آفتابنیوز : آفتاب: در هفتههای پس از انتخابات باشکوه 24 آذرماه، حجم حملات غیرمنصفانه چند رسانه به «آفتاب» فزونی گرفته است. بخشی از این انتقادات ناشی از افزایش دامنه اثرگذاری آفتاب در ماههای اخیر و رقابتهای معمول رسانهای و بخشی دیگر نیز ناشی از رقابتهای سیاسی جناحهای مختلف با هدف اثرگذاری بر خط مشی ماست. با این حال یک واقعیت غیر قابل انکار وجود دارد: اهمیت یک رسانه نه با موافقان آن که بر مبنای جایگاه مخالفان و میزان بازتاب اخبارش سنجیده میشود:
الف ـ روزنامه عزیز کیهان که هرازگاهی ما را به شلاق طعن و دشنام مینوازد روز دوشنبه این هفته در
گزارشی به شدت متاثرکننده یکی از مطالب ترجمه شده آفتاب از روزنامه فایننشیال تایمز را «مصداق بارز كمك به مخالفان خارجی ایران برای به زانو درآوردن مقاومت داخلی و مردم ایران» دانست و ما را متهم کرد که از مرز «خود فروشی» هم عبور کردهایم! این مقاله همچنین آفتاب را به دروغ وابسته به «حزب کارگزاران سازندگی» معرفی کرد و پس از ایراد این اتهام که در ترجمه آن مطلب «در راستای عملیات روانی دشمنان ایران» کار کردهایم و چند نامهربانی دیگر، ما را «دوستان» خود نامید.
این در حالی بود که کیهان عزیز
چند هفته پیش از این نوشته نیز آفتاب را به «نمایندگی انگلیس» و «حمایت از مواضع غربیها» متهم کرده بود، آن را «انگلوفیل وطنی» نامیده بود و در آخر نوشته بود: «كیهان به پایگاه اینترنتی آفتاب توصیه میكند كه اگر قصد تجدید نظر در مشی كلی خود را ندارند، لااقل در این یك مورد یعنی سنگ انگلیسیها را به سینه زدن تجدید نظر كنند و به یاد داشته باشند كه در تاریخ ایران بدنامی و ننگی بزرگتر از همراهی با استعمارگر پیر وجود ندارد». البته در انتهای این گزارش نیز پس از اتهامات بسیار، ما «برادران» کیهان نامیده شده بودیم!
ب ـ روزنامه عزیز رسالت روز سهشنبه این هفته به بهانه یک بدسلیقگی در انتخاب عکس یک خبر، آفتاب را متهم کرد که به «پاتوق مخالفان حرفهاى دولت و مجلس تبدیل شده است» و اصرار کرد «سایت آفتاب در انتشار اخبار دروغ و اهانتآمیز نسبت به دکتر احمدىنژاد و دولت و جناح طرفدار رئیس جمهور در مجلس از خود بىتابى و کمتحملى نشان مىدهد»! این روزنامه پرسابقه همچنین ما را به «اهانت» سابقهدار به چهرههای اصولگرا متهم کرد و نوشت: «سایت آفتاب براى تسویه حسابهاى سیاسى و جناحى به بداخلاقى و رفتارهاى زشت پناه برد». رسالت البته در بخشی از این مطلب و به رغم حملات غیرقابل انتظارش، دستی هم به سر و گوش ما کشید و به لطف یادآور شد که «سایت آفتاب در ایام انتخابات خبرگان و شوراها تبدیل به معلم اخلاق رسانهها شده و به همه توصیههاى اخلاقى مىکرد».
ج ـ اتهامات غیرقابل انتظار این دو روزنامه سرشناس که به شناسه پرمسئولیت «اصولگرایی» متصف هستند در حالی است که آفتاب پس از انتخابات 24 آذرماه تقریبا هر روز توسط تعداد معدودی از سایتهای اینترنتی ناشناس به انواع و اقسام اتهامات سنگین و دشنامهای رعبآور متهم شده است. نفاق، دورویی، غربزدگی، پادویی، حمایت از رژیم صهیونیستی و هزاران اتهام دهشتآور دیگر کوچکترین دشنامهایی است که از سوی سایتهایی چون
«رجانیوز» به خبرنگاران آفتاب هدیه میگردد! حتی سایت
«الف» که ظاهراً منتسب به برخی از نابترین اصولگرایان مجلس شورای اسلامی است نیز فرصت دشنامدادن به آفتاب سر به زیر را از دست نمیدهد و ما را «پايگاه تمام عیار جنگ روانی علیه دولت»، «بیبیسی فارسی» و ... میخواند. این همه در حالی است که سرکار خانم
فاطمه رجبی از هر فرصتی برای ابراز لطف به آفتاب! بهره میجوید و هرگاه میخواهد شخصیتهای کشور (از هاشمی و خاتمی و روحانی گرفته تا قالیباف و ضرغامی و نمایندگان مجلس) را به باد انتقاد بگیرد، نیم نگاهی نیز به «آفتاب» میاندازد!
اما ماجرا چیست؟ چرا در حالی که مسعود بهنود در روزنامه الکترونیکی «روز»، آفتاب را وابسته به جناح راست می داند؛ روزنامه کیهان آفتاب را ارگان رسانهای «کارگزاران» میخواند و سایت اینترنتی حامی دولت آن را وابسته به «جبهه مشارکت» معرفی میکند؟ چرا در حالی که پایگاه اینترنتی منافقین، «آفتاب» را «سرسپرده» جمهوری اسلامی و «سینهچاک ولایت فقیه» معرفی میکند، روزنامه کیهان «آفتاب» را به حمایت از غرب و دشمنان جمهوری اسلامی متهم میسازد؟ چرا در حالیکه یکی از نویسندگان اپوزیسیون در یکی از گزارشهای خود آفتاب را «رسانه حکومتی» میخواند، «رجا نیوز» ما را به «خوش رقصی برای بیگانگان» متهم میکند؟ به نظر میرسد که توضیحاتی در این زمینه ضروری باشد: 1 ـ سایت رجانیوز حامی دولت در یکی از گزارشهای خود با عنوان «مزدور کیست» با هدف دشنامگویی به «آفتاب» تاکید کرده است که «همانند دكانی چند نبش برای طیفهای مختلف پادویی می كند». در آن گزارش همچنین آفتاب به این موضوع متهم شده است که «به دلیل وابستگیهای چندجانبه خود، مجبور به سینه چاكی همزمان برای طیفهای مختلف است». این موضوع دقیقاً همان چیزی است که ما بر آن تاکید داریم و منتقدان از درک اهمیت و ضرورت آن بازماندهاند. درست است: آفتاب واقعاً تلاش میکند مجالی برای تنفس تمام جریانهای سیاسی قانونی در کشور باشد. منتها در چارچوب منافع و ارزشهایی که ما از جمهوری اسلامی و امام راحل میفهمیم.
2ـ یکی از محدودیتهای آفتاب شاید این باشد که برای شخصیتهای کشور و آنانی که برای انقلاب هزینه دادهاند ارزشی به مراتب بیشتر از سایر رسانهها قایل است. ما برای حسین شریعتمداری به خاطر تمام هزینهها و رنجهایش، به خاطر سادهزیستیاش پس از سی سال حضور در قدرت و به خاطر نمایندگیاش از رهبری انقلاب احترامی بسیار قایلیم هر چند که در برخی حوزهها اختلافاتی عمیق نیز داریم. همین ارزشگذاری باعث شده است که به رغم تمام دشنامهای کیهان هیچ گاه در یکسال اخیر وارد حوزه تخریب نشویم. همین ارزشگذاری است که باعث میشود به محض اطلاع از بدسلیقگی خود در انتخاب تصویری از مهندس باهنر و به مجرد آگاهی از رنجیدگی خاطر او، سراسیمه برایش نامه بنویسیم، عذرخواهی کنیم و هیچ هراسی از انتشار این عذرخواهی در سایت به خود راه ندهیم. این «احترام» تاکنون خود را در رفتار ما با شخصیتهای جناحهای مختلف از عزتالله سحابی گرفته تا اسدالله بادامچیان نمایان کرده است.
3ـ ما منتقد رویکردهای سادهانگارانه در سیاست خارجی هستیم، به روند تخریبی و هیجانزده برخی جناحها برای اثبات خود اعتراض داریم، شعارزدگی را سم مهلک در کارآمدی جمهوری اسلامی میدانیم، بر استفاده از تمام تجربیات انباشت شده در ساختار بوروکراتیک جمهوری اسلامی برای عبور از بحرانهای داخلی و خارجی تاکید میکنیم، با اطلاعرسانی گزینشی و منحرف ساختن نگاه مسئولان از واقعیات پیرامونی ایران مخالفیم، القای فاسد بودن، مرعوب بودن و ناتوانی مدیران بیست سال گذشته را آنهم فقط با هدف مهم خواندن یک جناح دیگر خطرناک میدانیم و...؛ اما به مراتب بیشتر از برخی جریانهای مدعی به اصول و چارچوبهای حقیقی جمهوری اسلامی وفاداریم. ما با «تندروی» و «افراط» مخالفیم؛ خواه این تندروی از جانب جبهه مشارکت و کارگزاران و سازمان مجاهدین انقلاب باشد، خواه از جانب اصولگرایان و حامیان دکتر محمود احمدینژاد. چه بر سر فضای رسانهای ما آمده است که ترجمه یک مطلب از «فایننشیال تایمز»، خودفروشی! و «كمك به مخالفان خارجی ایران برای به زانو درآوردن مقاومت داخلی و مردم ایران» خوانده میشود؟ با کدام منطق یا ارزشهای اصولگرایی، دفاع از مذاکرات هوشمندانه نظام در دو سال نخست که به هستهای شدن ایران انجامید، آن هم سیاستهایی که توسط کلیت نظام و رهبری انقلاب تصویب شده است، غربزدگی و پادویی غرب نامیده میشود؟ هنگامی که رهبری انقلاب صراحتاً تاکید میکنند «وقتی نظام در کلیت خود تصمیمی گرفت همه باید از آن حمایت کنند»، حمایت ما از سیاستهای هستهای کشور در دوسال نخست مصداق «دورویی» است یا اهانتهای سایتهای با ظاهر اصولگرایی که به نام نظام اما به کام دشمن، چارچوب کشور را به باد دشنام و اتهام میگیرند؟
4ـ به نظر میرسد که موفقیتهای چشمگیر آفتاب در جذب گسترده مخاطبان و ایفای نقشی جدی در فضای اطلاعرسانی کشور مخصوصاً پس از انتخابات 24 آذرماه باعث شده است تا برخی دوستان کمر به تخریب رسانهای ببندند که با هزینه کمتر از 5 درصد یک روزنامه کثیرالانتشار کمتیراژ، دامنه اثرگذاری و نفوذی دهها برابر دارد. این را ما نمیگوییم، آمار حقیقی تصدیق میکنند. لابد برای دوستانی که کل تحریریه آفتاب به وسعت اتاق کار شخصی آنها نمیرسد، پذیرش چنین موفقیتی چندان آسان نیست! وگرنه چه ضرورتی دارد که یک پایگاه خبری آن هم در فضایی که بیش از یکصد سایت اینترنتی فعال در آن حضور دارند، اینگونه در معرض تاخت و تاز چند ابررسانه و رسانه قرار گیرد. دوستان میکوشند با تحریف حقایق و اتهامآفرینی، زمینه بدبینی فعالان سیاسی که ناگزیر تحت تاثیر جوسازیها قرار میگیرند را فراهم آورده و دامنه اثرگذاری آفتاب را حداکثر تا انتخابات بعدی به حداقل برسانند.
5 ـ فعالان عرصه رسانه میدانند که در یک ماه گذشته اتفاقاتی در چند رسانه رخ داده است که مانور سیاسی مخالفان حتی میتوانست این رسانهها را تا مرز توقیف قانونی پیش ببرد. انتشار یک آگهی در یک روزنامه اصولگرا، انتشار خبری مربوط به یکی از حامیان منافقین در یک خبرگزاری مشهور و انتشار مطلبی در یک رسانه دولتی از مواردی بود که «آفتاب» از آن مطلع شد اما با توجه با اطمینان خود بر این که صرفاً یک خطای رسانهای بوده و هیچ تعمدی در میان نبوده است، از ورود به آن خودداری کرد. اتفاق مشابهی چند سال پیش در روزنامه عزیز کیهان نیز رخ داد که مشخصاً از مقتضیات و دشواریهای صنعت رسانه بود. سئوال اینجاست: دوستانی که اینک به دروغ اتهامات بسیاری را متوجه آفتاب میکنند در صورت بروز چنین خطاهای سهویای در آفتاب چه خواهند کرد؟
6ـ کمترین هزینه وفاداری به اصول اساسی جمهوری اسلامی، حساسیت به منافع ملی، نگرانی از برنامههای دشمنان خارجی، توجه به واقعیات بینالمللی، دوری از شعارهای هیجانی، اصرار بر اطلاعرسانی حقیقی، دفاع از اعتدال در سیاست خارجی و رفتارهای داخلی و در یک کلام، «استقلال» و «جامعنگری» آفتاب، سیل همین دشنامهای رسانهای است. آن را به جان میپذیریم اما حداقل از دوستان انتظارش را نداریم.
قبل از هر چيز از تلاش شما برای اطلاع رسانی به مشتاقان در اين فضای محدود ... تشكر میكنم. نگران اين حرفها نباشيد و به كارتان كه انصافا بیطرفانه است ادامه دهيد. فقط ذكر اين نكته ضروری است كه آنهايي كه انگ انگليسی بودن به اين و آن میزنند بيشترين كمك را به سياستهای انگليس در طول تاريخ اين مملكت كردهاند و به قولي اين سياست را در پيش ميگيرند كه دست پيش بزن تا پس نخوری كه متاسفانه در اين امر هم موفق بودهاند. ح. ا.
به قول خودتان يكی از افرادی هستم كه هم هر روز سايت و اخبار شما را چك ميكنم و هم لينك سايتتان را در وبلاگم گذاشتهام. از اينكه شما را به آقايان هاشمي و روحانی و خاتمي و كروبي و... منسوب كردند و شما آن را رد ميكنيد متعجب شدم چون برای من كه باعث افتخار است كه به چنين افراد و احزابي منتسب باشم. حال سوالي از روزنامههای كيهان و رسالت داشتم: چرا در روز سه شنبه در حالي كه از 15 روزنامه كشور 10 روزنامه به انتشار سخنان آقاي هاشمی رفسنجانی در همايش اصل 44 قانون اساسي پرداخته بودند و آن را سر تيتر خود قرار داده بودند شما دو روزنامه حامی دولت فقط به خبری كوتاه آنهم در صفحات داخلي خود اكتفا كرده بوديد...
چرا فكر میكنيد كاربران متوجه وابستگی علنی آفتاب نمیشوند؟!
شب بخير- محمد رضا شوق الشعراء