آفتابنیوز : مجید جلالی، تئوریسین و مربیای که سالها در عرصه فوتبال ما فعالیت داشته، به همراه حمید مطهری مهمان ما بودند. بحث آقامجید در خبرورزشی طولانی شد اما به قدری جذاب بود که سه، چهار ساعتی با مربی خاکخورده فوتبال ایران به گفتوگو نشستیم.
در لیگی که سپری شد، عنوان ششمی قبلیتان را تکرار کردید. این موضوع برایتان راضیکننده بود؟
من پیکانی را فصل قبل تحویل گرفتم که از لیگ یک به لیگ برتر آمده بود و سابقه ۶ ساله آزاردهنده در این ورطه داشت، با این وجود تا هفته ۲۶، ۲۷ تیم نهم و دهم جدول بودیم و نگران سقوط نبودیم. ما در طول فصلی که گذشت، در کورس گرفتن سهمیه بودیم اما در ۴ بازی آخر فصل نزول کردیم و با ششمی به کارمان خاتمه دادیم. درست است که ششمیمان را تکرار کردیم اما در نیمفصل دوم فصل قبل به سبک بسیار خوبی بازی کردیم و تیممان ثبات خوبی از خود نشان داد. مهمترین عناصر ما در لیگ دو فصل قبل منشا و نعمتی بودند که رفتند و خیلیها در اولین سال حضورم حرف از این میزدند که سقوط نکنیم و... اما شما ببینید گل خورده ما ۱۰ گل از فصل اول حضورم کمتر بود و پیشرفتهای زیادی داشتیم. از هر جنبهای که حساب کنید، ما پیشرفت داشتیم و جزو ۵ تیمی هستیم که در لیگ برتر بهترین نمایش را داشتیم.
در پیکان چند چهره به سطح اول فوتبال ایران معرفی کردید؟
ما مجموعاً ۱۲ بازیکن جوان را به تیممان آوردیم. جوانانی نظیر نیازمند، امیر روستایی، محمد خدابندهلو، علی خانزاده، فراز امامعلی، آریا کیان و ابوالفضل رزاقپور. بازیکنانی که من اطمینان دارم باشگاهها ی یگر بر سر به خدمت گرفتن آنها دعوا خواهند کرد.
چرا مربی بادانشی مانند مجید جلالی تعداد قهرمانیهایش در لیگ برتر بسیار کم بوده و فقط یک بار با پاس قهرمان شده؟!
شما وقتی با استقلال، پرسپولیس، تراکتور و یا سپاهان با بودجهای مشخص و بالا کار میکنید، باید قهرمان شوید و به آن فکر کنید اما من با تیمهایی نظیر سایپا، پیکان و چند تیم دیگر کار کردم و یا به طور مثال به فولادی در سال ۸۷ رفتم که سهمیه فولاد نوین را خرید تا پس از سقوط دوباره در لیگ برتر فعالیت کند. من سه سال و نیم در فولاد کار کردم و مجموعهای از بازیکنان خوب را به سطح اول فوتبال ایران معرفی کردم که یکسری از این بازیکنان به تیم ملی رفتند و یا به استقلال اهوازی رفتم که سیزدهم جدول بود اما با آن تیم چهارم شدم. بعد از آن هم به سایپا و پیکان رفتم که سیاستگذاری اصلیشان معرفی بازیکنان جوان و خوب و مستعد بود. شما وقتی ۷، ۸ بازیکن جوان را به تیمتان میآورید،۳، ۴ بازیکن از اینها به ردههای بالا میروند. موفقیت هرکدام از آنها به اندازه یک جام میارزد. من در سایپا بازیکنانی مانند ترابی و قلیزاده را معرفی کردم که به جام جهانی رفتند یا اخباری را به همراه ترابی و قلیزاده از تیمهای پایه سایپا به تیمهای بزرگ انتقال دادم که او هم میتوانست جزو مسافران جام جهانی باشد. جوانانی را به پیکان آوردم و در ابتدا غرامت حضور آنها را هم دادم اما با آن ظرفیت مثبت آنها تبدیل به بازیکنان بسیار خوبی شدند.
