا، اطمینان از سوی آمریکا و دیگر قدرت های بزرگ مبنی بر اینکه تا زمانی که ایران به تعهدات هسته ای خود عمل می کند و اقدامات خصمانه ای علیه دیگران انجام نداده و از آن حمایت نمی کند، به این کشور حمله نکرده یا دولت آن را تغییر نمی دهند.
در عین حال مکان جدیدی برای گفت و گوهای چند جانبه باید ایجاد شود که در آن هر یک از طرفین بتواند تمامی مسائلی که خواهان بررسی آن است، فهرست کرده و در مورد آن بحث کند که شامل تروریسم، تحریم، روند صلح، امنیت خلیج فارس و دیگر قضایا می شوند.
متاسفانه کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا شدیدا ارائه تضمین امنیتی یا حتی اقدام برای به رسمیت شناختن دیپلماتیک را رد کرده است در حالی که زمانی که تمایل برای رسیدن به توافق وجود دارد، گام های کوچکی که از سوی هر دو طرف در این مسیرها برداشته می شوند می تواند زمینه ساز فضایی برای توافق شود.
شروعی که رایس در این زمینه داشت را نباید به 164 سانتریفیوژی که در نطنز وجود دارند مرتبط دانست زیرا این تعداد سانتریفیوژ خیلی کمتر از آن میزانی است که بتواند ماده مورد استفاده در بمب را تولید کند هر چند وجود آنها تبدیل به نقطه غرور برانگیز دولت تهران شده و پافشاری غرب برای توقف فعالیت همین تعداد محدود می تواند موجب شود که ایران گفته های رایس را رد کند.
از نقطه نظر امنیت ملی آمریکا، نبود هیچ سانتریفیوژی در ایران بهتر از 164 دستگاه است زیرا ایران با دانش ساخت و کار با سانتریفیوژ می تواند پنهانی تر فعالیت کند.
اما ایران این شکاف را پر کرده و اکنون به نظر می رسد که عدم وجود هیچ سانتریفیوژی قابل دست یافتن نیست.
اگر ایران مایل به توافقی باشد که تحت آن قانونا متعهد به عدم ساخت سلاح هسته ای بماند، هیچ سانتریفیوژ دیگری به این تعداد اضافه نشده و تایید گسترده ای صورت می گیرد که برای امنیت آمریکا بسیار بهتر از آن خواهد بود که بر عدم وجود هرگونه سانتریفیوژی در ایران پافشاری کند.
علاوه بر اینها شکست در توافق به معنای عدم محدودیت ایران در داشتن سانتریفیوژ است و موجب تغییر مسیر به سمت تحریم و حملات نظامی احتمالی می شود که تمامی خطرات همراه با آن را هم در بر دارد.
گزینه های متعددی برای ارائه این اطمینان به ایران وجود دارند که تامین منابع خارجی سوخت هسته ای همان طور که پس از انقلاب اسلامی ایران رخ داد، قطع نخواهد شد.
این امر شامل ایجاد مرکز غنی سازی چند ملیتی برای تولید سوخت و احتمالا در روسیه می شود که ایران نقش اصلی را در مدیریت آن ایفا خواهد کرد.
این کنسرسیوم تجاری برای تامین کنندگان اصلی سوخت هسته ای تضمین می کند که اگر مشکلاتی ایجاد شد، سوخت را تامین کند، بانک جهانی سوخت را با قوانینی ایجاد کند که جز در مورد منع شورای امنیت وارد ، سوخت مورد نیاز را تامین کند و به عنوان آخرین راه چاره، ذخیره ای را در خود ایران ایجاد کند.
بی اعتمادی میان ایران و آمریکا عمیق است ولی با پایداری و خلاقیت، راه هایی برای حل بحران هسته ای و بررسی دیگر نگرانی های موجود وجود دارند که سال هاست به خصومت میان دو کشور دامن می زنند.
موفقیت در این راه نیاز به این دارد که بسته ای شامل آنچه طرفداران ایرانی مصالحه نیاز دارند به آنها داده شود.