جریان اصلاحات در حالی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 از حسن روحانی حمایت کرد که در چشمانداز دورتر انتظار دارد پس از دولت حسن روحانی یک دولت اصلاحطلب روی کار بیاید. به همین دلیل نیز از هم اکنون اتاق فکرهای خود را فعال کرده تا با زمینهسازی در چهار سال آینده مقدمات تشکیل یک دولت اصلاحطلب را فراهم کند.
آفتابنیوز : سرویس سیاسی- اصلاحطلبان در اولین گام پس از انتخابات ریاستجمهوری سال 96 تلاش کردند با مسئولان عالی نظام و از جمله
رهبری دیدار و گفتوگو کنند و خود را بیش از گذشته به هسته مرکزی نظام نزدیک کنند. این در حالی است که پس از رایزنی اسحاق جهانگیری به نمایندگی از اصلاحطلبان با رهبر انقلاب، رسول منتجبنیا قائم مقام حزب اعتماد ملی و محسن رهامی رییس انجمن مدرسین دانشگاهها و عضو شورای عالی سیاستگذاری جریان اصلاحات نیز با رهبر انقلاب در یک جلسه خصوصی دیدار و گفتوگو کردهاند و دغدغههای اصلاحطلبان را با رهبری در میان گذاشتهاند.
به گزارش آفتابنیوز،به نظر میرسد یکی از دلایل رایزنی اصلاحطلبان با مسئولان عالی نظام زمینهسازی برای ورود یک گزینه صد در صد اصلاحطلب به انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 و جلوگیری از ممانعت نهادهای نظارتی است. اصلاحطلبان گمان میکنند اگر کاندیدای آنها برای انتخابات ریاست جمهوری سال1400 به هر دلیلی با موانع نظارتی روبهرو شود دوباره احتمال اینکه از یک اصولگرای معتدل مانند علی لاریجانی حمایت کنند وجود دارد. در نتیجه اصلاحطلبان به دنبال این هستند که در موقعیت انتخاب بین یک راستگرای تندرو و یک راستگرای معتدل قرار نگیرند تا مجبور نشوند دوباره مانند سال92 از چپترین گزینه راست حمایت کنند.
اتاق فکر جریان اصلاحات در شرایط کنونی با سه چالش مهم مواجه است. نخست اینکه موانع نظارتی اجازه ندهند گزینه اصلی جریان اصلاحات وارد انتخابات شود و اصلاحطلبان مجبور شوند از یک اصولگرای معتدل حمایت کنند. اصلاحطلبان به خوبی به این نکته آگاهی دارند که رویکرد علی لاریجانی با حسن روحانی از بسیاری از جهات با هم متفاوت است. علی لاریجانی از آشکار شدن فاصلهاش با اصلاحطلبان هیچ ابایی ندارد و آن را به صراحت نیز نشان خواهد داد. دومین چالش مهم جریان اصلاحات در ادامه مسیر خود به رویکرد محمد رضا عارف مربوط میشود. عارف که با کنارهگیری خود از انتخابات ریاستجمهوری سال 92، توانست به جایگاهی در بین اصلاحطلبان برسد، امروز رویکرد دیگری در پیش گرفته است. به نظر میرسد محمد رضا عارف که عملکردش در مدیریت فراکسیون امید با انتقادهایی مواجه شده است، انتظار دارد اصلاحطلبان به پاس ایثار بزرگش در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 همگی از وی در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 حمایت کنند و وی را به عنوان گزینه نهایی خود معرفی کنند. این در حالی است که برخی از طیفهای جریان اصلاحات انتقادهای جدی به عملکرد فراکسیون امید و محمد رضا عارف در مجلس دارند و معتقدند در شرایط فعلی مصلحت جریان اصلاحات ایجاب میکند که روی محمد رضاعارف برای ریاست جمهوری سرمایهگذاری سیاسی نکنند. این در حالی است که اگر اصلاحطلبان از عارف حمایت نکنند احتمال اینکه وی در روزهای نزدیک به انتخابات ریاستجمهوری رویکرد انفعالی به خود بگیرد وجود دارد و بدون شک این رویکرد انفعالی به شکاف و تشتت در جریان اصلاحات منجر خواهد شد. در نتیجه در شرایط کنونی جریان اصلاحات با نوعی رودربایستی با محمد رضا عارف برخورد میکند و از گرفتن موضع شفاف و صریح در قبال وی خودداری میکند.
