آفتابنیوز : چنانکه یکی از شیوخ این قوم دیروز در سخنانی گفت که اصلاح طلبان «کودتاچیانی» بودند که میخواستند از راههای سیاسی و فرهنگی عمل کنند اما انتخابات ریاست جمهوری نهم، راه ادامه حرکتشان را پس از 10 سال گرفت. در چنین نگاهی، یکدست شدن ساختار حکومت و اخراج اصلاح طلبان از حاکمیت نه امری مستحب که واجبی بود به تاخیر افتاده.
اما یکسال پس از آن «فتح الفتوح» و «ناکام گذاردن کودتا» شبح اصلاح طلبی همچنان در کابوس مخالفان حاکم است. از دولت که همچنان انگشت اتهام را در همه امور (از گرانی شیر گرفته تا بحران هستهای) به سوی اصلاح طلبان میگیرد، تا روزنامهها و سخنرانانشان که هر دم از «بازگشت اصلاح طلبان» هشدار میدهند؛ گیرم که بازگشتشان در حد سخنرانی در یک مسجد نیمه مخروب در قالب کنگرهای حزبی باشد.
شبح اصلاح طلبی چنان که مارکس میگفت، همچون «شبح انقلاب» در آسمان سیاست ایران میگردد. گرچه هیچ روزنی در حکومت برای بازگشت آن باز نمانده باشد. از این روست که پس از بستن حکومت، نوبت جامعه مدنی رسیده است و البته اینجا هم، نگرانی بیشتر از اهل اصلاح است تا آن اتوپیا زدگان چمدان به دست رفراندوم طلب.
آنان که چشم امید نه به زمین و گامهای خود که به آسمان و نشستن هواپیماهای بیگانه بسته بودند و لابد حالا که توافقات اروپاییها و سخن گفتن آمریکاییها از مذاکره را میبینند و میشنوند، به حسن تدبیر و دقت تحلیل خویش میبالند!
با این همه، اصلاح طلبی غولی نیست که به شیشه رود. گر چه جامعه مدنی ایران ضعیف، بخش خصوصی نحیف و فرهنگ سیاسی کشور سخیف است، باز هم آن حد ظرفیت مانده که بتوان جمع اصلاح طلبان را نگه داشت و امید را فرو نگذاشت.
«شرق» یکی از اصلیترین امیدها در این ایام فترت و دوران عزلت بود. آنجا که سوتهدلان گرد هم میآمدند. از نهضت آزادی تا مجمع روحانیون، از روشنفکر عرفی تا نواندیش دینی، از چپ تا راست و از رونامهنگار تا سیاستمدار. «شرق» پس از سوم تیر دیگر نه یک روزنامه که یک نهاد بود. نهادی حتی موثرتر و فعالتر از احزاب سیاسی اصلاح طلب. گر چه قوچانی عزیز، روز اول نوشته بود که «روزنامه نگاری؛ هم استراتژی و هم تاکتیک» اما اصلاح طلبی «شرق» چنان بود که در چشم مخالفان، این روزنامه سنگری بود که باید فتح میشد. بویژه آنکه منش «شرق» بر خلاف روزنامههای عصر اول اصلاحات چنان بود که چهرههای فراوانی از مخالفان اصلاحات را هم جذب خود کرده بود.
علی مطهری، حسن غفوری فرد، عباس سلیمی نمین، حبیبالله عسگر اولادی، حسن بیادی، علی اکبر ولایتی و چهرههای شاخص دیگری از این طیف، به اهالی «شرق» پیوسته بودند و در آن مقاله مینوشتند.
سالنامههای شرق، جشنهای شرق، همایشهای شرق و از همه بهتر صفحات شرق، این واقعیات را نشان میداد که به لطف روزنامهنگاری حرفهای، معتدل و در یک کلام «اصلاح طلبانه» شرق، جمعی از اضداد گرد هم آمدهاند و شکاف در جبهه مقابل افتاده است. کاری که با همه علاقهام به نسل اول مطبوعات اصلاح طلب، به صراحت باید بگویم که نتوانستند و البته نمیخواستند. اما این به لطف «شرق» شد. روزنامهای که بر خلاف نسل اول اصلاح طلبان، اصلاح طلبی را صرفاً در مقابله با حریف تعریف نمیکرد. بله اصلاح طلبی در همه عرصهها و بویژه در منش و ادبیات آن جاری بود.
در تعریف «شرق» نه تنها اصلاح طلبی که «سنت گرایی» هم ارزشمند بود. چنانکه در «شرق»، همانقدر به آیتالله العظمی بروجردی و آیتالله العظمی سیستانی احترام و ارزش گذارده میشد که به آیتالله نایینی و آیتالله طالقانی. همانقدر دکتر حسین نصر مورد توجه بود که عبدالکریم سروش و همانقدر وزن سیاسی عسگر اولادی و ناطق نوری ارزشمند بود که بهزاد نبوی و محمد خاتمی. از دیدگاه «شرق»، اصلاح طلبی «گفتوگو» را نیز ایجاب میکرد. در این گفتوگو که فصل اول آن میان خود اصلاح طلبان (آن هم در معنای وسیع آن) رخ میداد، فصل دوم به سنت گرایان از یک سو و نیروهای عرفی از سوی دیگر میرسید. چرا که در نگاه شرق، این دو طیف نیز صاحب اصالت سیاسی، پایگاه اجتماعی و جایگاه فکری تلقی میشدند. در این میان، تنها یک طیف از دایره گفتوگو بیرون میماند که آن هم «مخالفان گفتوگو» بودند. چنانکه در ویژهنامه انتخاباتی «شرق» جز رئیس جمهور کنونی همه نامزدها به گفتوگو با شرق نشستند و مواضع خویش گفتند.
دلیل هم روشن است؛ «شرق» تعریفی از اصلاح طلبی ارائه میکرد که نه میشد آن را «پایگاه دشمن» خواند و نه ادبیاتش را «موهن» معرفی کرد.
آنچه «شرق» بود و مینمود، روزنامهای تراز اصلاحات بود. روزنامهای که تنها دشمن با اصلاحات و فراتر از آن، «ستیز با گفتوگو» بود که میتوانست مقابله با آن را توجیه کند. اتفاقی که در نهایت افتاد و سناریو نویسان ضد اصلاحات، نمایش خویش روی پرده بردند و با مدد گرفتن از آسمان و ریسمان، تاوان اصلاح طلبی شرق را ستاندند. کاری که باعث شد بار دیگر دریابیم «اصلاح طلبی بدجرمی است». جرمی که باید عقوبتش را دید؛ فرقی نمیکند تندرو باشی یا معتدل. مهم این است که اصلاح طلبی!