آفتابنیوز : آفتاب: توماس فریدمن، روزنامهنگار سرشناس آمریکایی در تازهترين مقاله خود در روزنامه نیویورک تایمز به چالش با سياست خارجی آمريکا پرداخت و نقشه تازهای از متحدان طبيعی آمريکا ترسيم کرد. او با رديف ساختن فهرستی از مشخصههای ايران و عربستان نتيجه میگيرد که ايران متحد طبيعی آمريکا است. وی در حل بحران خاورميانه نيز بر اين اعتقاد است که حل بحران در گرو حل مساله ايران و آمريکا است نه چنانکه شايع است حل مساله اسرائيل و فلسطين.
فریدمن در ابتدای این مقاله با طرح این مساله که «در اینجا میخواهم یک تست کوچک درباره سیاست خارجی مطرح کنم. دو کشور A و B داریم و شما باید برای من مشخص کنید که کدام یک از این دو کشور متحد آمریکا است و کدام یک نه» به توصیف شرایط ایران (به عنوان کشور A) پرداخته و آورده است: کشور A فعالانه ایالات متحده را در سرنگونی طالبان کمک میکند و فعالانه در به قدرت رساندن مسلمانان منتخب میانهرو و طرفدار آمریکا یاری میرساند. کشور A به طور منظم نوعی از انتخابات آزاد را برگزار میکند. در کشور A زنان رای میدهند. پست و مقام دارند و اکثریت دانشجویان دانشگاهها را تشکیل میدهند و همین زنان به طور کامل در بازار کار ادغام شدهاند. در یازده سپتامبر، شهروندان کشور A در میان اندک کشورهای مسلمان بودند که تظاهرات خودجوش به طرفداری از آمریکا به راه انداختند. رییسجمهور تندروی کشور A به تازگی کنفرانسی درباره هولوکاستی برگزار کرد که هرگز اتفاق نیفتاده است. کشور A انتخابات سراسری شوراهای شهر و روستا را برگزار کرد و از آنجا که رایدهندگان محافظهکاران بیشتر میانهرو را ترجیح میدادند رییسجمهور کشور A دید که کاندیداهای پشتیبان او به دست رایدهندگان حذف شدند. کشور A دارای منافع راهبردی در پیروزی دولت منتخب شیعه و طرفدار آمریکا در عراق است. کشور A گرچه یک کشور مسلمان در همسایگی عراق است، با این حال هرگز هیچ بمبگذار انتحاری به عراق نفرستاده است و برای زمانهای دراز از مسیحیان و یهودیان خود محافظت کرده است. کشور A به نسبت، بیشترین وبلاگنویسان را در کشورهای خاورمیانه دارد. نوع اسلامی که در کشور A پیاده شده است، به زنان احترام میگذارد و با نظر به تجدد نسبت به تفسیر دوباره، باز است و هیچ انگاری القاعده را برنمیتابد».
این نویسنده در ادامه به توصیف شرایط کشوری که آن را با حرف B مشخص کرده یعنی عربستان میپردازد و مینویسد: کشور B پانزده نفر از 19 هواپیما ربای یازده سپتامبر را به ما داد. کشور B به زنان اجازه رانندگی، رای دادن یا گرفتن پست و مقام نمیدهد. در کشور B ساختن کلیسا، کنیسه و معبد غیرقانونی است. کشور B طالبان را پشتیبانی مالی کرد. خیریههای خصوصی کشور B به دوام القاعده کمک میکنند. مردان جوان مساجد کشور B مرتبا به عراق برای بمبگذاریهای انتحاری رفتهاند. مساجد و خیریهها در کشور B به جمعآوری کمک برای پشتیبانی از آشوبهای عراق اقدام میکنند. کشور B نمیخواهد دولت منتخب شیعه در عراق به موفقیت نایل آید. در حالیکه رهبران کشور B طرفدار آمریکا هستند، نظر سنجیها نشان میدهد که بسیاری از مردم کشور B دشمن آمریکا هستند و برخی از آنها در یازده سپتامبر جشن گرفتند. نوع اسلامی که در کشور B از آن پشتیبانی میشود و بواسطه این کشور به سراسر جهان صادر میشود بیشترین دشمنی را با تجدد و دیگر ایمانها دارد.
فریدمن در ادامه این مقاله نوشته است: «حال پرسش این است که کدام کشور متحد طبیعی آمریکاست؟ A یا B؟ البته کشور الف. کشور الف ایران است. کشور ب عربستان سعودی است.
دشمنی ايران و آمريکا طبيعی نيست. نگران نباشید. میدانم که ایران هم در دهشتافکنی علیه آمریکا دخالت دارد و سعودیها در زمانهای حساس در برخی مناطق به آمریکا کمک کردهاند. نکتهای را که تلاش دارم روشن کنم این است که دشمنی ایران و ایالات متحده از زمان سرنگونی شاه تا به حال انداموار و ارگانیک نیست. به جبر فرهنگ، تاریخ و جغرافیا ما منافع مشترک بسیاری با مردم ایران داریم و من هم اولين کسی نيستم که اين نکته را دريافته باشد».
در ادامه این مقاله تاکید شده است: «مهمترين چيز حل نزاع ايران و آمريکا است و مهمتر آنکه، هنگامی که مردم میگویند مهمترین چیزی که آمریکا میتواند برای ثبات بخشیدن به خاورمیانه انجام دهد، حل منافشه اسراییل- فلسطین است، سخن درستی نیست. برقراری صلح در خاورمیانه در وهله دوم اهمیت است. مهمترین چیز حل نزاع ایران- آمریکا است».
فریدمن تصریح کرده است: «در این صورت سراسر خاورمیانه دگرگون میشود و راهی گشوده خواهد شد که مناقشه اسراییل-فلسطین حل شود. چراکه ایران پشتیبان عمده حماس، جهاد اسلامی، حزبالله و سوریه است. کمک فعالانه ایران همچنین میتواند برای ثبات عراق حیاتی باشد. از همین روست که من با جنگ با ایران مخالفم. من طرفدار گفتگو هستم. به انزوا کشیدن ایران، همانند کوبای کاسترو، تنها نتیجهای شبیه به کوبا داشته است: کاستروهای ایران نیرومندتر شدهاند. اما برای اینکه گفتگوها با ایران ثمر داشته یاشد، ما باید با ایران مذاکره توام با فشار انجام دهیم».
این روزنامهنگار در ادامه با طرح این سئوال که «چطور برای مذاکره فشار وارد کنيم» نوشته است: «بايد روشن کنیم که ایران نمیتواند ما را به اتکای قدرت نظامی خود از خلیج فارس بیرون براند، بايد بهای نفت را پایین بياوريم، که نقش عمده در تندرویهای ایران دارد؛ و بايد تندروها را به لحاظ مالی در تنگنا قرار دهیم. اما همه اینها باید با این اعلام صریح همراه باشد که آمریکا قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد، بلکه به دنبال تغییر رفتار ایران است، و اینکه ایالاتمتحده میخواهد بیدرنگ در تهران سفارتخانهاش را بازگشایی کند و این سفارت پیش از همه چیز 50 هزار ویزای دانشجویی به جوانان ایرانی برای تحصیل در آمریکا بدهد. فقط این کار بکنید، و بنشینید و شاهد خروش شگفتآورترین بحثها در داخل ایران باشید. میتوانید بر سر آن شرط ببندید».