آفتابنیوز : اصولگریان نیز همچون رقبای اصلاح طلب و اعتدال گرای خود سال 97 را به آماده شدن برای ورود به انتخابات مجلس یازدهم اختصاص خواهند داد. سوال اینجا است که در این راه از ظرفیت جمنا بهره میگیرند یا همچون سال های قبل حول محور جامعتین برای دست یابی به وحدت می کوشند.
امیررضا واعظ آشتیانی تحلیل گر اصولگرا اگرچه برای نقش شیخوخیت اهمیت ویژه ای قائل است اما تاکید می کند که برای پیروزی و موفقیت باید کار تشکیلاتی کرد و سازماندهی داشت. او همچنین تاکید می کند که اصولگرایان برای پیروزی در انتخابات پیش رو نیازمند جذب رای قشر خاکستری و احتمالا ائتلاف با نیروهای میانه رو هستند.
***
*به نظر شما مهمترین چالشهای جریان اصولگرا در سال 97 چیست؟
سال 97 در حقیقت زمینهساز انتخابات مجلس دور بعد است. به همین خاطر حتما گروهها، تشکلها و احزاب فعالتر خواهند بود. سوژهها و گفتمانهای مختلفی را میخواهند طرح کنند و با طرح این موضوعات تلاش میکنند که مخاطبانی در انتخابات برای خود داشته باشند ؛ حالا چه در سطح تهران است و چه در سراسر کشور. برخی از گروههای سیاسی که سابقهشان معلوم است، دنبال جنگ روانی رسانهای هم میروند و به ادبیاتی که می توان آن را هنجارشکنانه خواند،متوسل میشوند. در هر صورت گروههای سیاسی در سال آینده اولویت اصلیشان مجلس است و سال پرکاری را هم باید سپری کنند.
*فکر می کنید اصولگرایان قادر خواهند بود به یک لیست واحد برسند؟
طیف اصولگرایی یک طیف بسیار گسترده است، تنوع نگاه بسیار است و تجربه نشان داده که چه در طیف اصولگرا و چه در طیف اصلاحطلب، وحدت به ندرت پیش میآید. در عین حال اگر اصولگراها میخواهند در پارلمان بعدی موفق باشند، باید حداقل به یک وحدت نسبی میان خود برسند و خودی و غیرخودی هم در مجموعه خود نداشته باشند. نکته مهمتر این است که اهتمام و توجه ویژه ای به نیروهای و تازه ورودکرده به مجموعه اصولگرایی داشته باشند.
*یعنی جوانگرایی را رمز پیروزی اصولگرایان میدانید؟
بله، باید به نیروهای جوانشان را توجه و سعی کنند که با یک گفتمان منطقی شرایط انسجام را فراهم آوردند. این به این معنا نیست که به یکباره به سمت جوانگرایی مطلق رفت، لذا نیروهای جوان نیاز دارند که در کنار نیروهای باتجربه و چهرههای موجه به لحاظ افکار عمومی فعالیت کنند.
*این کار را چگونه خواهند کرد؟ ساز و کار مورد استفاده همچنان جمنا خواهد بود؟
جمنا قصدش بر این است که بتواند این کار را انجام دهد اما من بارها گفتم تا زمانی که این تشکل ساختارمند، هدفمند و با برنامه نباشد و نگاههای متنوع اصولگرایان را در یک جمع منطقی قرار ندهند، نمیتوانند به یک سرانجام موفقیت برسند. لذا هر موفقیتی نیازمند به کار تشکیلاتی و سیستمی است. نکته مهمتر، اهتمامبخشیدن و عدم نفی نگاههای دیگر تشکلهای در مجموعه اصولگرایی است.
