تحریم علیه ایران؛ در راستای منافع ملی آمریکا یا ادای دین دونالد ترامپ به عربستان و اسرائیل؟
آفتابنیوز : سرویس بین الملل- "مروه شبنم اوروچ" از ستوننویسان روزنامه "صباح" ترکیه از نشریات نزدیک به حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان در یادداشتی اشاره میکند که ترامپ از زمان بر عهده گرفتن مقام ریاست جمهوری، در سیاستهایاش درباره خاورمیانه تنها منافع اسرائیل و عربستان سعودی را لحاظ کرده و از آن دو حمایت کرده است. اکنون او با اعمال تحریمها علیه ایران وضعیت را به ژئوپولیتیک کهنه و قدیمی در منطقه بازگردانده است.
به گزارش آفتابنیوز؛ او در ادامه با اشاره به اینکه دولت آمریکا به عمد، آغاز دور دوم تحریمها را در روز اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان ایرانی در سال 1979 میلادی در ماه نوامبر تعیین کرد، مینویسد: "به یاد دارم که در سال 1995 میلادی دولت بیل کلینتون نیز دستور اعمال تحریمها علیه ایران که مانع سرمایهگذاری شرکتهای امریکایی در بخش انرژی ایران میشد را صادر کرد و تجارت و سرمایهگذاری امریکاییها در ایران ممنوع شد. کنگره امریکا نیز یک سال پس از آن قانونی را در اینباره تصویب کرد که طبق آن شرکتهای خارجی که بیش از 20 میلیون دلار در سال در بخش انرژی ایران سرمایهگذاری میکردند، مشمول مجازاتهای تحریمی آمریکا میشدند. تحریم شورای امنیت در مورد ایران نیز در سال 2006 میلادی اعمال شد که البته تنها بخش فروش مواد مرتبط با برنامه هستهای و فناوری اتمی ایران و مسدود کردن اموال افراد و شرکتهایی را شامل میشد که در فعالیت هستهای ایران نقش داشتند.
در دوران ریاست جمهوری جورج دابلیو بوش اما آمریکا تحریمهای سنگینی را به طور یکجانبه علیه ایران اعمال کرد. این اولینبار بود که در طول سه دهه در آن زمان، ایران به حمایت از تروریسم متهم میشد. این تحریمها بیش از 20 نهاد مرتبط با سپاه را شامل میشدند و ارتباط آنان با سیستم مالی امریکا قطع شد. پس از آن، زمانی که اوباما در ژانویه 2009 میلادی به عنوان رییس جمهوری آمریکا انتخاب شد، آمریکا تحریمهای تازهای را علیه ایران عمال کرد. در تابستان 2010 میلادی تحریمهای یکجانبه اضافی علیه بخش انرژی و بانکداری ایران از سوی کنگره تصویب و اعمال شدند. همچنین، قرار شد شرکتهایی که در تصفیه و پالایش فرآوردههای نفتی و پتروشیمی ایران نقش داشتند نیز مشمول مجازاتهای تحریمی آمریکا شوند. در آن زمان، اسرائیل با سکوت خود از اعمال فشار بیشتر امریکا علیه ایران راضی بود و عربستان سعودی بزرگترین رقیب ایران در منطقه نیز به آرامی و در سکوت فشار بیشتر بر ایران را جشن میگرفت. برای سازمان ملل اما همواره بحث اصلی درباره غنیسازی اورانیوم ایران بود. از دیدگاه امریکا اما برنامه هستهای ایران تنها یک اهرم قانونی و یک بهانه برای فشار بر ایران بود".
ستوننویس "صباح" در ادامه مینویسد: "در همان حال، اسرائیل که ششمین رژیم جهان دارای تسلیحات هستهای است و هرگز به این موضوع اعتراف نکرده، اصرار بر بازدید بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تاسیسات هستهای ایران داشت. در سال 2010 میلادی، برزیل و ترکیه ابتکار عمل جسورانهای را مطرح کردند و با امضای قراردادی با ایران هدف خود را مانع شدن از ایجاد بحران جهانی اعلام کردند. این تحولی بسیار مثبت برای همه بود به استثنای کسانی که در واشنگتن و تلآویو نگران این موضوع بودند و خواستار ادامه فشار بر ایران.