دو سال است برانکو که تیمش را به قهرمانی رسانده، مجید جلالی یا کدام مربی وطنی دیگری قادر است این عنوان را از دست مربیان خارجی درآورد؟
بیشتر قهرمانیهای چند سال اخیر متعلق به پرسپولیس، استقلال، سپاهان و... بوده اما حالا که امیر قلعهنویی به سپاهان رفته و این تیم شاخصههای رقابت برای قهرمانی با تیمهای بزرگ را دارد، شاید قلعهنویی با تیم جدیدش قهرمان شود همانطور که اگر مربیان دیگری هم در سپاهان یا ذوبآهن بروند، به دلیل فلسفه این تیمها میتوانند قهرمانی را از چنگ پرسپولیس و استقلال درآورند.
چرا مربیان ایرانی اکثراً مقابل کیروش گارد مخالف دارند؟!
برای جواب دادن به سؤالتان باید به عقب برگردم. کیروش بیش از ۷ سال است که در ایران است. ابتدای زمان حضور کیروش هیچ مربی ایرانی مخالف نبود و من خودم خیلی سعی میکردم با دقت کار آقای کیروش را ببینم و... اما گارد از جایی شروع شد که بعضی تفاوتها دیده شد. به هر حال من در ایران بزرگ شدم و هر مربیای ممکن است در جای دیگری با ساختارهای آنجا وفق بگیرد و... حرف من این است شاید درون خودمان این مقایسه را انجام دهیم اما حرف من و سؤال من این است که در ۳۰ سال گذشته برای تربیت مربی چه گامی برداشته شده و شما ببینید برای تربیت مربی چقدر سرمایهگذاری شده است (به دستیارش حمید مطهری اشاره میکند) مطهری در کلاس حرفهای شرکت کرده و ۲۲میلیون پرداخت کرده یا در کلاس A حضور پیدا کرده و ۲میلیون هم آنجا پرداخت کرده، منظورم از این حرفها این است که نه تنها سرمایهگذاری نمیشود، بلکه میخواهند از مربی خواهان علماندوزی پول هم بگیرند. در این سالها همه با کیروش همراه بودند اما با این کمبودها وقتی بحث مقایسه به وجود میآید، بحث حساسیتها به وجود میآید همانطور که تا قبل از مسابقات جام جهانی ۲۰۱۴ هیچ گاردی وجود نداشت اما بعد از آنکه بحث موتور گازی و بنز که کیروش بود، به وجود آمد، حساسیتها زیاد شد و تنشهایی را به وجود آورد. خود من راجع به کیروش تحلیل دارم و این تحلیل آن است که ۷ سال این مربی در فوتبال ملی ما کار کرده و حضورش خیلی مفید بوده اما از نظر من لازم است که از کیروش الگوبرداری شود. هرچند نقدهایی هم در این بین وجود داشته است.
امسال با پیکان سودای قهرمانی دارید؟
امسال خواسته خودم هم از تیمم سهمیه گرفتن است اما در این بین باید به مسائلی نظیر زیرساختهای پیکان که برای ۴۰ سال پیش است، توجه شود. این ساختارها باید به روز شود و رتبهها و موفقیتهایی که ما در این دو سال با پیکان کسب کردیم، سقف جایگاه پیکان بوده اما اگر میخواهیم از این مسئله جدا شویم، باید پوسته را بشکنیم و زیرساختهایمان را درست کنیم. مثلاً ما در باشگاه پیکان کلینیک پزشکی نداریم و به همین دلیل در طول فصل کلیدیترین بازیکنان خود را نداشتیم، نفراتی همچون آقاخان، ثاقبی، ابراهیمی و موسوی که جزو بهترین بازیکنان ما بودند. همین مسئله در کنار نداشتن تجهیزات بدنسازی بسیار خوب موجب شد در دور برگشت به مشکل بخوریم. نمونه دیگر آنکه در دور برگشت زمین چمن خوبی نداشتیم.
در جمعآوری دستیارانتان هم به نوعی بهترینها را گلچین کردید. از فلسفه انتخاب دستیارانتان برای ما میگویید؟
صالح، مطهری، فنایی، مرتضیزاده و قربانعلیپور بدنساز ما بدون تردید جزو بهترین مربیان ایران هستند و این موفقیت به خاطر شناختی بود که از جامعه فوتبال و مربیان داشتم. من ۱۳، ۱۴ سال در کانون مربیان بودم و شناخت قوی از مربیان داشتم.