* فکر میکنید جمنا این شرایط را ندارد یا نمیتواند به آن برسد؟
توصیهام این است که این موضوع را مدنظر قرار دهند. همانطور که اشاره کردم تنوع نگاه در طیف اصولگرایی وجود دارد، در جهت نفی این تنوع نگاه برنیایند، یعنی فکر نکنند که آنها میتوانند به تنهایی موفق شوند. البته به این هم اعتقاد ندارند که اگر بناست لیستی داده شود، لیست به صورت شرکت سهامی باشد، نه، بلکه شایستهسالاری ملاک قرار گیرد، انتخاب افراد مبتنی بر یکسری اصول تعریفشده منطقی باشد و به گونهای نباشد که احیانا طیفی، جناحی یا رفاقتی باشد زیرا در صورت حرکت بر این اساس مطمئنا با چالش مواجه میشوند. ولی اگر شایستهسالاری را مبنای انتخاب خود قرار دهند، باید به نگاه مدیریتی، تخصصی و موجهبودن چهره رسانهای کاندیدایشان توجه کنند. باید کسانی را انتخاب کنند که طی چهار سال در مجلس اثربخش باشند. چه بسا که اگر از مردم تهران بپرسید در همین مجلس دهم، نمی توانند بیش از سه نماینده اثرگذار را معرفی کنند.
این را نیز بگویم که اگر جمنا بنا داشته باشد با همین چهره ها که برخی از آن ها قابلیت فعالیت سیاسی را ندارند، ورود کند موفقیتی حاصل نمی کند. برخی از نیروهای فعلی جمنا شاید در عرصه دیگر ظرفیت های قابل توجهی داشته باشند اما در عرصه سیاست نمی توانند نقش یک لوکومتیو را ایفا کنند.
*راهکار پیشنهادی شما چیست؟
اصولگرایان باید در سال 97 با مردم به صورت چهره به چهره مواجه شوند. گفتمان با مردم خیلی مهم است و حضور در محافل و نشستهای مختلف نقش پررنگ و اثربخشی دارد. در این جلسات است که می توانند تئوری خود برای انتخاب آینده را مشخص کنند،. باید فضای جامعه را ارزیابی کنند و خواستههای مردم را بدانند. ضروریست که مطالبات مردم را مورد تحلیل قرار دهند و هر گروهی که مطالبات مردم را بهتر ارزیابی و تحلیل کند و در عین حال ارزشهای انقلاب را هم مدنظر قرار داده باشند؛ موفق تر خواهد بود.
*در واقع از تاثیر جذب رای طبقه متوسط صحبت می کنید. این همان نقطه ضعف جریان اصولگرا است که معمولا به بدنه رای ثابت خود اتکا کرده و به قشر خاکستری فکر نمی کند.
نمیخواهم بگویم قشر متوسط؛ من اعتقادم این است که یک گفتمان باید همه طبقات را در بر بگیرد، یعنی به گونهای گفتمان انجام شود که حفظ بدنه رای ثابت، بخشهای دیگری از جامعه را بتوانند به سمت خودشان جلب کنند. منظور همان قشر خاکستری جامعه است که گاهی اوقات در مورد حضور در انتخابات مردد میشود و نمیداند که باید به چه کسانی رأی دهند. اصولگرایان باید طی سال 97 به نحوی گفتمان کنند که این قشر را به سوی خود جذب کنند. تحلیل ها و آمار نسبی از این حکایت دارد که اصولگراها نمی توانند به تنهایی و با اتکا به رأی ثابت خودشان موفق باشند. اصلاح طلبان نیز همین وضعیت را دارند و هر طیفی و گروه سیاسی که گفتمانش گفتمان اثرگذاتری باشد و با در نظر گرفتن مطالبات مردم، قشر خاکستری جامعه را جذب کند، موفق خواهد بود.
* بر اساس همین تحلیل بود که اصلاح طلبان در انتخابات قبلی سراغ ائتلاف رفتند. فکر می کنند ممکن است که در انتخابات 98 اصولگرایان و اعتدالیون ائتلاف کنند؟
اگر بناست اصولگرایان موفق شوند، باید یک ائتلاف نسبی داشته باشند. حتی اصلاحطلبان هم همین ائتلاف را داشتند. حالا لیستهای متفرقهای هم آمد بیرون، ولی آنها زیاد حائز اهمیت نبود.
