آفتابنیوز : مصطفی سلیمیفر در گفتوگو با ایسنا، در خصوص خط فقر، اظهار کرد: سه تعریف از خط فقر در ادبیات وجود دارد. یک تعریف، خط فقر مطلق است، آن سطح درآمدی که میتواند نیازمندیهای یک فرد و خانوار را اعم از خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت، درمان و آموزش پوشش دهد که آن سطح درآمد را تعیین میکنند و افرادی که کمتر از آن درآمد را داشته باشند، در خط فقر مطلق به سر میبرند.
وی افزود: یک خط فقر دیگر، خط فقر نسبی است. یعنی افراد، دهکها و خانوارها را با هم مقایسه کرده و بیان میکنند که این دهکها یا خانوارها نسبت به دیگری فقیر هستند. یک خط فقر شدید نیز وجود دارد که سطح درآمدی است که تنها برای نیازهای خورد و خوراک و مسکن کفایت میکند، این سطح درآمد را تعیین میکنند و افرادی که درآمد کافی برای پوشش هزینههای آموزش، بهداشت و حملونقل و غیره را ندارند، در فقر شدید به سر میبرند.
سلیمیفر بیان کرد: حداقل سه خط فقر را تعیین میکنند. آنچه بیشتر مورد بحث بوده و در رسانهها مطرح میشود، خط فقر مطلق است.
عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص درصد خط فقر در ایران، عنوان کرد: سال 92 وزارت کار مطالعهای را در این حوزه انجام داده و جمعیت زیر خط فقر را در خط فقر مطلق و شدید مشخص کرده بود اما بعد از آن دیگر ان امر دیده نشد. کارهای متفرقه انجام شده اما کار رسمی در یک وزارتخانه رسمی انجام نشده است.
وی ادامه داد: در سال 92 اوضاع خوب نبود و حدود یک سوم جمعیت کشور یعنی حدود 30 درصد اعم از شهری و روستایی زیر خط فقر مطلق بودند که این آمار بسیار بالاست. سالهای اخیر نیز به دلیل تورمی که وجود داشته و به خصوص بیکاری، جمعیتی که زیر خط فقر مطلق قرار میگیرند، افزایش پیدا کرده است.
سلیمیفر خاطرنشان کرد: من درصد دقیقی در این خصوص ندیدم اما برخی 40 درصد و برخی بیشتر را عنوان میکنند، به هر حال 40 درصد نیز رقم بالایی است، یعنی 4 دهک جمعیتی ما زیر خط فقر مطلق هستند.
عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد گفت: تمام افرادی که در حال حاضر حقوق آنها بر اساس قانون حداقل دستمزد تعیین میشود، زیر خط فقر مطلق قرار دارند. این حقوق برای نیازهای زندگی خانوار را کفایت نمیکند. رکود اقتصادی که در کشور بوده و هنوز نیز هست، بیکاری، تورم و نابرابری در حوزه درآمدی، چهار عامل اصلی تشکیل یا افزایش جمعیت زیر خط فقر مطلق هستند.
وی با اشاره به اینکه تورم یکی از عواملی بوده که خط فقر را افزایش داده است، تصریح کرد: در شرایط تورمی، دستمزد افراد کمدرآمد به نسبت تورم افزایش پیدا نمیکند. امسال نیز با تغییراتی که در نرخ ارز پیش آمد و نوسانات بازار، پیشبینی میشود که تورم افزایش قابل ملاحظهای پیدا کند، در حال حاضر نیز علامتها و سیگنالهای آن در بازار آشکار است. دولت باید به سرعت و به صورت موثر به فکر چهار دهک پایین جمعیتی جامعه باشد.
سلیمیفر در خصوص راهکارهایی برای جلوگیری از رشد سریع خط فقر، بیان کرد: اکنون که ما در این شرایط نمیتوانیم بر رونق اقتصادی کار کنیم، راهکار عملیاتیتر این است که دولت باید سبد حمایتی خود را غنیتر کند. اگر دولت یارانه نقدی پرداخت میکند، قدرت خرید 45 هزار تومان نزدیک به صفر است و باید حداقل دو تا سه برابر افزایش پیدا کند، از طرف دیگر نیز جمعیت مخاطب به چهار دهک اول جمعیتی یا حداکثر پنج دهک محدود شود تا دولت این دهکها را حمایت کند اما حمایت باید موثر باشد.
عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد ابراز عقیده کرد: دولت باید حداقل 150 هزار تومان به هر فرد یارانه بدهد تا آنها بتوانند مایحتاج زندگی خود را تامین کنند. این یکی از کارهای عملیاتی بوده و راهحل اصولی این است که رونق اقتصادی ایجاد شده، بیکاری کم و فرصتهای اشتغال زیاد شود و دستمزدها بر اساس رونق تولید و بهرهوری افزایش پیدا کند. این موارد راهحلهای اصولی و پایدار هستند اما در شرایط فعلی و به عنوان یک برنامه کوتاهمدت یا میانمدت دولت باید جمعیت مخاطب حمایتی خود را کاهش دهد و از آن طرف حمایتهای خود را عمیقتر کند.
وی خاطرنشان کرد: دولت چندین ماه است که اعلام کرده ما در حال تهیه بستههای حمایتی هستیم تا از اقشار آسیبپذیر حمایت کنیم اما سال رو به اتمام بوده و هنوز خبری نیست. دولت باید با سرعت بیشتر و جدیتری وارد این حوزه شود و اقدام کند. این امر عملیاتی است، اگر به جای اینکه به 80 تا 90 درصد جامعه یارانه دهد یارانه دهکهای بالا را قطع کرده و همان وجوه و منابع را به دهکهای پایین جمعیتی اضافه کند، فشار زیادی بر منابع دولت وارد نمیشود و امکانپذیر نیز هست. دولت باید عزم و اراده جدی در این موضوع داشته باشد.
سلیمیفر در خصوص آسیبهای خط فقر در جامعه، عنوان کرد: جامعهای که 40 درصد آن زیر خط فقر مطلق باشند از نظر اجتماعی آسیبپذیر است، میتواند موجب تنشهای سیاسی و انحرافات فرهنگی شود و آسیبهای زیادی را به وجود میآورد. این 40 درصد جمعیت، تقریبا معادل با 30 میلیون نفر است که 30 میلیون نفر از 80 میلیون نفر جمعیت نشان میدهد که دیگر آن جامعه همراه با آرامش و متعادل از جهت اجتماعی و روانی نیست.
ایسنا