آفتاب: فیلم سینمایی سنتوری ساخته داریوش مهرجویی به اعتقاد بینندگان و دوستداران سینما امید بخش ترین فیلم جشنواره امسال است. علی بلورچی فرزند حاج آقا بلورچی یكی از كسبه قدیمی وصاحب نام صنف بلور و شیشه است. حاج آقا بلورچی كه در زمان كودكی و نوجوانی سختی های زیادی را متحمل شده است تحت تاثیر عقدههای آن دوران، پسرانش را آن طوركه خود می خواهد تربیت میكند. حامد پسر بزرگترحاج آقا از همان دوران مدرسه از درس محروم شده تا نزد پدر پادو باشد در نهایت ادامه دهنده راه او باشد. علی پسر دوم حاج آقا است كه از بچگی با ساز كهنه ای كه متعلق به دایی مرحومش بوده انس گرفته وقصد داشته تحصیلات خود را در رشته موسیقی ادامه دهد اما با مخالفت مادر مواجه شده وبه اجبار در رشته بازرگانی درس می خواند.
علی عصیان زده از شرایط حاكم در خانه درس و خانه پدری را رها كرده و از خانواده جدا می شود. علی به همراه دوستش "تمایل" یك گروه موسیقی تشكیل می دهد و با اجرا در جشن ها و مناسبات مختلف گذران زندگی می كند و به خاطر تبحرش در نواختن سنتور به علی سنتوری معروف می شود. علی به تدریج در پی معاشرت با دوستان و كارهای شبانه روزی هر از چند گاهی سراغ مواد مخدر ومشروب میرود ولی این استفاده تفننی از مواد مخدر به صورت عادت درمیآید. طی مراسمی كه اجرای موسیقی آن با علی سنتوری است دختری به نام هانیه مجذوب هنر علی شده و این آشنایی به ازدواج آنها منجر می شود. این اتفاقها برای مدت كوتاهی به زندگی علی نشاطی تازه می بخشد و حتی او را تشویق به فعالیت بیشتر می كند. علی كه حالا زندگی مستقلی تشكیل داده كماكان به مصرف مواد مخدر ادامه می دهد تا به خیال خود شرایط روحی اش را تقویت كند ولی پس از مدتی به خاطر اوضاع نامناسب مالی و رفتارهای بی ثبات ناشی از مصرف مواد مخدر بین او وهانیه مشكلات زیادی پدید می آید تا اینكه هانیه به تنگ آمده و به قهر از خانه علی می رود. علی كه به خاطر آلوده شدن به مواد مخدر كمتر امكان كار برایش فراهم می شود فرصتی می یابد تا به همراه دوستش تمایل اجرای برنامه موسیقی یك مراسم عروسی را انجام دهد.
در اثنای عروسی و اجرای موسیقی میان خانواده داماد و برخی از اقوام و آشنایان آنها كه اختلاف فامیلی داشتند درگیری شدیدی پیش میآید كه منجر به زد و خورد بین مهمانان می شود و در این بین وسایل و آلات موسیقی علی به كلی آسیب دیده و خود وی هم از ناحیه دست به شدت مضروب می شود. آسیب دیدگی شدید علی و عدم توانایی او در ساز زدن تنها امكان پول درآوردن او را از بین می برد. صاحب خانه هم عذر او را می خواهد و علی با مقداری خرت و پرت، آواره وسرگردان شده وبالاخره درگوشهای از یك پارك جنگلی چادر میزند در این دوران با بی خانمانها و معتادان و محشور می شود و چون درمانده و نیازمند است برای پول درآوردن به هر كاری تن می دهد. زندگی درمیان مشتی معتاد و آواره در حاشیه شهر علی را خمودهتر شكستهتر و آلودهتر میكند. یك شب كه علی در میان معتادان و بی خانمان ها مشغول تریاككشی است و میخواهد از این طریق خاطرات تلخ گذشته را فراموش كند، ماموران نیروی انتظامی سر رسیده و همه آنان را دستگیر می كنند. علی به مركز ترك اعتیاد فرستاده می شود و مسوولان این مركز متوجه اختلالات روحی او شده و سعی در برقراری ارتباط با علی از طریق روان درمانی دارند محیط مناسب و شرایط درمانی آنجا به علی كمك می كند تا بهبودی نسبی بیابد تا اینكه با خرید یك سنتور توسط روانشناس مركز برای علی، او فرصت و انگیزهای می یابد تا دوباره موسیقی را از سر بگیرد.