*اصولگرایان از این تاکتیک استفاده می کنند؟
اصولگراها یک طیف وسیع و یک خانواده بزرگ هستند که اختلاف سلیقه هم بینشان زیاد است. با این حال تا زمانی که به وحدت نرسند و تا زمانی که گفتمانشان قادر به جذب طیفهای مختلف نباشد نمیتوانند راه به جایی ببرند. نهتنها اصولگرایان بلکه اصلاحطلبان نیز همین وضعیت را دارند. این یک واقعیت انکارناپذیر است، ولی نکتهای لازم میدانم یادآوری کنم این است که مردم قطعا میدانند که سرنوشتشان دست خودشان است و با رای خود این سرنوشت را مشخص می کنند. مطالبات مردم در شرایط فعلی، مطالبات اقتصادی است .مسائل فرهنگی - اجتماعی نیز هست. امروز مطالبات مردم حرف سیاسیزدن، شانتاژ سیاسی کردن و جنگ روانی سیاسی راهانداختن و امثال اینها نیست لذا هر گروه و تشکلی که بتواند صادقانه مطالبات مردم تحلیل و شرایط پاسخ به آن را مهیا کند، موفق خواهد بود. حرفم این است که مردم باید در انتخابشان دقت کنند و رأیهایی که در گذشته دادند را ارزیابی کنند. توجه داشته باشند که کسانی که شعار داده بودند به شعارشان عمل کردند یا خیر. مردم انقدر هوشمند هستند که این مسائل را مورد تحلیل قرار دهند. انشاءالله.
*از ائتلاف به عنوان عنصر تعیین کننده در انتخابات صحبت کردید. با توجه به اینکه در انتخابات قبلی اصلاح طلبان و اعتدالیون ائتلاف کرده بودند فکر میکنند چقدر احتمال دارد که میانه رو ها این بار با اصولگرایان همراه شوند ؟
بستگی دارد که میانهرو را چه کسی بدانیم. میانهرو وسط لحاف خواب ها و کسانی که سعی میکنند هزینههای گفتمان را دیگران بدهند و آنها تماشاگر باشند بدانیم یا افراد منطقی؟ میانهرو آنهایی بدانیم که روی کرسی مجلس مینشینند و تا آخر چهار سال نفسشان درنمیآید یا افرادی شجاعی که گفتمان دارند و اصولی صحبت می کنند ؟
* قطعا منظور افراد منطقی و با امکان رأیآوری بیشتر است. اما به نظر میرسد که شما اقلیت تاثیرگذار را به اکثریت خاموش ترجیح می دهید.
من معتقدم که اصولگراها برای موفقیت در انتخابات مجلس ضمن توجه به فاکتورهایی که اشاره کردم، باید از چهرههایی استفاده کند که کمتر تکرار شدهاند . به اعتقاد من لوکوموتیو لیست باید کشش داشته باشد و بتواند مابقی لیست را با خودش ببرد.
* و فکر میکنید ساز و کار موجود اصولگراها، یعنی همان جمنا، توانایی ارائه چنین لوکوموتیوی را دارد؟
خودشان که میگویند ما این توانایی را داریم و داریم یک کارهایی میکنیم. من ارتباطی با آنها ندارم و عضو جمنا هم نیستم اما خودشان اظهار کردهاند که دارند کارهای تشکیلاتی و سازماندهی میکنند. در حال هدفگذاری هستند و به اعتقاد من اگر بخواهند دیگر گروههای اصولگرا را نادیده بگیرند، ریزش آرا خواهند داشت، مگر اینکه با یک ادبیات مناسب، گفتگوی سیاسی اصولی و منطقی داشته و بتوانند به یک نتیجه اثربخش برسند.
* بعضی از چهرههای اصولگرا از همین الان درگیر انتخابات 1400 هستند. فکر میکنید این مساله از تمرکز اصولگرایان بر انتخابات 98 می کاهد؟
خیر، وقتی که تشکلهای سیاسی هدفمند و با برنامه حرکت کنند هر موضوعی در جایگاه خودش، مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. یعنی موتور محرک آن تشکل برایش فرقی نمی کند که دارد یک واگن را میکشد یا چند واگن را. نکته مهم این است که با انرژی در مسائل مختلف و موضوعات مختلف، کار خودشان را انجام دهند. اگر بیهدف و بدون برنامه حرکت کنند و انرژی را مثلا صرف انتخابات مجلس یازدهم کنند برای 1400 تخلیه انرژی شده اند و این صدمه میزند اما اگر هدفمند و با برنامه همان طور که می گویند، حرکت کنند هیچ اتفاق خاصی نمی افتد و هر موضوعی را در جایگاه خودش مورد بررسی قرار می دهند.
