آفتابنیوز : سرویس بینالملل- اندیشکده لیبرال «کاتو» در گزارشی تحلیلی اشاره میکند که مخالفت با سیاستهای تهاجمی ترامپ در قبال ایران و کره شمالی به نمایندگان دموکرات کنگره امریکا محدود نمیشود و بسیاری از اعضای کابینه او و نهادهای اجرایی امریکایی نیز نسبت به عواقب رویکرد ترامپ در قبال آن دو کشور و احتمال بروز جنگ هشدار می دهند.
به گزارش آفتابنیوز، در گزارش «کاتو» آمده است: تحلیل سیاست خارجی ترامپ به هیچ وجه کار راحتی نیست. او همواره درگیر تناقض است. با این حال، در مورد دو مسئله امنیتی مهم در امور تروریسم در مورد دستور کار دولتاش پیرامون ایران و کره شمالی، تحلیل رویکرد او ساده است: مقابله تهاجمی خوب است و دیپلماسی بد است. مشکل این است که حتی اگر ترامپ خود نیز مصمم به رفتن به سوی جنگ با این دو کشور نباشد رویکرد و مسیری که او در پیش گرفته احتمال بروز جنگ را افزایش میدهد.
در ماه گذشته، ترامپ بار دیگر تعلیق تحریمهای ضدایرانی در مورد مسئله هستهای را تمدید کرد که منطبق با تعهدات امریکا طبق برجام است؛ توافقی که در سال ۲۰۱۵ میلادی حاصل شد و طبق آن در مقابل تعلیق تحریمهای اقتصادی، ایران نیز برنامه هستهای خود را محدودتر میساخت و مجموعهای از بازرسیهای بینالمللی را می پذیرفت. با این حال، ترامپ اظهار داشته که این آخرین باری است که او تعلیق تحریمها علیه ایران را تمدید میکند. ضدیت ترامپ با برجام منطقی نیست. در واقع، در این توافق آژانس بینالمللی انرژی اتمی، متحدان اروپایی امریکا، چین، روسیه و جامعه نظامی و اطلاعاتی امریکا همگی متفقالقول گفتهاند که ایران به مفاد برجام پایبند بوده است و این توافق کارآمد است. اگر تلاشهای ترامپ برای برهمزدن برجام به فروپاشی آن بیانجامد ایران محدودیتهایی که بر برنامه هستهایاش وضع کرده را لغو میکند و جامعه جهانی دیگر قدرت نظارت بر آن برنامه را نخواهد داشت.
در روزنامه «نیویورک تایمز» در مطلبی تازه به قلم سرهنگ بازنشسته «
لارنس ویلکرسون» که زمانی به کالین پاول در سخنرانیاش در مورد جنگ با عراق کمک کرده بود (
این مطلب پیشتر در آفتابنیوز منتشر شده است) هشدار داد که دولت ترامپ همان کاری را درباره ایران انجام میدهد که دولت بوش در مورد عراق انجام داد و این گزینهای غلط است. اگرچه ویلکرسون از عبارات «دولت ترامپ» استفاده کرده است با این حال، باید توجه داشت که اکثر اعضای کابینه رییسجمهوری امریکا در این مورد با او همراه نیستند. در واقع، «جیمز متیس» وزیر دفاع امریکا و «رکس تیلرسون» وزیر امور خارجه او به همراه «اچ. ار مک مستر» مشاور امنیت ملی او و ژنرال «جوزف دانفورد» رییس ستاد مشترک ارتش معتقدند که توافق هستهای در راستای منافع ملی امریکا است و منافع آن کشور را تامین میکند. از دید آنان برهم زدن برجام از سوی امریکا سبب ایجاد مخاطراتی غیرضروری خواهد شد. در واقع، این صدای مخالفت با ترامپ از درون کابینه اوست که او تاکنون آن را انکار کرده است.
با این وجود، ترامپ متحدان دیگری دارد از جمله «نیکی هیلی» سفیر امریکا در سازمان ملل متحد و «مایک پمپئو» رییس سیا. آنان از تاکتیکهای آشنایی استفاده میکنند.
