آفتابنیوز : وی ميگويد: سهشنبه هفته گذشته عازم کرمانشاه شدم و جمعه بازگشتم. در طول اين مدت هم سرپل را ديدم. روز چهارشنبه به روستاي سر ذهاب قادري رفتم و در طول مسير روستاهاي ديگر را هم ديدم، بنابراين ميتوانم خيلي قرص و محکم بگويم دستکم تا جمعه، ٢٩ ديماه، برخي از مطالبي که ميگويند اوضاع خيلي خراب است و مردم از سرما يخ زدهاند و از بيغذايي و نبود دارو ميميرند، اين تصاوير خيلي درست نيست. نکته اول اين است که مسئول اصلي دادن کانکس در حقيقت قرارگاه خاتمالانبيا بود. قرارگاه خاتمالانبيا يک توافقي را اواخر آبانماه با بنياد مسکن ميبندد که بر اساس آن توافق، قرارگاه خاتمالانبيا متعهد ميشود که چيزي حدود هشتهزار دستگاه کانکس را براي روستاهايي که منازلش کاملا از بين رفته و مردمش جايي ندارند تهيه کند».
وي افزود: «افزون بر کانکسهايي که خانمالانبيا به بنياد مسکن متعهد ميشود بسازد (که پولش را هم از بنياد مسکن گرفته بوده است) مقادير زيادي کانکس از طرف سازمانهاي دولتي، مردم، خيرين و نهادهاي ديگر به منطقه ارسال ميشود. بنابراين اينکه بگوييم افراد زيادي کانکس ندارند و از سرما از بين ميروند کمي دور از واقع است. حداقل در روستاها کمتر خانوادهاي را ميتوانيد پيدا کنيد که کانکس نداشته باشد».
زيباکلام تأکيد ميکند: «البته گفتن اين جمله به اين معنا نيست که هيچ مشکلي وجد ندارد و مردم در وضعيت خوبي بهسر ميبرند. من بههيچوجه اين منظور را ندارم و قطعا ميگويم که رسيدگيها بايد بيشتر باشد». اين استاد دانشگاه گفت: «بايد بگويم پولي که توسط بنده تهيه شده و تا به امروز سهميليارد و ٤٠٠ ميليون شده، از اين پول بهجز ٣٠ ميليون تومان که همان ابتداي کار براي کمکهاي فوري برداشت شد، مابقي سرجايش قرار دارد؛ يعني حدود سهميليارد و ٣٧٠ ميليون تومان دستنخورده باقي مانده و ما تعمدا نه وارد کار کانکس و چادر شديم و نه وارد کار دارو شديم، به اين علت که مهمتر از کانکس و چادر و شيرخشک و دارو و مناظر و مدارسي که از بين رفته، زلزله واقعي در کرمانشاه و کردستان، فقر است.
فرض بگيريد ما زمان را به قبل از ساعت ٢١:٣٠ يکشنبه ٢١ آبان بازگردانديم و زلزله نیامده و اتفاقي نيفتاده. سؤال اساسي اين است که با فقر چه کنيم؟ گيريم که چادر و کانکس داديم، گيريم که خانههايشان را ساختيم، با فقر ميخواهيم چه کنيم؟ فقر گستردهاي که اين منطقه را در خود فرو برده، فقر گستردهاي که باعث ميشود جوانان در روستاها نمانند و به سرپلذهاب و کرمانشاه و تهران و شهرهاي بزرگ بيايند و بهعنوان حاشيهنشين با تمام ابعاد ناهنجاريهايش زندگي کنند و روستاها را از نيروي کاري که بايد کشاورزي کند، خالي کنند. بنابراين خودم به اتفاق برخي از استادان دانشگاههاي کردستان و کرمانشاه و به اضافه سازمانها و سمنهايی که در منطقه کردستان و کرمانشاه فعال هستند، به اين جمعبندي رسيديم که کاش حداقل ما بياييم و يک کار بلندمدت انجام بدهيم».
او افزود: «به همين خاطر بود که با صاحبنظران دانشگاهي در دانشگاه کردستان و کرمانشاه و کسان ديگري که در کمکرساني بودند و تجربه اين حوزه را داشتند و ميدانستند با فقر چگونه بايد مبارزه کرد، تصميم گرفتيم يک روستاي نمونه به اسم دهکده اميد ايجاد کنيم و يکي از روستاهايي را که با خاک يکسان شده را انتخاب کرديم و ميخواهيم اين روستا را بسازيم. منتها فقط نميخواهيم خانه و آغل و کوچهها را دوباره بسازيم بلکه ميخواهيم اين روستا را براي اولين بار در ايران روستايي بر اساس توسعه پايدار بسازيم. يعني ميخواهيم در اين روستا سيستم فاضلاب بسازيم تا فاضلاب روستا را بهجاي تخليه در رودخانه يا آلودهکردن خاک، تصفيه کرده و در کشاورزي استفاده کنيم و مواد مغذي آب را تبديل به کمپوس بکنيم و بهعنوان کود خاک استفاده کنيم».
زيباکلام در ادامه تأکيد کرد:« ميخواهيم يک مجتمع فرهنگي ايجاد کنيم که زنان روستا و روستاهاي اطراف را توانمندسازي کند و زنان بتوانند کسب درآمد کنند، ميخواهيم يک کتابخانه بسازيم، شايد باور نکنيد اگر بگويم در کل آن منطقه کتابخانه وجود ندارد؛ کتابخانهاي که هم کتاب قرض بدهد و هم روستاييان در آن کتاب بخوانند و با کامپيوتر آشنا شوند و در سالن کوچک سينمايش فيلم ببينند. تا تئاتر فقط تئاتر شهر نباشد. منطقه دشت ذهاب را که اصل زلزله در آن بوده است، در دانشگاه بررسي کردهاند و ميگويند بيش از ٣٠٠ روز در سال آفتاب وجود دارد و بنابراين براي ايجاد انرژي نوين ايدهآل است که براي سيستم گرمايشي از سيستم خورشيدي استفاده کنيم. در واقع ميخواهيم ببينيم آيا ميشود در ايران کشاورزي مترادف با فقر نباشد؟»
منبع: شرق
شاید رویایی باشد برای هر کسی که دلش برای ایران می تپد