آفتابنیوز : غلامرضا اعوانی گفت: شایگان افقهای وسیع و متنوعی داشت و من در این مجال تنها درباره یکی از وجوه او صحبت میکنم. در سال 1349 به عنوان استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی تدریس درسی با عنوان ادیان و مکتب فلسفی هند به من سپرده شد. این درس چهار واحد بود که در دو ترم تدریس میکردم.
او افزود: من از سال 1349 تا سال 1357 این چهار واحد را تدریس کردم. برای تدریس به منابع مختلف به زبان اصلی هم رجوع میکردم اما منبع اصلی من کتاب دو جلدی ادیان و مکاتب فلسفی هند بود. این کتاب بهترین کتابی است که درباره ادیان و مکاتب فلسفی هند نوشته شده است. شایگان مقدمه این کتاب را در سال 1344 یعنی زمانی که تنها 31 سال داشت نوشته است و این بسیار حیرتآور است. او در بخش کتابشناسی این کتاب از 500 منبعی که برای نوشتن این کتاب استفاده کرده نام برده است. چنین شیوه پژوهش و تألیفی امروز باید برای استادان و دانشجویان ما مرسوم شود، شیوهای که متاسفانه در دانشگاههای خود کمتر سراغ داریم.
اعوانی با اشاره به فصلهای این کتاب گفت: شایگان در این کتاب از هشت مکتب فکری هندی سخن میگوید و منابع هر یک از این بخشها بینظیر و یکه هستند. اما جای تأسف دارد که ما همیشه از گنجینههایمان درست استفاده نمیکنیم. باید از خودمان بپرسیم چرا نظام آموزشی و دانشگاهی ما از شایگان برای تدریس در دانشگاهها دعوت نکرد. او یکی از بزرگان هندشناسی در جهان است.
او با اشاره به ضعف نظام آموزشی ما که همواره به غرب توجه دارد و نسبت به شرق بیاعتنا است گفت: جای تأسف دارد که در دانشگاههای ما دروسی درباره شرق به عنوان مثال چین و هند تدریس نمیشود. فرهنگ ایرانی و اسلامی بر بسیاری از فرهنگها تأثیر گذاشته است و با تطبیق میان فرهنگهای مختلف میتوان به این تشابهها و تفاوتها دست یافت.
اعوانی ادامه داد: حدود سال 1382 بود که از شایگان برای سخنرانی دعوت کردم و هنوز کتاب مجمع البحرین او منتشر نشده بود و من نمیدانستم که او این کتاب را ترجمه کرده است و از او خواستم که درباره مجمع البحرین سخنرانی کند و در این سخنرانی بود که متوجه شدم که او چقدر کار کرده است.
اعوانی در بخش پایانی صحبتهای خود با اشاره به «یگانه شایگان» خواهر داریوش شایگان نیز گفت: خواهر او هم فیلسوف مهمی بود که به هشت زبان زنده دنیا تسلط داشت و فارغ التحصیل هاروارد بود. تخصص او در ارسطوشناسی و شارحان ارسطو بود. او کتابخانه بسیار نفیسی داشت که امیدوارم کتابخانهاش به تاراج نرفته باشد.
غلامحسین ابراهیمی دینانی گفت: انسان موجودی اندیشمند است. اندیشه همیشه به روی غیر گشوده است اما اندیشه در درون خود فرو بسته است. انسانها نیز دو دسته هستند باز و بسته. انسانهای بسته دلشان بسته میشود، از منظر قرآن این انسانها دلشان همچون سنگ میشود.
او افزود: به راستی شایگان خودش مجمع البحرین بود که دو دریای فرهنگ غرب و شرق را به هم متصل کرده بود. انسان در تمام جهان یکی است و فرهنگها متفاوت هستند و فاصله فرهنگها فراتر از فاصله زمین تا آسمان است. چگونه میتوان فرهنگها را به یکدیگر نزدیک کرد. او در دو دریای فرهنگ غرب و شرق غوطهخورده بود و با تمام وجودش غرب و شرق را به درستی فهمیده بود.
دینانی با اشاره به این سخن که برخی تصور میکنند که انسانها زبان را میسازند گفت: اما متفکرین میگویند که این زبان است که انسان را میسازد. در تعریف آدم میگویند انسان ناطق. شایگان به زبانهای متعددی تسلط کامل ادبی و فلسفی داشت. او مکتبهای هنری غرب و شرق را به خوبی میشناخت.
این استاد حکمت و فلسفه با اشاره به سالهایی که با شایگان، هانری کربن، سیدحسن نصر و علامه طباطبایی در یک کلاس درس مینشستند گفت: این نشستها از اول غروب تا دو نیمه شب ادامه داشت. کربن مظهر فرهنگ غرب بود و فلسفه اسلامی اقیانوسی است که ابوعلی سینا و ملاصدرا دارد و در این جلسات اقیانوس غرب و شرق با هم یکی میشدند. من کمتر کسی را چون شایگان میشناسم که همزمان به فرهنگ غرب و شرق تسلط داشته باشد. کربن خیلی تلاش میکرد شرق و به ویژه تشیع را بشناسد اما ذاتش غربی بود اما شایگان به موازات هم شرقی و هم غربی بود.
دینانی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: شایگان انسان بسیار وارسته، متواضع و خوش برخوردی بود. حیف که از میان ما رفت او آثار خوبی از خودش برای ما به جا گذاشت. شایگان با این که در فرانسه خانه داشت اما در ایران زندگی کرد و شدت علاقهاش نسبت به ایران بسیار زیاد بود. او ایرانی بود که مسلمان از دنیا رفت.
رضا داوری اردکانی گفت: شایگان در فرهنگ ما جایگاه یکهای دارد . او خود عنوان میکند که هرگز مادرم فارسی یاد نگرفت و پدرم هم هرگز فارسی حرف نزد. او به مدرسه فرانسویها رفت و زبان فرانسه یاد گرفت در نوجوانی به لندن رفت و پس از پایان دبیرستان برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. او برخلاف خواست پدرش رشته تحصیلیاش را انتخاب کرد اما پدرش به نظر او احترام گذاشت.
او افزود: در سال 1358 در تایلند از سوی یونسکو کنفرانس فلسفهای برگزار شد و من نیز آنجا سخنرانی داشتم. در این کنفرانس هر فردی که مرا میدید از من آدرس شایگان را میخواست و این برایم بسیار عجیب بود.
رضا داوری اردکانی گفت: شایگان در جوانی شاعری را ترک کرد اما تا آخر عمر شاعر باقی ماند. او درک و شعوری شاعرانه داشت. شایگان پس از بازگشت به ایران زبان فارسی را خوب بلد نبود اما فقط یک سال وقت گذاشت و زبان فارسی را به خوبی فرا گرفت. نثر او بسیار شاعرانه و پخته است. شایگان درباره هویت مطالب درخشانی نوشته است. فیلسوف و شاعر ویژگی دارند که همواره جاهای تاریک را میبینند شایگان کسی بود که تمام این مناطق تاریک را دیده بود.
داوری با بیان این مطلب که شایگان نه به غرب و نه به شرق بلکه به حوزه پستمدرن تعلق داشت گفت: پست مدرنها دو دسته هستند خوشبین و بدبین. شایگان از جنس پستمدرنهای خوشبین بود.شایگان معتقد بود در وضعیت پست مدرن فرهنگها کنار هم قرار میگیرند و نسبت آنها توالی نیست. او به شدت از تجدد و ارزشهای آن دفاع میکرد، اما به نظر او تجدد نیاز به تحول و تعدیل داشت.
منبع: ایلنا