آفتابنیوز : وي با اشاره به سياستهاي آمريكا در خصوص توسعه ي تكنولوژي هسته اي در ايران در زمان شاه سابق مي نويسد: قبل از سال 1979 زماني كه شاه قدرت را در اختيار داشت، واشنگتن قوياً از اين برنامه ها حمايت مي كرد. امروز ادعا مي شود ايران نيازي به انرژي هسته اي ندارد و حتماً برنامه ي مخفي تسليحات هسته اي را دنبال مي كند. وي به مقاله ي هنري كيسينجر در روزنامه واشنگتن پست اشاره مي كند كه در آن كيسينجر مدعي شده است: براي توليد كننده ي مهم نفتي همچون ايران، انرژي هسته اي اسراف در استفاده از منابع محسوب مي شود. سپس با اشاره به 30 سال قبل مي نويسد: اما سي سال پيش، زماني كه كيسينجر، وزير خارجه ي دولت جرالد فورد بود اعتقاد داشت «توليد انرژي هسته اي هم نيازهاي رو به افزايش ايران در زمينه ي اقتصاد را تأمين مي كند و هم ذخائر نفت را براي صادرات يا تبديل آنها به مواد پتروشيمي آزاد مي گذارد. كيسينجر در پاسخ به درخواست خبرنگار واشنگتن پست مبني بر تغيير عقيده اش در اين خصوص گفته است: آن زمان آنها ]ايران[ يك كشور متحد بودند.
چامسكي، اين انديشمند و منتقد آمريكايي تغيير موضع گيري دولت بوش در مورد نحوه ي برخورد با مسئله ي هسته اي ايران را نيز قابل اعتماد نمي داند. يادآوري تاريخ دليل خوبي براي اين ادعاست. همكاري آمريكا با انگليس در كودتاي 28 مرداد و به قدرت رساندن دوباره ي شاه، حمايت دولت ريگان از حمله ي صدام به ايران، تحريمهاي شديد دولت كلينتون در قبال ايران و تهديدات اخير دولت بوش در مورد حمله به ايران گوشه اي از اين تاريخ را نمايش مي دهد.
موافقت بوش براي پيوستن به متحدين اروپايي در مذاكرات مستقيم با ايران نيز در حالي كه از كنار گذاشتن تهديد حمله امتناع مي كند، نشان دهنده ي بي معني بودن هرگونه پيشنهاد براي مذاكره است.
نگاهي به اقدامات چند سال اخير آمريكا نيز مي تواند دليل ترديد در مقاصد واشنگتن باشد. آمريكا در سال 2003 درخواست ايران براي مذاكره و رفع اختلافات در خصوص برنامه ي هسته اي ايران، ارتباط با حزب الله و همكاري با آژانس بين المللي انرژي هسته اي را نپذيرفت. يك سال بعد اتحاديه اروپا و ايران مذاكرات را آغاز كردند، در جريان آن ايران غني سازي اورانيوم را به طور موقت تعليق كرد و در مقابل اتحاديه اروپا نيز اطمينان داد آمريكا و اسراييل به ايران حمله نخواهند كرد. تحت فشار آمريكا، اروپا از مذاكرات خارج شد و ايران غني سازي را از سر گرفت. در عين حال برنامه هسته اي ايران در چارچوب حقوق اين كشور بر اساس بند 4 معاهده ي منع گسترش هسته اي كه به كشورهاي غيرهسته اي حق توليد سوخت براي انرژي هسته اي را مي دهد، قرار دارد.
دولت بوش معتقد است بند 4 بايد تقويت شود. زماني كه در سال 1970 NPT شكل گرفت، شكاف قابل توجهي بين توليد سوخت براي انرژي و تسليحات هسته اي وجود داشت. اما پيشرفتهاي تكنولوژيك باعث كم شدن اين شكافها شده است. از اين رو هرگونه تجديد نظر در بند 4 بايد دسترسي آزاد به انرژي هسته اي براي مقاصد غير نظامي را تأمين كند. اين مسئله از اختلافات اوليه ميان قدرتهاي هسته اي و كشورهاي غير هسته اي در NPT بوده است. در سال 2003 محمد البرادعي، مدير كل آژانس بين المللي انرژي هسته اي پيشنهادي قابل قبول براي پايان بخشيدن به اين اختلافات ارائه كرد. بر اساس پيشنهاد وي تمام مراحل توليد و پردازش مواد قابل استفاده در ساخت تسليحات (هسته اي) تحت نظارت بين المللي قرار مي گرفت. اولين گام در اين راستا نيز اجراي قطعنامه ي سازمان ملل در سال 1993 در خصوص معاهده ي توقف مواد شكاف پذير (Fissban) است.
پيشنهاد البرادعي تنها از سوي يك كشور پذيرفته شد. در فوريه ي سال گذشته علي لاريجاني مسئول مذاكرات هسته اي ايران در مصاحبه اي اين مسئله را عنوان كرد. اما دولت بوش اين معاهده را رد كرد. در نوامبر سال 2004 كميته ي خلع سلاح سازمان ملل به معاهده ي Fissban رأي داد. 147 رأي موافق در مخالفت يك رأي مخالف (آمريكا) و دو ممتنع (اسراييل، انگليس). رأي گيري مجمع عمومي سازمان ملل سال 2005 نيز انگليس و اسراييل در مقابل 179 رأي موافق، رأي ممتنع دادند. آمريكا باز هم رأي منفي داد.
در پايان نوام چامسكي كه قبلاً نيز بارها از سياستهاي بين المللي آمريكا، انتقاد كرده است براي برون رفت از بحران موجود سه راه را پيشنهاد مي دهد:
1- كنار گذاشتن تهديدهاي اسراييل و آمريكا كه اصرار دارند ايران از توسعه ي تسليحات هسته اي به عنوان عاملي بازدارنده استفاده مي كند.
2- پيوستن آمريكا به بقيه كشورها براي پذيرفتن معاهده ي Fissban (توقف مواد شكاف پذير)
3- توجه به بند 6 معاهده ي منع گسترش هسته اي كه از كشورهاي هسته اي مي خواهد در راستاي محدود كردن تسليحات هسته اي تلاش كنند. هيچ يك از كشورهاي هسته اي اين تعهدات را محترم نشمرده اند اما ايالات متحده در رأس نقض كنندگان اين بند قرار دارد. چامسكي در پايان مي افزايد: اجراي اين گامها به تعديل شدن بحران موجود كمك خواهد كرد. در عين حال مهم است اين گفته ي محمد البرادعي را مد نظر قرار دهيم: هيچ راه حل نظامي براي اين وضعيت وجود ندارد. اين امر باور نكردني است. تنها راه حل پايدار، راه حلي است كه از طريق مذاكره به دست آيد.