همین اشتیاق موجب برقراری كلاسهای آموزش سنتور به سایر معتادین توسط علی میشود. حاج آقا بلورچی به همراه حامد به مركز بازپروری میرود تا به علی بگوید كه از گذشته پشیمان شده و حاضر است پس از آزادی و ترك اعتیاد علی همه امكاناتش را در اختیار او بگذارد ولی علی كه دیگر معلم ویژه موسیقی برای سایر افراد درحال بازپروری به حساب میآید، میگوید با اینكه مشكل اعتیادش حل شده و وضعیت جسمانی كاملا مناسب وسالمی دارد و در عین حال كه دوران محكومیتش به پایان رسیده دیگر حاضر نیست آنجا را ترك كند چون برای اولین بار احساس امنیت و آرامش میكند و تازه خانه واقعیاش را یافته جایی كه دور از هیاهوی جامعهای بی رحم می تواند برای آدمهایی مثل خودش مفید باشد و با نغمه سازش به آنها عشق و زندگی بدهد. در نهایت علی به همراه شاگردانش كه از بیماران همان مركزهستند، كنسرت كوچكی اجرا میكنند، چشم علی به هانیه میافتد كه در بین جمعیت او را تشویق میكند ولی در پایان خبری از هانیه نیست.
باي
واقعا ....به حال ما...........
فقط ميتونم بگم ممنون
1- چرا علي در حالات خلسه عبا بر تن دارد ؟آيا مي خواهد بخشي از اعتقادات پدر را بيان كند .
2-مگر آقاي مهر جويي مسلمان نيست و يا در اين كشور زندگي نمي كنند كه بدانند در حال حاضر روحاني خانم و مداح خانم نيز به وفور ديده مي شود كه نيازي به روحاني مرد در مجالس زنانه آنهم براي تعدادي معدود به مداحي بپردازد.
3-در كجاي دين ما آمده است كه زن قبل از طلاق شرعي از همسرش با مرد ديگري ازدواج كند ؟
و.............
از آقاي مهرجويي انتظار بيشتري ميرفت .
سكانسهاي فيلم هنوز در مغزم رژه مي رود . البته صداي بسيار زيباي آقاي چاوشي فضاي فيلم را دراماتيك تر مي نمود .
آقاي مهرجوپي و آقاي شريفي نيا عاشقتونم با اين فيلم تون
درجواب دوستمان بايد بگويم اين شما هستيد كه در اين كشور اسلامي زندگي ميكنيد ولي خوابيد من به دليل موقعيت شغلي كه دارم با تمام وجود مي گويم كه اينها متاسقانه چيزي جز واقيت نبود
درجواب دوستمان بايد بگويم اين شما هستيد كه در اين كشور اسلامي زندگي ميكنيد ولي خوابيد من به دليل موقعيت شغلي كه دارم با تمام وجود مي گويم كه اينها متاسقانه چيزي جز واقيت نبود
ما ايراني هستيم و بايد حرمت ايراني رو حفظ كنيم
بي انصافي است در مورد اين فيلم بد گويي بشه
در سنتوري اوج بازي رادان و گلشيفته رو مي بينيم
دازيوش مهرجويي خدا قوت
بي انصافي است در مورد اين فيلم بد گويي بشه
در سنتوري اوج بازي رادان و گلشيفته رو مي بينيم
دازيوش مهرجويي خدا قوت
متاسفم كه حتي به سينماي خود هم رحم نمي كنيم .
متاسفم
تو سينمايي ايران...
چند كارگردان هستند كه چند فيلم زيبا دارند..
بقيه فيلم ها ارزش وقت گذاشتن هم ندارند...
اميدوارم اين فيلم بتواند در سطح جهاني مطرح بشود...