حمید مطهری چه زمانی قادر است در تیمی سرمربیگری کند؟
حمید مطهری مربی بادانشی است که همین الان میتواند به راحتی در لیگ یک و لیگ برتر مربیگری کند اما من فکر میکنم زمانی یک مربی باید در عرصه سرمربیگری کار کند که به قول ما مربیان نسوزد. من در زمینه آنالیز هم شخصی به نام پالیزبان با ۲۶، ۲۷ سال سن را انتخاب کردم که جزو بهترینهاست و در حوزه کاری خودش خوشفکر و زبردست است.
به تیم امید برسیم، انتخاب کرانچار برای این تیم انخاب درستی بود؟
اگر بررسی کنید، به این نتیجه میرسید که چرا تیم ما به المپیک نرفت که در این بین یکسری دلایل شخصی و عوامل بنیادین وجود داشتند که باید از بین بروند. به طور مثال بحث مشکل سربازی و اختلافاتی که بین کمیته ملی المپیک و فدراسیون بود که برداشته شده اما یکسری مشکلات نرمافزاری هنوز هم هست. کرانچار مربی خوبی است اما اگر من رئیس فدراسیون بودم، خوزه پکرمن را برای تیم امید میآوردم؛ مربی آرژانتینی که در حال حاضر در کلمبیا مربیگری میکند.
مربی ایرانی برای تیم ملی بهتر نبود؟
با توجه به فضایی که در افکار عمومی ایجاد شده و در اصل مربیان داخلی ما ترور شدند، هر مربی داخلی هم در رأس کار قرار میگرفت، موفق نمیشد همانطور که اگر آقای کیروش هم برود، با مشکلات زیادی مواجه میشویم. ما در مورد تیم ملی امید زمان را از دست دادیم و به نظرم باید از دو سال پیش اقدام میکردیم. قطعاً آقای کرانچار شناخت خوبی از بازیکنان جوان ایرانی ندارد و ما باید حتماً کنار کرانچار از مربیانی استفاده کنیم که از تیمهای پایه ما باشند.
برای اولین بار میتوانیم از گروهمان در جام جهانی صعود کنیم؟!
یادم میآید در سال ۱۹۷۸ که برای اولین بار به جام جهانی رفتیم، پس از قرعهکشی تمام افکار تیم روی هلند متمرکز شد و اینکه چطور مقابل این تیم بازی کنیم اما به پرو که اصلاً روی آن خیلی حساب نمیکردیم، ۴ بر یک باختیم! الان هم ما اسپانیا را رها کردیم و در فکر این هستیم که چطور از دو تیم دیگر امتیاز بگیریم. این در حالی است که ما میتوانیم مقابل اسپانیا خوب بازی کنیم اما ارزش اینکه چطور از پرتغال و مراکش امتیاز بگیریم، برای ما خیلی بالاست. شخصاً معتقدم ما مقابل پرتغال شانس امتیازگیری بسیار بالایی داریم چون مربی ما، مربی پرتغالی بوده و در ۷ سال گذشته هم با تیم ملی ایران کار کرده است. ما میتوانیم از مراکش و پرتغال ۲ امتیاز بگیریم و این 2 امتیاز میتواند عملکرد خوبی برای ما باشد اما از سوی دیگر شاید به خاطر نوع بازیمان بتوانیم شگفتیساز هم باشیم اما به طور طبیعی و با توجه به ظرفیتها و پیشرفتهایی که در اروپا وجود داشته، نباید پیروزی ما بر اسپانیا اتفاق بیفتد. ما مربی بزرگی در رأس کار داریم و به لحاظ اینکه بازیکنان خوبی هم در تیم ملیمان داریم، میتوانیم نهایت استفاده را ببریم و این هم از شانس خوب ماست که کیروش را داریم.
تیم مورد علاقهتان در جام جهانی روسیه؟
فرانسه، اسپانیا و انگلیس که این دوره قادر است جبران ناکامی کند یا بلژیک که میتواند کارهای بزرگی را انجام دهد هرچند من شخصاً مدل فوتبال فرانسه و اسپانیا را بیشتر دوست دارم یا خود آلمان که همیشه باید روی آن تیم حساب خاصی باز کرد.