آمریکا پس از آن سختگیری را بیشتر کرد و بانکهای ایرانی بیشتری را در فهرست سیاه قرار داد. در دنبالهروی از آمریکا، اروپاییها نیز معاملات نفتی و گازی را با ایران ممنوع کردند. واردات و صادرات تسلیحات از ایران و تجارت تجهیزات و فناوری مورد استفاده برای تولید گاز طبیعی با ایران ممنوع شد. در سال 2011 میلادی، کاناداییها هم تحریمهایی را علیه ایران اعمال کردند. اقتصاد ایران که بیش از 80 درصد متکی به درآمدهای نفتی بود تحت تاثیر قرار گرفت. مردم ایران رنج کشیدند اما هیچکس در غرب به این موضوع توجهی نداشت. در ژوئن 2012 میلادی، تحریمهایی علیه بانک مرکزی ایران با هدف جداسازی اقتصاد و نظام مالی و بانکی ایران از جهان وضع شدند. بانکهای جهان نیز از انجام معاملات نفتی با ایران منع شدند و تنها هفت کشور از جمله ترکیه از تحریم ایران معاف شدند. اتحادیه اروپا اما واردات نفت از ایران را ممنوع اعلام کرد. در نتیجه این سیاست ارزش ریال ایران در برابر دلار آمریکا کاهش یافت و چیزی در حدود 80 درصد ارزش خود را نسبت به سال پیش از آن از دست داد.
او در ادامه میافزاید: "در حالی که تحریم علیه ایران روز به روز تشدید میشد، جنگ داخلی سوریه وضعیت بدتری پیدا میکرد. در سال 2013 میلادی، اوباما برای اسد خط قرمز ترسیم کرد؛ اسد اما از همه خطوط قرمز او رد شد. رییس جمهوری امریکا هر روز در شبکههای تلویزیونی از احتمال مداخله نظامی در سوریه میگفت. دنیا در انتظار حمله موشکهای امریکایی علیه سوریه بود اما ناگهان و به شکل شگفتآوری اعلام شد که امریکا و روسیه بر سر امحای تسلیحات شیمیایی سوریه با یکدیگر به توافق رسیدهاند. همچنین، اعلام شد که مذاکرات با ایران درباره حصول توافقی هستهای به نتیجه رسیده است. چارچوب توافق هستهای حاصل شده در سال 2015 میلادی بین ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 کل توازن ژئوپولیتیک را در منطقه تغییر داد. اسرائیل و عربستان سعودی به روشنی اعلام کردند که آنان با فشار بر امریکا و دولت اوباما از طریق لابیهایشان در واشنگتن، امریکا را به افزایش فشار بر ایران متقاعد ساختند. با این حال، این ترکیه متحد ناتو بود که از تحریمهای امریکا علیه ایران آسیب میدید."
ستوننویس "صباح" در بخش پایانی یادداشت خود مینویسد: "ترامپ، رییسجمهوری آمریکا نیز از زمان به قدرت رسیدن، در سیاست خاورمیانهایاش از منافع اسرائیل و عربستان سعودی حمایت کرده و تحریمها را بر ایران تحمیل کرده است و ژئوپولیتیک قدیمی را احیا کرده است. امروز سوال این است که آیا دولت ترامپ خواستار یک توافق تازه با ایران از طریق اعمال تحریمهای بیشتر است؛ آنگونه که "مایک پمپئو" وزیر امرو خارجه امریکا میگوید یا آنکه در راستای اجرای خواستههای تل آویو و ریاض عمل میکند و در خدمت منافع اسرائیلیها و سعودیها است. این موضوع هنوز مشخص نیست".