واقعا جاي تاسف داره كه فيلم به اين جالبي رو اكران نكردند و علتش هم شايد فقط سر سفره عقد بود كه بر خلاف ميل اقايان بوده كه چرا يه روحاني اينقدر راحت بوده . حالااااا
ايشالا كه بازم شاهد اينگونه هنر نماييي ها از رادان و فراهاني باشيم .
بهرام رادان وفراهانی بسیار زیبا نقش خود را اجرا کردند 901 مخلص شما
لطفاْ شماره حساب رو برام بفرستيد تاپول رو واريز كنم.
چون تا وقتي كه پول رو ندم نمي تونم به خودم اجازه بدم كه
فيلم رو ببينم. منتظر مي مونم. مرسي.
حسين هستم .با عرض خسته نباشيد به آقاي مهرجوپي.فيلمه خيلي خوبي بود. مشكلات جامعه رو نشون ميده نفهميدم چرا نمايش عمومي داده نشد.لطفا شماره حساب آقاي مهر جوپي رو برام بفرستيد.
با كمال ميل شماره حساب اقاي مهر جويي رو برام بفرستيد
بايد عرض كنم كه آقاي مهرجويي زحمات زيادي براي اين فيلم كشيده بودند ولي اگر مي خواستند اين فيلم اكران بشه نبايد در اون از بد آموزي هايي همچون فحش هاي خيلي بد و بي احترامي به ملت به كار برده مي شد ولي بازي بسيار خوب آقاي رادان جاي تحسين و بازي بسيار بد خانم فراهاني (با اينكه خيلي خيلي دوستشون دارم) جاي تاسف دارد.
در كل خوب كردند اجازه ي اكران ندادند.
بازي رادان و فراهاني هر دو عالي بود ...
پس از 14 سال يعني از زمان نمايش فيلم كيميا و آن سكانس خرد كننده(لحظه ديدار زنده ياد شكيبايي با دخترش پس از سالها اسرات در عراق) صحنه پاياني علي سنتوري ويرانم كرد.هنوز وقتي به ياد ان سكانس مي افتم و يا حداقل دوباره سكانس را مي بيبينم ( مي بينم كه علي بازهم با جاي خالي همسرش مواجه شده - همان پتكي كه بر سرش فرو مي آيد-)بغض گلويم را مي فشارد و چاره اي جز گريه ندارم.
تبريك و افتخار به هنر هنرمند عزيزمان آقايان مهرجويي- رادان چاوشي و كامكار .همچنين تبريك ويژه به گلشيفته فراهاني.
فيلم عميق است و كاملا قابل بحث.متاسفم براي دولت انتقاد پذيري! كه توان تحمل را نداشت.دولتي كه به رييس جمهورش دو بار راي دادم ولي اكنون...
با تشكر
كرج- حجت خباز : كارگر ساده كارخانه امروز و فيلمساز مستقل و خبرنگار سرخورده ديروز
والسلام
اونایی که می رن سراغ اعتیاد تافیهاخالدون ماجرا رو می دونن
.انتقادوتعریف ازفیلمها رو بذاریم برعهده ی کارشناسان مربوط
.اگه دولت فهیم ومحترم مجوز پخش نداده،قطعا مصالح جامعه رو مدنظرداشته.لطفاعینک بدبینی روازچشامون برداریم .
شما که در آغاز این صفحه معرفییی نوشته اید راه به ترکستان برده اید
شما چگونه فراموش نموده اید تا بر عامل هایی که سبب بدبختی این سنتوری شده است، انگشت نگذارید؟
به باور من این ها را نباید فراموش کنید:
۱- سانسور برای عدم ادامه کار اقای سنتوری.
۲- نا بردباری خانواده و قدرت در برابر موسیقی
سبب عدم نمایش بعدی رخ های تیره و تاری از جامعه ملا زده یی است که چهره اش را تنها و تنها در آینه بلی بلی های هوادارانش می بیند و توان دیدن آن را در اینه حقیقت نما ندارد
آینه نگوید به جز حرف راست
خود شکن آینه شکستن خطاست
طرزی از جرمنی