آفتابنیوز : علی رهبری در نامه خود خطاب به سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از وضعیت موسیقی در ایران انتقاد و راهکارهایی را ارائه کرده است.
متن نامه علی رهبری خطاب به وزیر ارشاد را میخوانید:
«جناب آقای سیدعباس صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران
با سلام و احترام
مدتی بود که میخواستم در طی نامهای مطالبی را که موسیقی امروز ایران با آن دست به گریبان است خدمت شما عزیز بزرگوار عرض کنم.
اما با توجه به اینکه سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر در پیشرو بود بهخاطر دوری از هر نوع شائبه و ایجاد سوتفاهمات احتمالی و اینکه اصلا مایل نبودم انتشار نامه من قبل از برگزاری جشنواره موسیقی فجر حمل بر جوسازی شده و متهم به قضاوتهای عجولانه شوم بهتر دیدم تا پایان جشنواره موسیقی فجر صبر کنم.
جناب آقای وزیر، مدتی بود که نگران اخبار منتشره درباره استعفای شما بودیم و امروز خوشحالم که چنین شایعهای صحت نداشته و حضرتعالی را در مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میبینم. به دور از هرگونه تعارفات معمول از صمیم قلب عرض میکنم که امید ما برای حل مشکلات عدیده در زمینه موسیقی ایران، فقط شما هستید.
جناب اقای صالحی من به عنوان یک متخصص موسیقی با ۴۵ سال سابقه فعالیت مستمر و بینالمللی مشکلات عدیدهای را در وزارت ارشاد میبینم. که این مشکلات عدیده را میتوان در سه سرفصل کلی جمع بندی کرد. این سه سر فصل عبارتند از؛
۱- جشنواره موسیقی فجر
۲- بنیاد رودکی
۳- اعطای مجوّز به قطعات موسیقی
در حقیقت اینها مشکلات تازهای نیستند و طبیعتا سالها پیش باید به آنها پرداخته میشد و بدون هیچ تعارف و ملاحظهای باید بگویم که این مشکلات تاکنون صدمات جبران ناپذیری به چهره و آبروی وزارت ارشاد وارد کردهاند و بی هیچ شک و شبههای این مشکلات بدون اقدام مستقیم حضرتعالی قابل حل نخواهند بود.»
سوتفاهمی که اصل شد
- واژه «جشنواره» ترجمه فارسی واژه یونانی «فستیوال» است و مفهوم و الزامات خود را دارد که یکی از آنها خلاقیت و نوآوری هنری و همچنین برخوردار از اصل رقابت برای کسب رتبههای برتر هنری است.
اما ظاهراً بخش موسیقی وزارت ارشاد فستیوال را با جشن اشتباه گرفتهاند. جشنواره موسیقی فجر ترکیبی است از همه ژانرهای موسیقی نظیر سنتی، پاپ، کلاسیک و سمفونیک که با فشردگی زمانی هرچه تمامتر، در یک هفته اجرا میشود. متاسفانه اجراهای این جشنواره به هیچ عنوان قابل مقایسه با یکدیگر نیستند تا بتوان بهترین آنها را انتخاب کرد.
- متاسفانه تلقی ما از آنچه قرار است مهمترین فستیوال موسیقی کشور باشد کوچکترین ارتباطی به آنچه که دنیا از جشنواره و فستیوال انتظار دارد و آن را معنی کرده، ندارد.
کافی است در همان ایام جشنهای پیروزی انقلاب نیم نگاهی به جشنواره فیلم فجر داشته باشیم، در این جشنواره فیلمهای مختلف اکران شده و با معیارهای مختلف بهترینها برگزیده میشوند.
اما در جشنواره موسیقی فجر آنقدر برنامهها فشرده و همزمان و ناهمگون تنظیم شده بود که امکان دنبال کردن برنامهها برای هواداران موسیقی در این ماراتون سنگین و هرج و مرج بینظیر از آنها سلب شد و به همین خاطر برخی از اجراها کاملا مهجور ماند.
شما قطعا به نقش رسانهها در پیشبرد اهداف این جشنواره واقفید. آیا براستی خبرنگاران قادر بودند تا تمام این برنامهها را ببینند؟ یا مجبور به انتخاب برنامهها بودند؟
با توجه به این مشکلات که تنها به ذکر چند مورد آن اکتفا کردم، این سوال مطرح میشود که چرا نباید مانند بسیاری از کشورها، یک ماه شاید هم بیشتر برای این رویداد زمان در نظر گرفته شود.