در رابطه با تیم ملی، لیست نهایی کیروش و قرار نگرفتن سیدجلال و وریا در لیست بگویید.
یادم میآید از ۴۰ سال پیش که لیست بیرون میآمد، همیشه سر و صدا بود اما اگر از خود من بپرسید، در این رابطه میگویم که لیست فقط در حیطه کاری مربی است. نگاههایی که در رابطه با دعوت نشدن سیدجلال و وریا وجود دارد، نگاه کلی و عمومی است اما کیروش با بازیکنانش زندگی کرده است. مثلاً زمانی که خود من سرمربی پاس بودم، ۵ دفاع وسط داشتم که هر ۵ نفر جزو بهترینها بودند اما از آنجا که در هر بازی میتوانستم فقط به ۲ مدافع میانی بازی دهم، به حریفان نگاه و بازیکنانم را انتخاب میکردم. الان هم حرفم این است که باید به مربی اعتماد کرد چون او به لیست تیم ملی ریز میشود.
خروجی انجمن مربیان چیست؟
در این کلاس همه اشکالات و معایب فوتبال را بررسی میکنیم به طور مثال از جنجالهای طول فصل شروع میکنیم. همه مربیان آنجا حرفهایشان را میزنند مثلاً از ۵ مرداد تا ۹ شهریور ۷ بازی برگزار میشود و در شروع نیمفصل دوم در فاصله ۷ روزه ما باید ۳ بازی را برگزار کنیم. وقتی این مسئله را جلوی من میگذارند، به این نتیجه میرسم که چرا این فشار در شروع لیگ وجود نداشته باشد، به همین دلیل من نامهای را برای آقای تاج نوشتم و مسائل دیگری که روی آن ریز شدیم یا آسیبها را که در کلاس لمس کردیم و نظرات بسیار خوبی از آن گرفتیم و به طور مثال و با صراحت از این نکته حرف میزنم که شلوغ کردن مربی جواب میدهد و سودآور است. من در ۴ بازی تیمم به وضوح دیدم وقتی شلوغ نکردیم، به ضررمان تمام شد و از این حیث لطمه دیدیم!
صحبت جدایی شیری، آقاخان، بارانی و... است. با این وجود میتوانید به قهرمانی و حتی کسب سهمیه فکر کنید؟!
وقتی گادوین منشا را با صدهزار دلار میآوریم و میبینم که مال ما نیست، یا سیامک نعمتی که دفاع راست بود و تبدیل به بازیکنی خوب میشود را از دست میدهید، کار سخت میشود. بنابراین به این نتیجه می رسم که نه تنها نمیتوانم کارم را ترمیم کنم، بلکه میبینم حفرههایی هم در تیمم به وجود میآید به همین دلیل کار سخت میشود اما فلسفه کاری من از زمان تیم وحدت این است که باید بازیکن پیدا کنم و آنها را بسازم و بعد به تیمهای بزرگ بروند. یادش بهخیر در وحدت هر سال با موتور به تمام زمینهای خاکی میرفتم و از دل همین زمینها بهترین استعدادها را کشف میکردم.
سؤال آخر ما در مورد دیدار حساس لیورپول و رئالمادرید است. فلسفهتان حمایت از کدام تیم است؟
من منتظرم ببینم این سبک بازی لیورپول میتواند یقه رئال را بگیرد. این سبک از فوتبال لیورپول میتواند تمام فوتبالهای سیستماتیک را شکست دهد اما رئال فوتبالی ساده مبتنی بر ستارهها و خلاقیتها دارد. اگر فوتبال را دوست داشته باشی، باید منتظر برد لیورپول باشی چون اینگونه برتری، پیروزی سیستم بر ستاره است.
مثل اینکه خیلی لیورپولی هستید؟
(میخندد) وقتی به انگلیس رفتم، از ۳ هفته حضورم یک هفته آن در تمرینات لیورپول بودم و من میرفتم جایگاههای مربی لیورپول مینشستم تا به لحاظ ذهنی خودم را آماده کنم. رؤیایم سرمربیگری لیورپول بود. کاری جز فوتبال بلد نیستم و از بچگی به قول خودمان در خاک و خل بودم و عاشق فوتبالم.
خبرورزشی