چالش سوم پیشروی جریان اصلاحات جدا شدن طیف رادیکالتر جریان اصلاحات از بدنه اعتدالمحور این جریان در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 است. بدون شک طیف رادیکالتر جریان اصلاحات که در هشت سال دولت حسن روحانی سکوت کرده در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 با یادآوری روزهای خرداد 76 به دنبال بازگرداندن کشور به فضای دوم خرداد 76 خواهد رفت و تلاش میکند پیوند خود را با اصولگرایان معتدل بگسلد، رویکرد دوم خردادی در پیش بگیرد و هر گفتمانی که در تناقض با گفتمان اصلاحات آن هم از جنس دوم خردادی است را از دایره اجماع خود خارج کند. این در حالی است که این طیف به احتمال زیاد از اصلاحطلبان معتدل که با حسن روحانی اجماع کردند نیز فاصله میگیرد و با بیان اینکه اعتدال یک روش است و نه یک گفتمان تلاش خواهند کرد یک گزینه صد در صد اصلاحطلب را روی کار بیاورند.
حسن روحانی برای اصلاحطلبان به منزله راستترین گزینه چپ بود و اصلاحطلبان با یک استراتژی منطقی تلاش کردند با یک رویکرد اعتدالی حیات خود را دوباره به دست بیاورند تا بتوانند دوباره با یک دولت اصلاحات قدرت را در کشور به دست بگیرند. با این وجود جریان اصلاحات پس از سال92 مسیر خود را تغییر داده و در مسیر عقلانیت و اعتدال حرکت کرده است. اینکه آیا مسیر جریان اصلاحات در چهارسال دوم دولت حسن روحانی نیز به همین صورت خواهد بود بستگی به اتفاقاتی دارد که در آینده رخ خواهد داد.
اروپایی ها همیشه از امریکا می ترسیده اند و مجبور به اطاعت و در ان صورت با ترامپ همراهی میکردند در شرایطی که پرونده در شورای امنیت میبود.
شرایط کشور خیلی حساس و همه با هم باید متحد باشند تا خطر ترامپ مرتفع گردد.
خود من 5-6 نفر را می توانم از بین اصلاح طلب ها یا افراد نزدیک به آن ها بشمارم که به نظر خودم مناسب هستند و از عهده کار بر می آیند. و واقعیت هم این است که برای من مهم نیست کدامشان رییس جمهور می شود. کافی است یکی از این نفرات رییس جمهور بشود.
انتخابات ریاست جمهوری را هم جای رقابت فردی نمی دانم. در سال های گذشته مثلا سال 84 هم اصلاح طلب ها از این قضیه خیلی لطمه خورده اند و به جای این که برآرود کنند کدام کاندید بهتر می تواند رای بیاورد مشغول اختلافات خودشان شدند همین اتفاق در سال 92 بین اصولگراها افتاد
البته تصور نمی کنم که نتیجه انتخابات در آن ها سال ها تغییری می کرد اما دست کم در هر دو مورد می توانست به دور دوم کشیده شود
الان هم در مورد آقای روحانی که نه در سال 92 و نه در این انتخابات فکر نکرده ام که اصلاح طلب است بنده هم از انتخابم راضی هستم و فکر می کنم ایشان بهترین گزینه ی موجود بودند آن چه را هم که در توان دارند با توجه به خاستگاه فکری خودشان انجام می دهند
الان بیشتر از آن که بخواهیم بشماریم که کدام وعده انجام شد و کدام وعده انجام نشد باید متوجه بشویم که وضع کشورمان چگونه است و این که چه مسائلی از جمله این که قوه ی مجریه بتواند در حد اختیارات قانونی خود فعالیت کند و در مواردی از او صلب مسئولیت نشود دارای اهمیت است که تضعیف دولت روحانی هم کاملا در راستای خواسته ی مخالفان خواهد بود