- آقای وزیر شما حتما بهتر از هر کسی می دانید که نیازی به مخلوط کردن سبکهای مختلف موسیقی در یک برنامه زمانبندی محدود نیست.
اعتبار فستیوالها به حضور بزرگان است
موسیقی سنتی ایرانی با سابقه تاریخی خود و استادان مسلّم خود ارزش و بزرگی خاص خود را دارد.
ای کاش به هر قیمتی که شده نظر مثبت بزرگان موسیقی سنتی و عاشقان هنر این کشور همچون حسین علیزاده، کیهان کلهر، داریوش طلائی و دهها استاد دیگر برای حضور در این جشنواره بزرگ در عرصه موسیقی سنتی ایران و ارکستر سازهای ایرانی جلب میشد. آقای وزیر ما در موسیقی پاپ هم بزرگان کمی نداریم اما آیا بهتر نبود که مانند همه دنیا موسیقی پاپ ایران هم جشنواره خودش را به صورت مستقل داشته باشد؟
به این ترتیب موسیقی سمفونیک، آنسامبلهای ارکسترهای ایرانی و غربی ایرانی و کلاسیک غربی هم قادر بودند مدیران هنری و جشنوارههای مستقل خود را داشته باشند تا شاهد این حجم وسیع از ناهماهنگی و اعتشاش نباشیم.
متاسفانه مسئولین جشنواره موسیقی فجر همواره از استقبال و اقبال مردم از جشنواره صحبت میکنند. این امر بسیار واضح و قابل درک است. اینها برنامههایی هستند که مردم در تمام سال با آن ها تماس دارند و از آن ها استقبال میکنند و موضوع استقبال مردم هیچ ربطی به مدیران جشنواره ندارند.
اما سؤال این جاست که بارِ نوآوری و خلاقیت جشنواره کجا رفته است. آیا نباید در این رویداد از برنامههای دستچین شده و نو استقاه شود. این حجم از برنامههای تکراری چه دلیلی دارد؟
آقای وزیر، باید بپذیریم که جشنواره ای که گذشت حتی سطحی پایین تر از برنامه های سالیانه خود ایران داشت.
جناب آقای وزیربهتر نیست از بَه بَه و چَه چَه گفتن ها دست برداریم؟ در ۱۳ سال گذشته همواره از مسؤلین شنیده ام که ما در حال پیشرفت هستیم. اگر این بَه بَه و چَه چَه ها حقیقت داشته اند، پس اکنون میبایست این جشنواره از جایگاه بالاتری برخوردار می بود.
بیراهه های بنیاد رودکی
- اقای وزیر سال ها پیش، گروهی آگاهانه و یا ناخودآگاه، دست بدست هم دادند و با تاسیس بنیاد فرهنگی و هنری رودکی راه غلطی پیش پای وزرای فرهنگ و ارشاد گذاشتند که متاسفانه تمامی وزرای محترم این وزارتخانه، این مسیر را طی کردند.
مسیری که منجر به بهروزی عده ای انگشت شمار و سیه روزی موسیقی دان های جوان و خیرخواه این کشور شد.در این سال ها فعالیت های موسیقیائی بنیاد رودکی به کجراهه رفت و اساس بر غیر حرفه ای کار کردن و ناعادلانه رفتار کردن و هدر دادن بودجه کلان توسط این تشکیلات نهاده شد.
بنیاد رودکی سال هاست که موسیقیدان ها، نوازندگان و آهنگسازان، بویژه قشر جوان آن ها را مورد تبعیض آشکار قرار میدهد و آن ها را دستکم میگیرد. سطح موسیقی عرضه شده و حمایت شده از طرف بنیاد رودکی، حتی با سطح هنرمندان داخل ایران هم مطابقت ندارد و بمراتب پائین تر است. آیا تا کنون این اختلاف سطح که ناشی از بی تد بیری مدیراین تشکیلات بوده، مورد بررسی قرار گرفته است؟
مدیر عامل بنیاد رودکی بالاترین شخص و مقام تصمیم گیری در مورد موسیقی مملکت است. شاید در ابتدا این امر بنظر نیاید و شاید هم باورکردنی نباشد، اما بوضوح میگویم که این امر حقیقت دارد.
ایشان نه تنها در داخل مملکت، بلکه در خارج از مملکت نیز تماس های مستقیمی دارند و در جلساتی شرکت میکنند که در حالت عادی نیاز به دارا بودن بالاترین اطلاعات در سطح فرهنگی بین المللی است.
