آفتابنیوز : هدف از نگارش این مطلب بههیچوجه موجه جلوه دادن برخی تصمیمات یا ادامه مسیر منتقدان دولت نیست که طی یک سال گذشته به تعدد با مطالبی ازایندست و بازنشر و بازنویسی بیمارگونه آنها برای تخریب و تضعیف روحیه و امید مردم روبرو بودهایم.
سال گذشته برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان سالی سخت بود اما شاید بتوان آن را بهار دلالان نام گذاشت. با اوج گرفتن قیمت دلار و خروج آمریکا از برجام، درست زمانی که تولیدکنندگان با افزایش قیمت مواد اولیه و هزینههای تولید از یکسو و مخالفت دولت با گران کردن کالا از سوی دیگر دستوپنجه نرم میکردند، دلالان و واسطهها با جوسازی روانی در خصوص کمبود کالا مردم را به سمت تقاضای بیشتر سوق دادند.
این هدایت عمومی در حالی تشدید شد که بازارهای طلا و ارز بهصورت لحظهای دچار افزایش نرخ شد. همین امر باعث شد مردم سیگنالهای مسموم دلالان را بیشتر از قبل باور کرده و برای تأمین ارزاق و کالاهای اساسی و شاید کالاهای خارج از نیاز روزمره به فروشگاهها و مراکز خرید هجوم ببرند.
کمبود محصولات سلولزی اعم از دستمالکاغذی، پوشک و ... تا روغن مایع و شیر خشک و ... را شاید همه به یاد داشته باشیم. خبرها همه نشان از قحطی و خالی شدن انبارها داشت اما باوجود تخلفات گستردهای که برخی تولیدکنندگان مرتکب شدند دولت و سازمانها و نهادهای نظارتی توانستند بهسختی بازار را کنترل کرده و مایحتاج عمومی را تأمین کنند.
نگاهی به عوامل مختلف تشنج در بازار پوشاک، لوازمخانگی، گوشت، مرغ، پوشک و نوار بهداشتی و سایر کالاهایی که طی چند ماه بخش اعظمی از جامعه را دچار استرس کرد نشان میدهد، تحریم، گرانی ارز، کاهش مواد اولیه و درنتیجه کاهش تولید، کاهش توزیع باهدف گرانتر شدن کالا از سوی تولیدکننده و توزیعکننده و درنهایت سمپاشی روانی توسط دلالان مردم را به سمتی هدایت کرد که هزینههای گزافی بابت آن پرداخت کردند.
اما دراینبین نمیتوان مردم را یکی از عوامل مهم گرانتر شدن برخی کالاها ندانست.
خرید بیشازحد نیاز و انبار کردن کارتنهای روغن مایع، دستمالکاغذی، پنبه، شیر خشک، برنج و سایر اقلامی که طی چند هفته در بازار با کمبود مواجه شد از اقداماتی است که مردم سوار بر موج شایعات و سیگنالهای دلالان انجام دادند. برخی این اقدام را نشان از هوشمندی و آیندهنگری و یا تغییر در انتظارات میدانند اما باید این جنبه ماجرا را هم در نظر داشت که در شرایط معمول و بدون بحران قیمتی و در بازار آزاد و رقابت کامل نیز اگر در بازه زمانی کوتاه، تقاضا افزایش خارج از پیشبینی داشته باشد با کاهش کالا مواجه خواهیم شد.
برای روشن تر شدن موضوع یکی از مهمترین اقلام در سبد خرید خانوار را در نظر می گیریم.
میزان مصرف برنج در خانوارهاطی یک ماه کاملاً مشخص است. میزان تولید کشور نیز بهصورت تقریبی مشخص بوده و برنامه دولت برای واردات مابهالتفاوت تولید و تقاضا نیز مشخص است. حال در نظر بگیرید ناگهان طی یک ماه میزان تقاضا دچار افزایش ۴ یا ۵ برابری شود. نتیجه را گامبهگام ببینید:
۱- انبارهای خردهفروشیها خالی میشود.
۲- تقاضای برنج توسط خردهفروشها از عمدهفروشها و توزیعکنندگان زیاد میشود.
۳- توزیعکنندگان با این واقعیت روبرو میشوند که کالا در حال کاهش است. پس در مواجهه با کاهش موجودی انبار از عرضه بیشتر خودداری میکنند.
۴- همین خودداری از توزیع این تصور را در خردهفروشها به وجود میآورد که برنج کمیاب شده و دیگر امکان تأمین موجودی ندارند. درنتیجه قیمت موجودی فعلی خود را افزایش میدهند.
۵- این گرانی در خردهفروشی همراه با شایعات در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی جو روانی را دچار استرس و ترس از کمبود کالا میکند.
۶- پدیده «انتظار تورمی» یا افزایش تقاضا که منجر به افزایش تورم میشود درنهایت به زیان مصرفکننده تمام میشود؛ اما در این آشفتهبازار دلالان مانند همیشه از ایجاد ترس و استرس و تشدید تورم سودهای سرشار کسب میکنند.
برای روشن شدن موضوع مثال دیگری را بررسی میکنیم. کرایه تاکسی در شرایط گرانی دلار را در نظر بگیرید. از موضوع استهلاک و گران شدن قطعه و مواد مصرفی که بگذریم در شرایطی که بنزین افزایش قیمت نداشته باشد قائدتا نباید نرخ کرایه تاکسی شهری و بینشهری افزایش معناداری پیدا کند.
تحلیلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه راننده تاکسی هم باید هزینههای زندگی خود را از محل همین کرایهها تأمین کند و وقتی همه کالاها گران میشود طبیعی است که راننده هم درآمد خود را متناسب با هزینهها افزایش دهد؛ اما از زاویهای دیگر شاید بتوان اینگونه در نظر گرفت که اگر در مقاطع زمانی خاص مانند شب عید و یا بارندگی برف و باران رانندهای کرایه را چند برابر میکند چه چیز او را در تکرار این اقدام تشویق میکند؟ استقبال مسافران. فارغ از شرایط ویژه باید این سؤال را طرح کرد که اگر مسافری کرایه بیش از عرف و میزان متناسب با مسیر به تاکسی پرداخت نکند آیا راننده تاکسی بازهم بر کرایه گران پافشاری میکند؟
این مثالها را میتوان درباره طلا و ارز و پارچه و وسایل چوبی و لوازم برقی و ... هم بررسی کرد، تمام اقلامی که در شرایط ویژه اقتصادی بهطور طبیعی سهم آنها باید در سبد خرید خانوار کاهشیافته و یا حذف شوند؛ اما دلالی و امواج روانی که از این بخش به بازارها، فروشندگان و خریداران ارسال میشود تقاضای همین کالاهای غیراساسی را نیز افزایش داده و با سناریوهای دلالان تبدیل به محلی برای از بین رفتن منابع و نقدینگی خانوارها میشود.
امسال اما نظارت بر بازارها از حجم و دقت بیشتری برخوردار است. قطعا با شرایط نظارتی سازمانهای مسئول بخش عظیمی از دلالی کاهش پیدا می کند،اما ناظرین و ضابطین بازار نمی توانند میزان خرید خانوارها را کنترل کنند. این بدان معنی است که اگر مصرف کنندگان و عموم جامعه همچنان با رفتار اقتصادی نادرست در بحران ها به کاهش کالا دامن بزنند قطعا تولید در بهترین شرایط ممکن نیز نخواهد توانست پاسخگو باشد و در نهایت تمام بازارها باز هم دچار مشکل خواهند شد.
خبرآنلاین