*یکی از گمانه زنی ها این است که لاریجانی کاندیدای ریاست جمهوری شود. در صورت جدی شدن این موضوع احتمال کنارگیری او از انتخابات 98 را چقدر می دانید؟
انتخابات مجلس ربطی به انتخابات ریاست جمهوری ندارد. حالا میتواند یک فردی نماینده مجلس شود، ولی در انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت کند. اینکه ورود به مجلس نکنند و بگذارند برای 1400، منطقی نیست زیراضمانتی وجود ندارد که آقای لاریجانی انتخاب شود.
* گفته می شود که آقای رئیسی در انتخابات مجلس ورود می کند. به نظر شما این یک گمانه جدی است؟
من بعید میدانم. حالا شاید هم انتخاباتی بیفتد که ایشان ورود پیدا کند، ولی الان جایگاهی که ایشان دارند، جایگاه خدمت است و دارند فعالیتهای خوبی هم انجام میدهند. حالا اگر احیانا مشاورانشان ایشان را توجیه کنند که در انتخابات مجلس ورود کنند، آن بحثی جدا است.
* نوع مواجهه جریان اصولگرا با حواشی و مسایل مربوط به احمدینژاد را چقدر در جلب نظر مردم توسط این جریان، اثرگذار می دانید؟
در هر صورت احمدینژاد نیرویی بوده که 10 سال کار اجرایی کرده، و هشت سال رئیس جمهور بوده است. فعالیتهایی انجام داده و مثل هر رئیس جمهوری نقدهایی به عملکرد او وارد است. رئیس جمهور فعلی را که می توان امالنقدها تلقی کرد. به هرحال خط و مشی اصولگراها از احمدینژاد جدا است. احمدینژاد وقتی در انتخابات ریاست جمهوری 84 پیروز شد با صراحت اعلام کرد و گفت من اصولگرا نیستم، من برای خودم طرز تفکری دارم و هیچ فرد و هیچ گروه سیاسی اصولگرایی نیز مرا حمایت نکرد. حرفش هم درست بود؛ هیچ کس در سال 84 او را حمایت نکرد. هر گروه سیاسی بگوید من حمایت کردم، به اعتقاد من دروغ گفته است. احمدینژاد خودش آمد و یک فضایی ایجاد شد که رأی آورد. اصولگراها نیز هیچ وقت نگفتند احمدینژاد از طیف اصولگرا است. حالا برخیها در مجلس به او علاقمند بودند و آن یک بحث جدا است.
* آقای محمدتقی رهبر گفتند که جامعه روحانیت مبارز هم سعی دارد در استانها فعالیتش را بیشتر کند، با جامعه مدرسین هم دیدار کند و به نحوی جامعتین تقویت شود. به نظرتان این شیخوخیت که قبلا هم مورد استفاده بوده، بیشتر به اصولگراها کمک میکند یا استفاده از سازوکار تشکیلاتی مثل جمنا؟
سازوکار تشکیلاتی به هر جهت نیاز هر تشکل است. اگر این نکته وجود نداشته باشد، یک هرج و مرج تشکیلاتی ایجاد میشود، لذا یکی از مشکلاتی که امروز ما در فضای سیاسی کشورمان داریم، این است که اصلا تحزب را جدی نمیگیریم؛ تحزب فصلی است، میآید و میرود و یک اثربخشی مقطعی دارد. مشکل امروز ما بحث تحزب است، یعنی تشکلهای ساختارمند، قوی و با برنامه نداریم و اینها خودش یک معضلی است. اما به بحث شیوخیت که اشاره کردید، به هر جهت حضور جامعه روحانیت و یا جامعه مدرسین به لحاظ کمک، بسیار اثرگذار است و میتواند یکسری از راهبردها را هم حتی داشته باشند و رهنمود دهند. به نظر من اثرگذاری خوبی خواهد داشت، مشروط بر اینکه این تشکلهای سیاسی اصولگرا اهتمام و توجه به این موضوعات داشته باشند.
منبع: نامه نیوز