آفتابنیوز : تازه بر فرض اگر كه افكار اين دو نفر كاملاً مشابه و مورد قبول يكديگر باشد و همين امروز كار انتخاب نفرات تيم اميد به پايان برسد به مرحلهاى مىرسيم كه بايد خشت اول را نهاده و مجموعه فراهم شده بازيكنان با تمرينات مداوم و بازيهاى تداركاتى تبديل به يك تيم شوند و با توجه به فرصت باقيمانده فقط مىتوانيم به بگوويچ اميد ببنديم و در دل حسرت ماههاى از دست رفته را بخوريم.
آن روزهايى كه دلسوزان مدام فرياد سر مىدادند: «بعد از دوحه، مقدماتى المپيك را با فاصله كم پيش رو داريم» همه آقايان در خواب خرگوشى بودند و خيال مىكردند بازيهاى آسيايى يعنى پايان دنيا و با كسب مدال طلا در اين بازيها همه مشكلات حل خواهد شد و صد البته ديديم چه مشكلاتى براى اين تيم ايجاد شد و در نهايت از اينجا رانده شديم و از آنجا مانده!
نه طلاى دوحه را گرفتيم تا از عنوان قهرمانى دوره قبلى دفاع كنيم و نه تيمى را كه بايد در دور مقدماتى المپيك ۲۰۰۸ به مصاف عربستان و استراليا برود را آماده كرديم. تأسف بارتر اينكه بعد از دوحه هم گويى مىخواستيم فرمول بمب اتم را كشف كنيم كه يك ماه تمام و حتى بيشتر را براى انتخاب سرمربى جديد تيم اميد از دست داديم و حالا از وينكو توقع معجزه داريم.
چالشهاى پيش روى وينكو بگوويچ مىتوانست دغدغه هر مربى ديگرى كه به عنوان سرمربى تيم اميد انتخاب مىشد، باشد. زمان اندك و نداشتن بنيه و سابقه قبلى از تيم اميد مهمترين دغدغههاى اوست و نمىتوانيم مدعى شويم اگر فلان مربى سرشناس خارجى يا بهمان مربى نامدار ايرانى را انتخاب مىكرديم، اوضاعمان بهتر از اين بود.
حداقل حسن قضيه اينجاست كه بگوويچ داراى سابقه روشنى در امر بازيكن سازى است و گروهى از شاخصترينهاى چند سال اخير فوتبال ايرانى از جمله مبعلى، كعبى، ميرزاپور، كاملى مفرد، بداوى، شريفى نسب و... محصول كار و تلاش چند ساله او در فولاد است ولى نبايد قيد زمانى چند ساله را فراموش كنيم.
وينگو در فولاد اين فرصت را داشت كه بدون توجه به نتيجه مردان جوان خود را ميدان داده و با رفع نقاط ضعف، آنها را در دراز مدت تبديل به بازيكنانى شاخص و طراز اول بكند ولى اينجا فرصتى وجود ندارد. پس نبايد از اين كروات ۵۷ ساله انتظار معجزه داشته باشيم!
بگوويچ نسبت به ساير گزينههاى خارجى اين حسن را دارد كه از فضاى فوتبال ايرانى شناخت كافى دارد و مىداند براى اين زمان اندك چگونه بايد برنامهريزى كند ولى در مورد شناخت از نفرات فعلاً بايد به شنيدهها و همچنين دستياران خود اعتماد كند چون آخرين بارى كه او با جوانان و اميدها سر و كله زده مربوط به ليگ دوم (۸۲-۸۱) در تيم فولاد بوده و بعد از آن در ليگ سوم هدايت پرسپوليس و سال گذشته هم در دسته اول مربيگرى پگاه را در ليگ يك عهده دار بود و ارتباط چندانى با جوانها نداشته كه بگوييم شناخت مناسبى از استعدادهاى اين رده سنى دارد.
از جمع نفرات حاضر در دوحه هم فقط تنى چند كه اكثراً هم ذخيره بودند شرايط عضويت در تيم اميد فعلى را دارند. در حقيقت بايد گفت بگوويچ با يك چشم بسته و يك چشم نيمه باز در عرصهاى مشغول به كار شده كه هر كس ديگرى هم جاى او بود، كار بسيار دشوارى پيش رو داشت.
نمىتوان از او انتظار معجزه داشت و چارهاى جز حمايت و تقويت او و مجموعه تحت هدايتش نداريم تا شايد و صد البته شايد بتواند به حسرت چند دههاى ما خاتمه داده و اجازه ندهد اين حسرت ۳۶ سالگىاش را هم پشت سر بگذارد. هر انتقادى داريد از زعما و تصميم گيرندگان فوتبال ايرانى بكنيد و اجازه دهيد در اين فرصت باقيمانده بگوويچ كار خود را بكند. شايد كه...
منبع: ایرانورزش