آقای وزیر آیا اطمینان دارید که ایشان واقعاً شایستگی این شغل را دارد؟ آیا اطمینان دارید او با این قدرتی که دارد مدبّر ترین مدیر هنری این کشور است؟آقای وزیر در اغلب کشور های جهان برای تصدی چنین سمت هایی فراخوان بین المللی میدهند. آیا ما در ایران امروز و در قرن بیست و یکم افرادی در این سطح نداریم؟
اقای وزیر باید بپذیریم که اغلب فعالیت های موسیقیایی بنیاد رودکی باید مورد تجدید نظر قرار گیرند.
- یکی دیگر از فعالیت های خلاف عرف و چشمگیر بنیاد فرهنگی و هنری رودکی اجاره دادن سالن هایی است که در اختیاردارد؛ به سبک دفتر معاملات ملکی. در هیچ کشور مترقی دنیا یک بنیاد فرهنگی و هنری که از بودجه دولت تغذیه میشود و تعداد فراوانی از کارمندان رادر استخدام خود دارد، بصورت آماتور به یک بنگاه معاملات ملکی ناکارآمد، تنزل مقام پیدا نمیکند. این بنگاه معاملات ملکی ای خودکفا نیست و دائماً دست کمک بسوی دولت دراز میکند.
ایا قبول ندارید یک موسسه حرفه ای خصوصی بمراتب بهترقادر بود ضمن مدیریت این سالن در آمدی هم برای حمایت از امور فرهنگی کسب کند.
- اقای وزیر بنیاد فرهنگی و هنری هیچ کشوری همانند یک بنگاه شادمانی، مشغول برگزاری کنسرت، آن هم صرفاً جهت سرگرمی مردم نیست. این کار وظیفه رادیو و صدا و سیما و موسسات خصوصی است. خواننده هائی که برایشان کنسرت برگزار میشود آنقدر محبوب هستند که هرکجا برنامه بگذارند، مردم از آن ها استقبال خواهند کرد. رابطه بنیاد رودکی، با توجه به بودجه ای که از طرف دولت به او تخصیص داده میشود، با موسیقی کشور، مسئله بسیار مهمی است. بعنوان یک متخصص و دوستدار مملکتم، بدون چشمداشت مالی و یا مقامی، باید خدمتتان عرض کنم که حفظ و یا حذف اغلب فعالیت های موسقیائی بنیاد رودکی باتوجه به بودجه ای که در اختیارش قرار میگیرد، بحال مردم فرقی نخواهد داشت.
حرکت لزوما پیشرفت نیست
- متاسفانه ما فقط درجا زدیم. درجا زدن حرکت است اما پیشرفت نیست. فقط باعث خستگی میشود و عدهای را از دور خارج میکند. آیا در این روز های بسیار سخت و فشار طاقت فرسای اقتصادی و فشارهای ناعادلانه دشمنان، سزاوار است که پول این مملکت را صرف امور و فعالیتهای بینتیجه و بی هدف کنیم؟
- با وجود سال ها بیحرکتی و سکون مطلق، همچنیان شاهدیم که عدهای در اطراف وزارتخانه، حتی افراد وارد به امور، به نادرستی و برای حفظ منافع خود، یا سکوت کردهاند و یا برای پسرفتهای هم تبریک گفتهاند.
- در ۲۰ سال گذشته چندین بار وزرا و معاونین عوض شده اند ولی مهره های اصلی بجای خودشان مانده ودر مشکلات موسیقیایی هیچ تغییری ایجاد نشده است. چشمم آب نمی خورد که این آقایان منادی پیشرفت و تعالی هنر موسیقی باشند. اینان منادی سکونِ مرداب گونه اند. چون نفع کوتاه مدتشان در این است.
- بزرگترین چالش بنیاد رودکی، رشد سریع موسیقی و موسیقیدانها در بعد از انقلاب و همچنین پیشی گرفتن سریع آنان از مسئولین موسیقی وزارت ارشاد بوده است و پر واضح است که شخص جنابعالی مسئول سال ها ریخت و پاش و وظیفه نشناسی و وجود این همه مشکلات اساسی نیستید.
ولی باور من این است که شما میتوانید و این توان را دارید که در زمان نسبتاً کوتاهی، راه و روند بسیار غلطی که در شأن ایران امروز نیست را تغییر دهید.
- امروزه ما صدها ایرانی با فرهنگ، با سواد و آشنا با فرهنگ موسیقی جدّی داریم که میتوانند شغل های مدیریتی را در اختیار داشته باشند. من بعنوان دلسوز فرهنگ ایرانی شخصاً هیچ دلیلی نمی بینم که ایران از کشورهائی مانند ترکیه سال ها عقبتر باشد.
جبران نیازمند بودجه نیست
بودجه کلانی را که بنیاد رودکی در اختیار دارد باید برای بهبود زندگی موسیقیدانهایی صرف کنند که برای پیشرفت فرهنگ مردم فعالیت میکنند نه برای کارهایی نمایشی و سرگرمی که معمولا وظیفه رادیو و تلویزیون است.
چرا باید ۲ ارکستر بزرگ نیمه وقت داشت؟ آن هم با دستمزدی که نوازندگان نتوانند با آن زندگی آبرومندی داشته باشند؟
چرا باید حتی دستمزد استادان موسیقی آنقدر پایین باشد که نتوانند یک زندگی معمولی داشته باشند؟
چرا باید وضع بازنشستگی استادان موسیقی آنقدر اسفناک باشد که نتوانند معاششان را بگذرانند؟
وظیفه فراموش شده بنیاد رودکی
مهمترین وظیفه بنیاد رودکی باید صرفاً تلاش در ارتقاء سطح فرهنگی جامعه باشد. جامعه ای که این امر یکی از احتیاجات اساسی آن است. اغلب برنامه های حمایت شده توسط بنیاد رودکی، روی سرگرمی تمرکز دارد وهیچ گونه انگیزه فرهنگی و یا حمایت هنری ندارد. اغلب این برنامه ها هم اصولاً نیازی به حمایت دولت ندارند.
هر ریالی که در بنیاد رودکی خرج میشود باید در راه بالابردن سطح فرهنگ مردم باشد. نه خرج بیحسا ب و سلیقه ای آنهم سلیقه پایین.
بودجه بدون نظارت همان حیف و میل است
در سال ۱۳۹۴ دوازده ماه تمام شاهد بودم که چگونه بودجه این مملکت، بی حساب و بی هدف هدر میرود.
برای مثال در سال ۱۳۹۴ شش هفته تمام برای کمک به آهنگسازان ایرانی و عرضه آثار آنان به بازار بین المللی، بودجه ای بسیار بالا خرج ۸۵ نفر نوازنده، رهبر ارکستر صدابردار و غیره شد تا آثار۱۲ آهنگساز ایرانی در سطحی که موسسه آلمانی «ناکسوس» انها را در سطح بسیاربالایی ارزیابی کرده بود، عرضه شود.
اقای وزیر از سرنوشت این اثار ضبط شده اطلاع دارید؟
این آثار پس از ضبط وآن همه هزینه در بایگانی ماندند و آب از آب تکان نخورد و هیچ اتفاقی نیافتاد.
آقای وزیر این بی رحمی ای که بر آهنگسازان جوان مملکت روا شد جبران پذیر است؟
در این بنیاد، اغلب اوقات، تنها به دلیل حفظ موقعیت های خودشان، به بهانههای مختلف و بی سرو صدا، جلوی رشد و خلاقیت نسل جوان گرفته میشود.
وخامت حال ارکسترهای دولتی
چرا ما باید از کشور ترکیه سالها عقبتر باشیم؟ چرا بقول آقای چکنواریان ارکستر ما باید ۳۰ سال عقبتر از ارکسترهای استاندارد جهان باشد؟
عقبماندگی ارکسترهای ما از کشور ترکیه بخصوص برای بنده که حدود ۲۵ سال است ارکسترهای ترکیه را رهبری میکنم دردناک است.
ارکستر باصطلاح ملی امروزما همان ارکستر گلهای ۵۰ سال پیش رادیو است که برای سرگرمی روزهای جمعه ظهر برنامه داشت.
- جای این ارکسترو رپرتوارش در وزارت فرهنگ و ارشاد نیست بلکه در صدا و سیما است که آن سازمان هم خودش ارکستری با رهبری بهتر دارد.
- آیا نسل آینده هم باید همچنان به موسیقی گلهای ۵۰ سال پیش ما دل خوش کند؟ مسئول نوآوری جز متولیان و مسئولان هنری ایران کیست؟ آیا نسل آینده در باره چگونگی خلاقیت موسیقیائی دهه های ۶۰ تا ۹۰ نخواهد پرسید؟
متاسفم که باید بگویم و با تکرار خاطرات تلخ با خود بنالم که حدود ۵۰ سال پیش آقای جواد معروفی رهبر ارکستر گلهای رادیو بودند و اقای شهبازیان هم در آن ارکستر نوازنده ویولن بودند. آقای معروفی در خواب هم نمیدیدند که ارکستر وقطعاتشان در وزارت فرهنگ و ارشاد روزی جایی داشته باشد.
- متاسفم بگویم که بزرگانی چون فرهاد مشکات و حشمت سنجری تصور هم نمی کردند که ارکسترسمفونیک روزی با نوازنده هائی بمراتب بهتر، درچنین سطح پائینی برنامه اجرا کنند.
جناب آقای وزیر، خیلیها این روزها این مشکلات را میدانند ولی صدایشان به گوش شما و وزرای دیگر نرسیده و نخواهد رسید چون صدایشان قبل از رسیدن به دفتر شما در جای دیگری و توسط اشخاص دیگری خاموش می شود. آقای وزیر، در ایران امروز بعد از انقلاب سطح نوازندگان سازهای ایرانی و غربی چندین و چند برابر بالا تر رفته ولی درمقابل، سطح ارکسترها به مراتب پائین تر و نقصان یافته است. بدانید و آگاه باشید عدهای نمیگذارند شما متوجه پایین بودن سطح ارکستر ها بشوید، عده ای هم به بهانۀ بهبود، دایم بودجه بیشتر میخواهند.
آقای وزیر، درهرکشوری، چنانچه فعالیتی هنری، مفید باشد، انقطاع آن فعالیت، کمبودی در جامعه ایجاد میکند که بلافاصله حس خواهد شد.
باید دید، بود و یا نبود فعالیتهای موسیقیائی بنیاد رودکی، چه تغییری در جامعه پدید خواهد آورد. باید امتحان کرد و دید. باید تمام ارتباطات موسیقیایی بنیاد رودکی را زیر سؤال برد و دانه دانه در مورد ماندن و یا حذف آنها تصمیم گرفت. این کار باید حتماً تحت نظارت صاحب نظران بیطرف موسیقی صورت پذیرد.
مشکل حل نشده مجوزها
یکی از چالشها و در عین حال اشتباهات بزرگ وزارت فرهنک و ارشاد موضوع دادن و یا ندادن مجوز به موسیقیدانان است.
این کار بزرگترین توهین به موسیقی و موسیقیدان است. وزارت فرهنگ و هنر هیچ کشوری وقت وبودجهاش را صرف دادن مجوز به آهنگساز نمیکند. آن هم مجوزهایی که نه تنها منطقی نیستند بلکه هیچگونه اثری در جامعه ندارند. زیرا مردم در منزل، تاکسی و جشنها، موسیقی دلخواه خود را گوش میدهند چه با مجوز و یا بدون مجوّز.
- فقط یک ممنوعیت به ممنوعیتهای غیر قابل کنترل دیگر اضافه شده است و وزارت ارشاد، مردم را ناچار به عمل غیر قانونی کرده است. وزارتخانهای که باید بانی درستکاری و صداقت باشد، این جوانان مشتاق به موسیقی را به کار خلاف قانون میکشاند.
چطور ممکن است یک گروه موزیسین بیایند با سلیقه خودشان به دوستان، دشمنان و یا به یک گروه دیگر اجازه کار بدهند، در چه زمانی موسیقی مرتکب گناهی شده که حالا در مملکت ما باید توسط یک گروه دیگر مجوز بگیرد؟
آهنگ، از تعدادی نت موسیقی تشکیل شده است که با ترتیباتی دنبال هم میآیند. چه کسی میتواند بگوید که این ترتیبات باید بصورت دیگری باشند، وگرنه مجّوز نمیدهیم.
اگر میخواهید لغات و شعر را کنترل کنید مانعی ندارد ولی به موسیقی نباید کاری داشته باشید، چون این سلیقه آهنگساز است و موفقیت آن هم وابسته به اقبال شنونده. بنده اطمینان دارم که روزی بناچار این ممیّزی هم برهم خواهد خورد، بیائیم امروز با کمک جوانان پایه های محکمی برای پیشبرد کار موسیقی بنا سازیم.
شوراها و مشاورین ۲۰ سال گذشته، از زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی تاکنون، که اغلب از یک گروه خاصی تشکیل شده بودند، دیگر کارآمد نیستند و باید برای بازسازی و پیشبرد و ایدههای تازه از موسیقیدانهای جوانتر استفاده شود که در ایران امروزفراوان هستند.
اقای وزیر، پایه تغییرات را بر اساس تحرک و پویائی نسل جوان بنا کنید وگرنه هیچ آینده ای نمی توان برای آن متصور بود. امیدوارم حرف های مرا صرفا از روی دلسوزی بدانید و این جملات را جدی بگیرید.»
با احترام
علی رهبری
منبع: خبرگزاری تسنیم