آفتابنیوز : علیاصغر کاکوجویباری- به موازات مدارس جدید در ایران، از تاسیس مدرسهی دارالفنون در تهران و مدرسهی رشدیه در تبریز، انگیزهی آموزش دختران نیز پی گرفته میشد. در تاریخ، اولین مدرسهی دخترانه در ایران را به بیبیخانم استرآبادی دختر محمدباقر استرآبادی از بزرگان گرگان که مادرش ملاباجی –معلم مکتب خانهی دخترانهی دربار قاجار- بود، نسبت میدهند. مدرسهی «دوشیزگان» نام داشت. او آن را در سال 1324 هجری قمری تاسیس کرد1.
در گزارشی دیگر، اولین آموزشگاه دخترانه در ایران را به بانو طوبی آزموده به نام مدرسهی «مونس» به سال 1286 هجری شمسی نسبت میدهند2. آنچه روشن است مدرسهی تکجنسیتی در ایران دارای قدمتی نزدیک به مدارس در این سرزمین میباشد؛ به نحوی که قبل از آن، در نظام آموزشی مکتبخانهای نیز، مکتبخانهای تکجنسیتی نیز وجود داشت. همانگونه سند فوق از مادرخانم بیبی استرآبادی به نام مکتبخانهی دخترانهی دربار قاجار یاد میشود. در نظام آموزش و پرورش جدید در ایران در اواسط دههی چهل و آموزش و پرورش عصر انقلاب اسلامی به منظور ترغیب خانوادهها به آموزش دختران، راهکار تفکیک جنسیتی و تشکیل مدارس دخترانه، همیشه مطمعنظر بوده است. در همهی این دوران چه در نظام آموزش مکتبخانهای که تا نیم قرن قبل ادامه داشت، و چه در مدارس جدید، در محیطهای کمجمعیت همانند روستاها و شهرهای کوچک، مدارس دوجنسیتی نیز وجود داشت. نگارندهی این یادداشت در سال 1344 نوآموز مکتبخانه دوجنسیتی بود. یادگیرندگان آن مکتب، دختران و پسران سن دبستانی نیز بودند. معلم این مکتبخانه، مرحومه مادربزرگ نگارنده بود که خدایش رحمت کند. مدارس دوجنسیتی روستایی و عشایری هنوز در پارهای از محیطهای این سرزمین به احتمالی بهدلیل جمعیت پایین، در جریان است.
بهرغم وجود دوگانهی مدارس و مکتبخانهی دوجنسیتی در تاریخ این سرزمین، غلبهیافتگی رویکرد آموزشی، تفکیک جنسیتی و یا جداسازی جنسیتی است.
با درک روند تاریخی مدارس تکجنسیتی در ایران میتوان نتیجه گرفت، تفکیک جنسیتی سنت نظام آموزشی است. به همین دلیل، مصوبه و مقرراتی در نظام آموزشی کشور برای اعمال جداسازی جنسی در مدارس نداریم. آنچه امروز در مدارس و محیط فرهنگی و علمی کشور با موضوعیت جداسازی و یا فراگیری در رویکرد آموزش جنسیتی و جنسی مشاهده میکنیم تابو دانستن آموزش جنسی و آموزش با رویکرد فراگیری جنسی است. تابو دانستن این امر با سنت بودن رویکرد غالب تفکیک جنسیتی، مقارن بوده است. نگارنده با تجربه تاریخی که از سالهای پایانی قرن بیستم و مقارن با آغاز دههی اول قرن جدید در جریان خروج ایران از برنامهی آموزشی توسعهی هزارهی سوم که به برنامهی «آموزش برای همه» در همکاریهای بینالمللی شناخته میشد –که در آغاز دولت نهم اتفاق افتاد- و همچنین در قطع همکاری با یونسکو در اجرای سند 2030 که در سال 1396 رخ داده است، بر این باور است، فرهنگ ایران معاصر در چنگال تابوی آموزش جنسی و آموزش با جداسازی جنسیتی گرفتار آمده است.
در این یادداشت نه آهنگ مقایسه دو رویکرد جداسازی و فراگیرسازی در آموزش جنسیتی داریم و نه آموزش جنسی با ابعاد آن را مدنظر داریم؛ بلکه با مفروض دانستن تفکیک جنسیتی مدارس، آهنگ بررسی چالشهای آن را داریم. بر این مبنا، عنوان این یادداشت، چالشها در مدارس تکجنسیتی و مسایل پیرامونی آن میباشد. این چالشها به قرار ذیل میباشد:
1- نظام پژوهش در سیطرهی تابو: در نظام پژوهشی کشور در موزهی علوم تربیتی، روانشناسی و جامعهشناسی هزاران مقاله، پایاننامه، یادداشت رسانهای، کتاب تالیفی و ترجمهای، در سال تولید میشود، نیمنگاهی به سهم متغیر مطالعاتی رویکرد جداسازی و یا رویکرد فراگیرسازی جنسیتی بپردازید. هنوز در کشور ما به احتمال بیشتر مدارس دوجنسیتی روستایی و یا عشایری وجود دارد، چه میزان جامعه و نمونه در دسترس در این متغیر، حساسیت علمی و پژوهش تولید کرده است. اگر دانشجویی در این زمینهها، به دغدغهی علمی مبتلا شود، چه میزان جامعه و نهادهای رسمی به تشویق وی در اجرای این پژوهشها مبادرت میورزند. آزار جنسی، سوءاستفاده جنسی از جنس مخالف، سرگرمیهای همجنسگرایانه، سرگرمیهای خودارضایی در مقایسه این نوع مدارس فراگیری/جداسازی که هنوز وجود دارند، چه وضعی دارد.
اثر تابو در گریز از پژوهش به حدی است که تفاوت دو نوع مدارس جداسازیشده و فراگیرشدهی جنسیتی در انگیزهی پیشرفت، رشد اجتماعی، موفقیت تحصیلی نیز مورد غفلت محیط پژوهشی است. بهواقع به نگاه این قلم، عملکرد محیط پژوهشی کشور در موضوعیت تفکیک و یا فراگیرسازی جنسیتی در مدارس، تمکین در مقابل تابوی فرهنگی است. راهکارها برای ساختن مدرسهای سالمتر، بانشاطتر در گرو اجرای طرحهای پژوهشی است. ما به این راهکارها در حسن ادارهی مدارس تکجنسیتی نیازمندیم.
2- نظام تدوین مقررات در سیطرهی تابو: اسناد بالادستی و پاییندستی در کشور را از سال 1344 که مقررات نظام جدید آموزشی آن زمان تدوین شده بود، تا سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش کشور مصوب 1390 و کلیهی مصوبات شوراهای عالی انقلاب فرهنگی و آموزش و پرورش را مورد تحلیل محتوا قرار دهید، هیچ مصوبهای برای جداسازی جنسی مدارس و حدود آنرا مشاهده نمیکنید. آنچه اکنون در کشور وجود دارد، تبعیت از سنت جداسازی جنسی و تشکیل مدارس تکجنسیتی است. آیا تفکیک جنسیتی در کلاس آمادگی و دورهی اول ابتدایی –تا پایهی سوم- ضروری است؟ دورهی مهدکودک چطور؟ ضعف در قانونگذاری و تدوین مقررات و تبعیت از تابوی فرهنگی به میزانی است که، بهطور دفعی در سایر محیط همانند دورهی کارشناسی دانشگاهها، بهطور سلیقهای، موضوع تفکیک جنسی پی گرفته میشود. آنچه بدیهی است، کشور به قانون و مقررات پایهای نیاز دارد که حدود جداسازی جنسی را در نظام آموزشی مشخص نماید.
3- مسئولیتپذیری در مدارس تکجنسیتی: مدارس دوجنسیتی تبعاتی دارد که ما برای جلوگیری از آن به مدارس تکجنسیتی روی آوردهایم. مدارس تکجنسیتی نیز تبعات خاص خود را دارد که وزارت آموزش و پرورش و مدارس در قبال آن مسئولند. اگر پروژههای پژوهش به میزان کافی اجرا میشد، دایرهی این پیامد، مشخص میشد. اگر گزارش روشنی از میزان مشکلات در روابط درونجنسی و خودسرگرمی جنسی، سوءاستفاده از جنس مخالف در محیط کمتجربهِی تعاملی، در دسترس بود و یا مطالعات نظری در روشهای آموزشی جنسی و تعامل بین دو جنس به مقدار کافی و سهل اتفاق میافتاد، میتوانستیم مدارسی مسئولیتپذیر در ادارهی مدارس تکجنسیتی را شاهد باشیم. در این زمینه، نه وزارت آموزش و پرورش به تولید کافی بستههای آموزشی ویژهی مشاوران، معلمان و مدیران مدارس و آموزش والدین، مبادرت نموده است و نه مدارس از رمقی برای مواجهه کارآمد با این دسته مشکلات برخوردارند. پنهانکاری و سرانجام اخراج از مدرسه، هنر غالب اغلب مدارس کشور است.
بالاترین مسئولیت مدارس و آموزش و پرورش کشور قبول مسئولیت آموزش مهارتی در تعامل بین دو جنس در مدارسی تکجنسیتی است. دانشآموزان دختر و پسر در مدارسی جدا از هم به مدرسه میروند ولی در جامعهای واحد با یکدیگر زندگی خواهند کرد. آنها برای همزیستی با یکدیگر در جامعهای واحد به مهارتهایی اجتماعی نیازمندند که از استثمار جنسی، بهرهکشی جنسی، تجاوز جنسی، هتاکی و آزار جنسی در امان باشند، مسئولیت آموزش چنین مهارتی را مدارس و آموزش و پرورش عهدهدار میباشند. متاسفانه بهطور غالب، مدارس و آموزش و پرورش با گریز از چنین مسئولیتی، تمرین مهارت سالم بین دو جنس را به کوچهها، خیابانها، پارکها، کوهها، ساحل دریاها و جنگلها و شاید به والدینی محروم از آموزش در همین زمینه، واگذاشتهاند.
1. پایگاه تحلیلی خبری 598، دسترسی 20/9/97
2. سایت جامعهآنلاین، دسترسی 20/9/97
*دانشیار روانشناسی دانشگاه پیام نور