کد خبر: ۵۱۱۷۵۹
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۲

کامیون کامبوزیا کجاست!

کامیونِ کامبوزیا پرتویی با کافه ترانزیت در یک نکته، تفاوت اساسی دارد؛ همین یک نکته، فیلم جدید او را در مقابل کار قبلی‌اش، یک قدم به عقب برگردانده است.
آفتاب‌‌نیوز :
امید بی‌نیاز*- «کامیون» نوشته و ساخته کامبوزیا پرتویی، جمله مشهوری از اُکتاویو پاز را در گوشه ای از ناخودآگاه ذهن بیدار می کند؛ «هر اتاقی مرکز جهان است!»

این فیلم که در سی و ششمین جشنواره فجر اکران شد، آخرین ساخته  کامبوزیا پرتوی است و با هنرنمایی سعید آقاخانی و نیکی کریمی همراه است. از سوی دیگر خاطرۀ اولین فیلم بلند او «کافه ترانزیت» را برای ما تداعی می کند. آن فیلم، سیزده سال پیش نامزد 8 سیمرغ بلورین فجر بود. جالب اینکه در هر دوِ این فیلمها وسیله نقلیه (کامیون)، جاده و... حال و هوای عینی و روساختی توأمانی را به یاد می آورند.

کامیون کامبوزیا کجاست!

با این حال، کامیونِ کامبوزیا پرتویی با کافه ترانزیت در یک نکته، تفاوت اساسی دارد؛ همین یک نکته، فیلم جدید او را در مقابل کار قبلی‌اش، یک قدم به عقب برگردانده است. همچنانکه در ابتدای این بحث با نقل قولی از اُکتاویو پاز شاعر برنده نوبل شروع شد، بحث بر سر تمرکز است؛ آنچنانکه شاعر و منتقد بزرگ مکزیکی می گوید؛ هر اتاقی قابلیت این را دارد که مرکز جهان باشد! طبق همین زاویه دید، قهوه خانه ای کوچک در حوالی مرز ماکو (لوکیشن فیلم کافه ترانزیت) مرکز جهان است. در واقع آن فیلم در پی مفهوم بدیهی- فلسفی «وحدت» بود. این چیزی است که پرتویی در موتیف و مدل تماتیک ساخته قبلی خود، دنبال کرده است. اما در «کامیون» انگار با گردشی360 درجه ای، دیدگاهش را حول موتیف های پراکنده می گرداند. بنابراین، ما در کامیون، با مفهوم بدیهی- فلسفی «کثرت» روبه رو هستیم. تکثر موتیف ها، خرده روایت ها، تصاویر و شبه سوژه های مختلف در این فیلم جز و مدی بیانی و بصری می سازد. کامیون به داستان راننده ای می پردازد که یک خانواده کُرد را برای یافتن پدرشان، از کردستان عراق به تهران می آورد. آنها در جاده با اتومبیل «نیکی کریمی» تصادف می کنند و بقیه ماجراها الی آخر!

با این حال، چنین تمی با این ظرافت به خودی خود رها می شود. در واقع اگر تمرکز روی همین خط محوری قصه بود، با فیلمی مینی مالیستی، ریتمیک و موجز روبه رو می شدیم. قطعاً زبان بصری هم با کیفیتی پخته روایت را پیش می برد. همین جاده، سفر و تصادف می توانست وحدت مضمونی اثر را به شیواترین شکل حفظ کند. بقیه خرده مضامین در حاشیه همین جاده، سفر کامیون و تصادف می ماندند، یا در پس زمینه ذهن و ناخودآگاه شخصیت ها روایت می شدند. حتی خود وسیله نقلیه کامیون هم می توانست لوکیشن اصلی و تداعی گر همان اتاق اُکتاویو پاز باشد. اما پرتویی، دوایری منفک و مجزا از سوژه های مختلف از قبیل داعش،  مشکلات ایزدی های شمال عراق یا سوریه، معظلات تهران و... می سازد. هر کدام از این خرده موتیف ها به خودی خود، یک سوژه تام و تمام هستند. اگر فیلم درباره داعش است، باید روی این سوژه تأکید کرد. اگر درباره پیامدهای داعش بر زندگی آدمهاست، باید پیامدها را پررنگ کرد، اگر فیلم درباره مشکلات تهران بر آدمهای جنگ زده است، بی شک این مشکلات کلانشر محوریت می یابند. 

همین گسیختگی سوژه های موازی و متراکم، فیلمنامه نویس چیره دست سینمای ایران (کامبوزیا پرتویی) را از فیلمی با بیان بصری ساختمند و تأثیر گذار دور کرده است. با همه این تفاسیر از بازی خوب سعید آقاخانی (نقش راننده کامیون) به راحتی نمی توان گذشت.


کامیون کامبوزیا کجاست!

*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین