آفتابنیوز : 
میشائل مکفائول، عباس میلانی و لری دیاموند از کارشناسان صاحب نام حوزه ایران با چاپ مقالهای در «فصلنامه واشنگتن» به بحث در این مورد پرداخته و استدلال کردهاند که آمریکا به تغییر استراتژی در مقابل ایران نیازمند است. این مقاله پیش از تصویب قطعنمه 1737 شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران نگاشته شده اما موارد مطرح شده در آن به گونهای است که قابلیت اطلاق به شرایط کنونی را نیز داراست و پیشبینی درست نویسندگان نشان دهنده این مساله است.
در این مقاله آمده است: واکنش تهران به قطعنامه 1696 رهبران غرب را در موقعیت دشواری قرار داده است. از یک سو اگر اقدامی انجام ندهند راه دستیابی ایران به سلاح اتمی را هموار کردهاند. از سوی دیگر آنها میدانند که قادر به اعمال تحریمهای جدی علیه نیستند. نکته دیگر اینکه چنانچه آمریکا بخواهد برای جبران این کاستیها به حمله نظامی علیه تهران تاسیسات هستهای ایران متوسل شود قطعا اروپاییها حمایتش نخواهند کرد. چرا که این گزینه میتواند ویرانیهایی فراتر از تاسیسات هستهای به همراه داشته باشد و شرایط را به نفع ایران تغییر دهد.
در بخش دیگر از مقاله آمده است: در طول 25 سال گذشته آمریکا از روشهای مختلف برای مقابله با ایران استفاده کرده است. اعمال تحریمهای اقتصادی، مسلح کردن عراق برای جنگ با ایران، حمایت از گروههای مخالف تهران و تلاشهای بینالمللی برای انزوای ایران از طریق ممانعت از پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی از جمله این تلاشها است. اما واقعیت این است که هیچیک از این استراتژیها نتوانسته به اهداف آمریکا در مقابل ایران جامعه عمل بپوشاند.
نویسندگان مقاله معتقدند در شرایط کنونی نیز امیدی به موفقیت سیاستهای دولت بوش وجود ندارد. البته ایجاد اجماع در میان چین، اروپا و روسیه خود یک موفقیت بزرگ برای آمریکا محسوب میشود اما روشن نیست که آیا اجماع ایجاد شده در نهایت میتواند ایران را به تعلیق فعالیتهای هستهایاش وادار کند یا نه.
مساله دیگر این است که آیا در مواجه با تحریمهای وسیعتر چین و روسیه حاضر به همکاری با جامعه جهانی به رهبری آمریکا هستند. با توجه به روابط نزدیک تجاری دو کشور یاد شده با تهران احتمال چنین همراهی بسیار کم است.
چین اخیرا یک توافق نامه چند میلیارد دلاری نفت و گاز با ایران امضا کرد که پکن را نسبت به اعمال تحریمهای وسیع علیه ایران بیمیل میسازد. روسیه هم ممکن نیست با تحریمهای این چنینی موافقت کند. سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه چندی پیش در بیان مخالفت کشورش با اعمال تحریم علیه ایران گفت: مسکو نگران است این تحریمها فرصتی برای استفاده از زور در حل مساله هستهای ایران ایجاد کند.
نویسندگان مقاله به درستی پیشبینی میکنند حتی اعمال تحریمهای محدود علیه ایران نیز میتواند با واکنش تند تهران و خروج از معاهده منع تکثیر هستهای (NPT) مواجه شود. این مساله باعث میشود ایران در ادامه مسیر هستهایاش از تجربه پاکستان و هند در تبدیل شدن به قدرت هستهای استفاده کند.
آنها در طولانی مدت ظهور یک ایران دمکراتیک را راهحل مساله هستهای ایران میدانند، اما در کوتاه مدت به تغییر انگیزههای ایران در دستیابی به سلاح اتمی اشاره میکنند.
بسیاری معتقدند در صورت شکست تحریم علیه ایران، دولت جرج بوش گزینه نظامی را انتخاب خواهد کرد. آنها موفقیت اسرائیل در بمباران تاسیسات هستهای عراق در سال 1981 را دلیل ادعای خود میدانند. اما واقعیت این است که هزینههای حمله نظامی به ایران در شرایط کنونی غیرقابل پیشبینی است. همانطور که بسیاری از کارشناسان نیز گفتهاند احتمال موفقیت تخریب تاسیسات هستهای ایران که اکثرا در زیر زمین احداث شدهاند بسیار کم است. حتی اگر بتوانیم به تعویق انداختن برنامه هستهای ایران را موفقیت نسبی این گزینه عنوان کنیم باز هم خروج ایران از NPT به عنوان واکنشی به حمله نظامی خود میتواند نتایج ناگواری را به همراه داشته باشد. بعلاوه این حملات میتواند با واکنش جهان اسلام مواجه شده و به موقعیت جهانی آمریکا آسیب برساند.
از اینرو با توجه به شکستهای گذشته و حال، آمریکا به رهیافت کاملا جدیدی در مقابل ایران نیاز دارد. اکنون زمان آن است که واشنگتن پیشنهادی به تهران ارائه دهد که مقامات آن قادر به رد کردن آن نباشند. آمریکا باید از پایان تحریمهای اقتصادی، عدم توقیف داراییهای ایران، برقراری روابط دیپلماتیک، حمایت از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی، تشویق سرمایهگذاری خارجی با تهران سخن بگوید.
در مقابل تهران نیز با سه شرط موافقت کند:
1-تعلیق فعالیتهای هستهای که منجر به ساخت سلاح اتمی میشود و همکاری کامل با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
2-قطع حمایت از گروههای شبه نظامی مثل حزبالله، حماس و شیعیان رادیکال عراق.
3-احترام گذاشتن به حقوق بشر بر اساس میثاقهای بینالمللی و به رسمیت شناختن تلاشهای داخلی و بینالمللی برای کنترل شرایط تحقق این امر.
نویسندگان پیشنهاد میکنند مذاکره با ایران باید با حداقل شرایط ممکن آغاز شود به این ترتیب رهبران ایران نگران به خطر افتادن مشروعیت داخلیاشان نخواهند بود و راحتتر شرایط مذاکره را خواهند پذیرفت. البته برای ممانعت از تلاش ایران برای خرید زمان با هدف پیشبرد برنامه هستهایاش باید مدت زمان محدود برای مذاکره در نظر گرفته شود. این مذاکرات باید در ادامه مذاکرات تروئیکای اروپا با تهران صورت بگیرد. البته علیرغم پیشنهاد نویسندگان برای مذاکرات بدون پیششرط آنها تعلیق موقت غنیسازی اورانیوم را به عنوان تضمینی برای مذاکرات خواستار شدهاند.
این تغییر آشکار در سیاستهای آمریکا در نهایت به استراتژی برد ـ برد منتهی میشود که هم تهران و هم واشنگتن شرایط تحقق آن را آماده میکنند. چون هر دو نتایج حاصل از آن را به سود خود میدانند.