کد خبر: ۴۷۷۹۷۲
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۰

بابک زنجانی درون ما!

به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق می‌افتد. از آن جمله تعارف‌های کلیشه‌ای است که همه به آن خو کرده‌ایم.
آفتاب‌‌نیوز : ژیمناستیک واژگان یکی از تخصص‌های ایرانی است. زمانی در سریال «شب‌های برره» افعال معکوس به‌عنوان سوژه‌ای پرطرفدار دستمایه شوخی‌های کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد. بازیگران افعال را در معنای  غیرواقعی به کار می‌بردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمی‌خورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان می‌کَنَد و برایش غذا بیاورند!

به گزارش عصر ایران، به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق می‌افتد. از آن جمله تعارف‌های کلیشه‌ای است که همه به آن خو کرده‌ایم.

نیمه‌شب دوست‌تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است را به خانه‌اش می‌رسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خواب‌آلود هستند، به منزل آنها که می‌رسید شروع می‌کنند به تعارف کردند:

- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم می‌خوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...

او می‌داند که شما خسته‌تر از آن هستید که یک دعوت نیمه‌شبی را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم‌تان می‌دهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید! شما هم می‌دانید که او می‌داند شما داخل نمی‌آیید و خسته‌اید و می‌خواهید به خانه‌تان بروید و الآن خانه‌شان به‌هم‌ریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف می‌کند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کرده‌اید، تشکر می‌کنید!

دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل می‌کنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.

رفتارهایی از این دست را می‌توان در طبقه «دروغ‌های بی‌ضرر یا کم‌ضرر» طبقه‌بندی کرد اما معادل‌سازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقه‌ای تعریف نمی‌شوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است. این مثال را بخوانید:

زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده می‌کند.

اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی؛ فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستم‌های کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند. او با زیرکی کوچک‌ترین رخنه‌ها و خلأهای قانونی را پیدا می‌کند و با اشتهای سیری‌ناپذیر شروع به مکیدن این منابع می‌کند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی می‌رسد.

این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمی‌شود بلکه از سوی عده‌ای به‌عنوان کسی که «عُرضه‌اش را دارد» به‌عنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسان‌های شریف و محترمی که می‌توانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترم‌تر شمرده‌اند معرفی می‌شود!

با نگاهی به پیرامونمان به‌ویژه در مهمانی‌ها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیت‌ها و مناصب اداری و مالی پیش می‌آید نمونه‌های بسیاری ازاین‌دست را می‌توانیم ردیف‌کنیم.

در نمونه‌ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده‌ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده‌اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می‌شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند. گیرت اومد باید بخوری. تو نخوری یکی دیگه می خوره»! در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می‌کرد و چه بسا بدتر!

حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می‌خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:« حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می‌رسم»!

وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» آمد، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می‌دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد! کسی که بیت المال را هدر می‌دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می‌کند، «زرنگ» نیست، «دزد» است!
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین