آفتابنیوز : ناصر حجازى بعداز بركنار شدن برانكو اصلى ترین گزینه فدراسیون فوتبال بود، ولى به یكباره فرد دیگرى سرمربى تیم ملى شد؟ نه تنها پس از رفتن برانكو، بلكه نزدیك به ۲۷ سال است كه فدراسیون فوتبال در زمان انتخاب سرمربى تیم ملى همواره ناصر حجازى را یكى از گزینه هاى خود عنوان مى كند، اما هیچ وقت من نمى توانم از فیلترهاى موجود بگذرم.
چرا هیچ وقت در جلسات خرد جمعى كه مربیان لیگ برترى در آن شركت مى كنند حاضر نمى شوید؟
هیچ كسى به خودش اجازه نمىدهد كه حجازى براى یك بار سرمربى تیم ملى باشد، وقتى حضورم در این گونه جلسات سمبل گونه است و جو حاكم بر آن تغییرى هم نمىكند پس چه بهتر كه دور از هیاهو باشم.
استقلال با این بازیكنان داعیه قهرمانى در آسیا را دارد، آیا این ادعا عملى هست؟ باید قبول كرد كه استقلال امسال براى قهرمانى بسته نشده و در نبود عنایتى و نیكبخت نمىتواند مقابل الاهلى صف آرایى كند كه براى همین چند بازى لیگ قهرمانان آسیا بازیكن ۶ میلیون دلارى به خدمت گرفته است.
كادر فنى استقلال دستخوش تغییرات خواهد شد و قرار است كه تئودور یونگ یا آرتور جورج به این جمع اضافه شود، آیا با همه این تفاصیل باز هم مىگویید مرفاوى سرمربى است؟
تفاوت مرفاوى با من و امثال پروین آسمان تا زمین است. او خودش احساس كمبود مىكند و دوست دارد آقابالاسر داشته باشد اما اگر بخواهیم واقع بینانه به كارنامه بازى مرفاوى و رییس سازمان فوتبال استقلال نگاه كنیم درخواهیم یافت صمد یك سر و گردن بالاتر است، حال به چه دلیل به این خواسته تن مىدهد من نمىدانم. مطمئن باشید یونگ و همین جورج كه زمزمه آمدن آنها به استقلال بر سر زبانها افتاده فقط دوست دارند نفر اول باشند و با این حساب صمد باید خود را براى قرار گرفتن در سایه آماده كند.
وقتى سرمربى استقلال بودم راینر كالموند بر سر زمین آمد و برخى آقایان خطاب به من گفتند تمرین را تعطیل كن و به ایشان خوشامد بگو اما خودم صلاح دانستم كار را ادامه بدهم و پس از آن به دیدن رییس باشگاه بایر لوركوزن و یكى از بانفوذترین مدیران ورزشى آلمان بروم، این افرادى كه نام بردید از كالموند بزرگتر كه نیستند، در استقلال رییس سازمان فوتبال در كار هیأت مدیره باشگاه دخالت مىكند و بالعكس، اگر سازمان تربیت بدنى داعیه مردمى بودن استقلال را دارد آن را به صاحبان اصلىاش واگذار كند تا این قبیل اختلافات پیش نیاید.
به احتمال زیاد تا پایان سال انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال انجام شود، به نظر شما چه كسى صلاحیت به دست گرفتن این كرسى را دارد؟ فردى باید رییس فدراسیون فوتبال شود كه درد امثال من را كشیده باشد و در كنار هدایت فوتبال كشور به فكر درآمدزایى فدراسیون هم باشد، درست مثل دادكان كه در سایه همین كارها براى استقلال و پرسپولیس ساختمان خرید و نزدیك به ۱۲ میلیارد تومان چرخه درآمدى داشت اما وى در برخى اوقات بىگدار به آب مىزد و به زمین و زمان شك پیدا مىكرد، با همه سر جنگ داشت و كمتر دوست داشت مسالمت آمیز كارها حل شود چون آدم سالمى بود و دوست نداشت به كسى باج بدهد.
چرا تیم ملى امید نتوانست با سیموئز قهرمانى بوسان را در دوحه تكرار كند؟ فدراسیون فوتبال در حق سیموئز اجحاف كرد. در تمام دنیا رسم بر این است كه سرمربى بازیكنان خود را انتخاب كند اما در اینجا برعكس است، فدراسیون بازیكنان زیر ۲۳ سال را تحویل سیموئز داد و انتظار قهرمانى از او را داشت، به او نگفتند كه سیاوش اكبرپور، مهرزاد معدنچى و خیلىهاى دیگر مشكل صغرسنى دارند و همین مسأله در بدو اعزام تیم كار دستش داد. مشكلات تعلیق و مسائل روحى و روانى بازیكنان از یك طرف و عدم حضور چندین مهره كلیدى هم از طرف دیگر در ناكامى تیم ملى امید تأثیر داشتند و نگذاشت قهرمانى بوسان تكرار شود.
حالا كه بگوویچ آمده آیا این بازیكنان مى توانند همراه وى طلسم عدم راهیابى به المپیك را بشكنند؟ اصلاً فكرش را هم نكنید، بگوویچ هیچ كارنامه قابل قبولى در ایران نداشته كه حالا بخواهد تیم ملى امید را به المپیك چین بفرستد، چون او تنها ۸۰ هزار دلار دستمزد خواسته، پس بهترین گزینه براى هدایت تیم زیر ۲۳ سالههاى ایران است و باید جاى سیموئز را بگیرد. صعود به المپیك ابزار و امكانات ویژه اى مىخواهد كه هیچ كدام از آنها را فدراسیون فوتبال ایران نمىتواند مهیا كند.