آفتابنیوز : در آن زمان چند هفته اي از تجمع دانشجويان در ميدان تيان آنمن به منظور درخواست دموكراسي از رهبران سالخورده چيني، مي گذشت. بسياري از آن دانشجويان، ژائو را كه دبيركل اصلاح طلب حزب كمونيست بود، تنها اميدشان مي دانستند. در آن روز او پيش از طلوع آفتاب به جمع دانشجويان رسيد. دانشجويان كه چند روزي از اعتصاب غذايشان مي گذشت، گمان كردند كه دولت تسليم شده و حضور «ژائو» به معناي قبول خواسته هاي آنهاست. اما پيامي كه ژائو با خود آورده بود پيام ديگري بود. او دقايقي پيش، از نشست رهبران ارشد و فرماندهان نظامي بازگشته بود و وقتي نتوانسته بود آنها را از توسل به خشونت منصرف كند، به جمع دانشجويان رفته بود تا از آنها بخواهد به تجمع خود خاتمه دهند. چند هفته بعد، وقتي تانك ها از وسط شهر پكن به سمت تيان آن من مي رفتند، ژائو تحت حبس خانگي قرار گرفته بود. حبسي كه تا پايان عمرش ادامه يافت.
در تمام اين سال ها او در خانه اي در نزديكي ميدان تيان آنمن وقت خود را به مطالعه، ديدار پنج فرزندش و بازي گاه به گاه گلف گذراند. او كه از روز جمعه بر اثر سكته اي شديد به كما رفته بود، از ماه گذشته به دليل ذات الريه در بيمارستان بستري بود. سرانجام صبح امروز خبرگزاري شين هوا در يك خبر چهار جمله اي، در حالي كه او را «رفيق ژائو» خطاب كرده بود، مرگش را به اطلاع همه رساند.
ژائو زماني تنها اميد چين براي اصلاحات سياسي بود. او در سال 1938 به حزب كمونيست پيوست و حتي بعد از آن كه پدرش كه يك زمين دار بود در اواخر دهه 1940 توسط مقامات حزب كشته شد باز هم يك كمونيست متعهد باقي ماند. در دهه 1960، ژائو به دبيركلي حزب كمونيست در استان گوانگ دونگ رسيد. در جريان انقلاب فرهنگي چين در دهه 1970، او به دليل نزديكي با دشمنان مائو از دبيركلي حزب بركنار شد. بعد از پايان آن دهه پرآشوب، ژائو به دبيركلي حزب كمونيست در استان دورافتاده سيچوان منصوب شد.
در آنجا بود كه دنگ شيائوپنگ او را مامور انجام اصلاحات اقتصادي كرد. او از رهبران محلي پيشرو در حمايت از بازگرداندن حق استفاده از زمين به دهقانان چيني و از طراحان اصلاحات كشاورزي بود. بعد از مدتي او به محبوبيت رسيد اما اين محبوبيت مانند مائو يا دنگ شيائو پنگ، در نتيجه تبليغات حكومتي نبود بلكه محبوبيتي مردمي و خودجوش بود. در سيچوان دهقانان شعاري براي ژائو مي سرودند با اين مضمون كه: «اگر مي خواهيد غذايي براي خوردن داشته باشيد ژائو رهبري است كه به شما كمك مي كند.» در سال 1980 «دنگ» او را به نخست وزيري منصوب كرد و هفت سال بعد نيز دبيركل حزب شد.
بعد از حمله نظاميان به تجمع دانشجويان در ميدان تيان آنمن براي سركوب تظاهرات آنها كه به كشته شدن صدها نفر منجر شد، دولت چين در گزارشي ژائو را مسئول اين ناآرامي ها اعلام كرد و دوران انزواي كامل او آغاز شد.
اگرچه اصلاحات سياسي موردنظر او كاري از پيش نبرد اما اصلاحات اقتصادي اش در دهه 1980 زمينه را براي باز شدن اقتصاد چين هموار كرد. ميراث اصلاحات اقتصادي ژائو را همه جا در چين مي توان ديد. اما برنامه او براي تغييرات، بسيار گسترده تر از اين بود. او در سخنراني در كميته مركزي حزب در سال 1987 پيشنهاد كرد كه كنترل حزب كمونيست بر دولت محدود شود.
همه چيني ها به ياد دارند كه دو سال بعد از آن يعني طي سال هاي 1987 تا 1989، بازترين دوران تاريخ چين مدرن بوده است. طي 20 ماه دبيركلي او در حزب كمونيست، ژائو فرهنگي را ايجاد كرده بود كه براساس آن كميته مركزي يا پليت بورو از دخالت در دادگاه ها و كنترل ادبيات و هنر خودداري مي كرد. اصلاحات موردنظر او به گفته نزديكانش، در حقيقت ايجاد نوعي «اقتدارگرايي نوين» را دنبال مي كرد. او معتقد بود كه يك رهبر مركزي قدرتمند براي ساختن اقتصاد مبتني بر بازار و هدايت آرام چين به سمت دوران گذار دموكراتيك، مورد نياز است.
ژائو هيچ گاه به جرمي متهم نشد اما حكومت چين او را به دليل تلاش براي ايجاد اختلاف و جدايي در حزب مستحق چنان مجازاتي مي دانست و چنان از او بيم داشت كه 16 سال اجازه نداد حتي يك چيني به غير از اعضاي خانواده و نزديكانش با او ديدار كند. اما اين كابوس با مرگ ژائو تمام نمي شود. درست است كه دانشجويان و نسل جديد چين چيزي از ژائو به ياد ندارند اما نام او به عنوان مفاد اصلاحات در چين باعث مرزبندي درون حزب كمونيست خواهد شد و ممكن است روزي «اصلاح طلبان در خفاي» چيني درصدد احياي تفكرات او برآيند. او در زمان زنده بودن تحت حبس و كنترل مستقيم حكومت بود. اما با مرگش ديگر چنين كنترلي وجود ندارد. بنابراين مرده ژائو براي رهبران چين از زنده او خطرناك تر خواهد بود.