«گاردین» در ماه آگوست گزارش داده بود که در امریکا مقامهای اطلاعاتی از سوی کاخ سفید تحت فشار قرار گرفتهاند تا تایید کنند که ایران مفاد برجام را نقض کرده است که بازتابی از سیاستسازی اطلاعاتیای است که منجر به حمله به عراق نیز شد. در ماه نوامبر، پمپئو به طور انتخابی اسنادی را منتشر کرد که مدعی بودند ایران با القاعده و بن لادن در ارتباط بوده است. مشابه تلاشهای برخی از مقامهای دولت بوش در زمان حمله به عراق. سخنرانی تئاتری هیلی در ماه دسامبر با تکیه بر یک پس زمین هالیوودی که نمایشی از موشکهای ایرانی بود یادآور نمایش کالین پاول در سازمان ملل متحد بود.
واقعیت آن است که ارزش برجام صرفا محدودیتهای فنی بر برنامه هستهای ایران نیست. بلکه فراتر از ان ارزش واقعی توافق هستهای ایجاد یک مانع روانشناختی برای آن است که امریکا به چنگ با ایران نرود و دلایل کافی برای این کار نداشته باشد. به نظر میرسد که ترامپ در حال از بین بردن این مانع است و محدودیتهای قدرتاش را نفی میکند.
ترامپ چه چنین ایدهای را داشته باشد چه نداشته باشد بدون شک باید به این نکته توجه کند که جنگ با ایران همانگونه که ویلکرسون میگوید ۱۰ تا ۱۵ برابر بدتر از جنگ با عراق از نظر تلفات و هزینه ها خواهد بود.
رویکرد ترامپ نسبت به کرهشمالی ممکن است حتی دشوارتر باشد. هفته گذشته ترامپ تصمیم گرفت تا «ویکتور چا» را به عنوان نامزد برعهدهگیری مقام سفیری در کره جنوبی در نظر نگیرد. چرا؟ چون که که «چا» درباره چشمانداز یک حمله نظامی محدود توسط امریکا علیه پیونگ یانگ ابراز نگرانی کرده بود؛ حملهای که از دید او میتواند به یک جنگ تمامعیار غیرقابل کنترل در شمال شرقی آسیا تبدیل شود و به کشته شدن میلیونها نفر بیانجامد.
اعتراضات «چا» به تصمیمات ترامپ که در یادداشتی در «واشنگتن پست» نیز منشر شد برای ترامپ کافی بود تا او را اخراج کند. این رویداد اکثر ناظران را به این نتیجه رساند که سخن گفتن از جنگ امریکا با کره شمالی صرفا یک بلوف از جانب ترامپ برای ترساندن پیونگ یانگ و همچنین فشار بر چین برای انجام اقدامات پیشتر و متقاعد کردن کره شمالی به مصالحه است. با این حال، گزارش دیگری در «نیویورک تایمز» منتشر شد مبنی بر این که پنتاگون درباره موضع بیش از اندازه خصمانه امریکا در قبال اقدام نظامی احتمالا در شبه جزیره کره و فاجعهبار بودن آن نگران است. به همینخاطر وزارت دفاع امریکا گزینههای بیشتری را در اختیار رییس جمهوری قرار داده است. کنگره نیز شروع به ارزیابی تصمیمات رییس جمهوری امریکا کرده است. گزارشها حاکی از آن است که گروهی از سناتورهای دموکرات با انتشار نامهای به ترامپ به او یادآوری کردهاند که قدرت کافی برای حمله به کره شمالی را ندارد.
این موضوع نشاندهنده عمق نگرانیهاست که هم کنگره و هم ارگانهای اجرایی امریکا احساس میکنند که باید ترامپ را به دلیل رویکرد تهاجمیاش مهار کرد. متاسفانه، رییسجمهوری امریکا اما محصول رویکرد تهاجمی رسانهای در امریکا در قبال ایران و کره شمالی است. واقعیت آن است که هیچ یک از حکومتهای ایران و کره شمالی تهدیدی فوری و کنونی برای امنیت امریکا نیستند و نیازی به اقدام نظامی علیه آنان وجود ندارد. موضوع مهم این است که آیا کسی میتواند رییسجمهوری امریکا را پیش از انجام اقدام نظامی متقاعد کند تا او نیز به این نتیجه برسد؟