کد خبر: ۵۴۵۰۹۰
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۲

نژاد پرستی نهادینه شده در استرالیا

هیئت مدیره های نهادها و شرکت های بزرگ این کشور منعکس کننده یک استرالیای چند فرهنگی نیست.
آفتاب‌‌نیوز :
گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: نژاد پرستی چنان در استرالیا ریشه دوانده که ساختار آن نهادینه شده است. در سال 1983 من نوشتم که با وجود شمار فزاینده ای از استرالیایی هایی که خارج از کشور به دنیا آمده اند و از تنوع فرهنگی برخوردارند، آنها و فرزندان استرالیایی که به دنیا آورده اند، در ترکیب جمعیتی  پارلمان ها و اتاق های هیئت مدیره های کشور بازتابی ندارند.

اکنون سه دهه و نیم می شود که من در این باره قلم می زنم. بیشتر ازیک چهارم استرالیایی ها خارج از کشور به دنیا آمده اند، اکثریت آنها از پیشینه های فرهنگی متنوعی برخوردارند و زبان اولشان انگلیسی نیست.

با این حال هیئت مدیره های نهادها و شرکت های بزرگ این کشور منعکس کننده یک استرالیای چند فرهنگی نیست. آخرین گزارش ها دوباره تایید می کنند که در روایت مدرنیستی «برتری» سفید پوستان در استرالیا، دوگانه سرکوبگر/سرکوب شده حاکم است.

مدارس و دانشگاه های استرالیا روایتی کشمکش انگیز را توصیف می کنند. استرالیایی های فاقد میراث اروپایی  درمقایسه با استرالیایی هایی که غالبا دارای میراث اروپایی هستند، نسبت به گذشته هم در شمار بیشتری فارغ التحصیل می شوند و هم با نرخ های بالاتر. اما با وجود همانندی نتایج موسسات آموزشی، پیشرفت استرالیایی های غیراروپایی در میان مدیران عامل استرالیا و هیئت مدیره های آنها همچنان قابل اغماض باقی مانده است.

تازه ترین گزارش که این یک از سوی کمیسیون حقوق بشر استرالیا منتشر شده، تایید می کند که رهبری استرالیا و فرهنگ مدیریتی آن در سیطره سفیدپوستان قرار دارد. استرالیایی های فاقد میراث اروپایی  به ندرت امکان ورود به این جمع را دارند.

استرالیایی های آنگلو- سلتیک به طور غالب بر هیئت های مدیره  و نیز رهبری سیاسی کشور سیطره دارند. گزارش کمیسیون حقوق بشر استرالیا تایید می کند که 7/4 درصد از مدیران اجرایی ارشد فاقد میراث اروپایی توصیف می شوند، درحالی که تنها 4/0 درصد به عنوان بومی استرالیایی و یا  ساکنان جزایر  تنگه تورز شناسایی شده اند.

این  با چیزی که من آن را درطول دهه گذشته توصیف کرده ام  مطابقت دارد و لازم است در ترکیب جمعیتی  هیئت های مدیره  کشور به میزان 10 برابر استرالیایی های غیر اروپایی به عنوان مدیران عامل سازمان های بزرگ و نیز مدیران اجرایی آنها افزایش پیدا کنند.
گزارش کمیسیون حقوق بشر استرالیا پیشینه فرهنگی 200 مدیرعامل شرکت تجاری، وزیر فدرال، مقامات فدرال و ایالتی و ادارات دولتی قلمروها و معاونان دانشگاه ها را مورد بررسی قرار داده است.

این مطالعه تایید می کند که 9/75 درصد از کسانی که اکثر پست های عالی را در استرالیا اشغال کرده اند از پیشینه آنگلو- سلتیک برخوردارند. بر اساس این گزارش تنها 7/4 درصد آنها دارای پیشینه ای غیراروپایی هستند درحالی که 4/0 درصد به عنوان بومیان استرالیایی یا ساکنان جزایر تنگه تورز شناسایی شده اند.

این گزارش همچنین تایید کننده چیزی است که مدت هاست ما درارتباط با رهبری ارشد دانشگاه های استرالیا و استرالیایی هایی  دارای میراث آنگلو- سلتیک از آن خبر داریم.

نژادپرستی  هیولایی است که همواره کسانی را که با آن سر و کار دارند تهدید می کند و به عنوان طعمه به سراغ آنها می رود. این هیولا همواره به عنوان رکن اساسی موسسات استرالیایی در جای خود باقی بوده است. نژادپرستی همه جا را آلوده می کند. نژادپرستان نسل من رهبری ارشد امروزین کشور، از جمله ساکنان پارلمان های کشور هستند. این شهادتی است بر اینکه چگونه کشور جوان و نوپای استرالیا به کشور «برتری سفیدپوستان»، سرکوب و بهره کشی تبدیل شده است.

انتقاد از وضع موجود همانطور که در قضیه تجزیه و تحلیل پدرسالاری شاهد بودیم، به موجی از انکارهای خصمانه دامن می زند. معتقدان به برتری سفیدپوستان به ناگهان مدعی قربانی بودن می شوند که باید آن را جیغ و فریاد سرکوبگر دانست.

در پارلمان های ما یا در میان عالی ترین رهبری کشور کسی نیست تا تثبیت این هیولای نژادپرستی را به چالش بکشد یا از ترکیب جمعیتی صحیح کشور دفاع کند. هیچ بصیرت و عملکرد قاطعی در این باره دیده نمی شود. برای تقسیم شایسته قدرت در میان گروه های جمعیتی مختلف، هیچ هماهنگی ای دیده نمی شود، تنها چیزی که وجود دارد سکوت است و گذشتن از کنار موضوع.

معتقدان به برتری سفیدپوستان استرالیا محکم به دستور کاری که هدف آن همگونی است چسبیده اند. معتقدان به برتری سفیدپوستان مدت هاست که توانسته اند از زیر خیلی چیزها که به تصور در نمی آید قسر در بروند، اما دیگر نباید اجازه داد که این روند ادامه یابد.

درپس نژادپرستی نهادینه شده امتیاز و قدرت نهفته است که هدف آن حفظ منافع تبعیض آمیز و سرکوبگر است. هر گفتمان معتبری درباره نژادپرستی تهدیدی است برای سرکوبگر. سرکوبگر تنها تا آنجا اجازه تغییرات سطحی را می دهد که قبضه قدرت آنها را به مخاطره نیندازد.

مشکل در سرکوبگر است نه سرکوب شده. سرکوب شده هیچ گاه مشکل نبوده، نیست و نخواهد بود. به جای سرکوب شده، باید تمرکز بیشتری بر بررسی رفتارها و منافع سرکوبگر صورت بگیرد.

فارس 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین