آفتابنیوز : این جلساتی که به تازگی بین برخی از افراد از دو جریان سیاسی در کشور برگزار میشود در «گفتوگوی ملی» تاثیرگذاراست. برخی
معتقدند نقش دولت در گفتوگوی ملی خیلی تاثیرگذار است و اگر دولت گفت و گوی ملی را ضرورتی همچون موضوعات اقتصادی، سیاست خارجی و فرهنگی بداند، این موضوع جدی گرفته میشود. در مقابل برخی دیگر معتقدند برای تحقق طرح گفت و گوی ملی ابتدا باید گروههای سیاسی الزامات آن را بپذیرند و سپس در کنار آن از ظرفیت های رسانهای استفاده شود. حال سوال اینجاست رسالت این مر بر عهده چه ارگان و یا نهادی است آیا خود جریانهای سیاسی به تنهایی میتوانند زمینههای آن را فراهم کنند و اینکه چرا تا به حال این امر محقق نشده است؟ فعالان سیاسی در گفت و گو با «ابتکار» به این سوال پاسخ میدهند.
گفتوگوی ملی به یک ژست سیاسی تبدیل شده است
حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا با بیان اینکه گفت و گوی ملی اخیراً تبدیل به یک ژست سیاسی شده است، میگوید: فعالان و صاحبنظران در گفتوگو با رسانهها از ضرورت آن سخن میگویند اما عملاً قدمی برای آن برداشته نشده است. مقدمه گفت و گوی ملی این است که جریانهای سیاسی ابتدا هر کدام بتوانند گفتوگوی درونحزبی داشته باشند. یعنی جریانها یک گفت و گوی درونی برای حل معضلات و اختلافات خودشان داشته باشند. بعد از آن میتواند مدعی شود که در صحنه ملی هم قادر به تحقق این امر هستند. این فعال سیاسی میافزاید: هر نوع گفت و گویی ابزار خودش را دارد اما متاسفانه هنوز مدعیان «گفتگوی ملی» چنین چیزی را طرح نکردهاند. هنوز مشخص نکردهاند که موضوع گفتوگو چیست و طرفهای این گفت و گو چه کسانی هستند. آیا نمایندگان هر دو جریان برای تحقق این امر تامالاختیار هستند؟
از همه مهمتر اینکه چه کسی بر این گفت و گوها نظارت و داوری میکند. یعنی مدل گفت و گو هنوز ابهام دارد. درواقع مطرح کردن این بحثها در شرایط کنونی بدون توجه به فراهم کردن این زمینهها بیشتر جنبه شعاری و تبلیغات برای انتخابات است.
باید ابتدا فرهنگ گفتوگو در جامعه شکل بگیرد
وی تصریح میکند: در صحنه عمل ما میبینیم که جریانهای سیاسی فقط همدیگر را متهم میکنند که جریان مقابل حاضر به گفتوگو نیست. در واقع این هم یک نقطه ضعف در سپهر سیاسی کشور است که ما همیشه آماده مذاکره با دشمنان خود هستیم اما با دوستان خود قدرت گفت و گو نداریم و همین امر باعث شده است که اختلافات همیشه باقی بماند.
کنعانیمقدم خاطر نشان میکند: باید این باور ملی در فرهنگ همچنین لایههای زیرین و گروههای سیاسی شکل بگیرد که میشود با گفتوگو اختلافات را حل کرد و در کنار آن انسجام و وحدت ملی را تحکیم بخشید. تا زمانی که این باور وجود نداشته باشد ما نمیتوانیم گامی به سمت جلو برداریم. قاعده این است که بزرگان هر دو جریان سیاسی که مرجعیت سیاسی دارند دررابطه با مسائل مختلف، پا پیش بگذارند و دیگران را هم به گفتوگو دعوت کنند. اگر آنها مانع باشند، تشویق نکنند و یا پیششرطهایی را تعیین کنند یعنی عملاً حاضر نیستند مذاکره کنند. باید این پیش شرطها کنار گذاشته شود و فضای مذاکره باز شود. قاعدتاً وقتی در راس این حرکت شروع شود فرهنگ و باور ملی که در بدنه جناح سیاسی است تقویت شده و ما را به سمت یک «گفتوگوی ملی» سوق میدهد.
این فعال سیاسی میافزاید: با نزدیک شدن انتخابات جناحهای سیاسی همیشه به سمت ائتلاف، وحدت و همگرایی حرکت میکنند. اما وقتی که مسئله لیستها مطرح میشود اولین آفتی که پیدا میشود این است که در درون خودشان یک رقابت بسیار مضر و شکننده وحدت شکل میگیرد. وقتی جریانهای سیاسی در درون خودشان قادر نیستند به وحدت برسند قطعاً در سطح ملی هم نمیتوانند یک وحدت و انسجام را با رقبا دنبال کنند. به نظر میآید که در حالی که انتخابات یک فرصت برای حرکت به سمت انسجام و وحدت ملی است در عین حال تبدیل به یک آفت در بین جریانهای سیاسی شده است. ما در رابطه با بحث انتخابات قواعد بازی و رقابت سیاسی را رعایت نمیکنیم و عمدتاً به سمت تنش و چالش کشیده میشود. انسجام و وحدت ملی شکل نمیگیرد مگر اینکه ما تحمل رقیب را داشته باشیم. وقتی رقیب را به عنوان جریانی ببینیم که میتواند به مشارکت سیاسی مردم کمک کند نه به عنوان دشمن او را ببینیم. وقتی هر رقیبی را دشمن فرض کنیم قطعاً به وحدت و انسجامی ملی نخواهیم رسید.
گفت و گو باید در ذات جامعه مدنی و در بین کنشگران باشد
احمد حکیمی پور، فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل حزب اراده ملّت در این رابطه میگوید: کسی جلوی «گفت و گوی ملی» را نگرفته است اما زمینههای آن تا به حال فراهم نشده است. بین نیروهای سیاسی و کنشگران جامعه همواره بحث و گفت و گو مطرح بوده است اما چیزی به عنوان «گفت و گوی ملی» تاکنون انجام نشده است. حکیمیپور با بیان اینکه گفت و گو یعنی احترام گذاشتن به طرف مقابل، تصریح میکند: باید در گفتوگو به طرف مقابل حق داده شود مسائل خود را بیان کند. در واقع بیشتر خویشتنداری و مدارا است. درگفت و گو اصل این است که نقاط مشترک را تقویت کنند و به همگرایی بیشتر تاکید دارند. این فعال سیاسی میافزاید: ما در حال چیزی به نام «گفتوگوی ملی» بین جریانهای سیاسی و احزاب نمیبینیم و کسی تا به حال متولی آن نشده است. اما در عین حال همه فعالان سیاسی بر ضرورت آن در شرایط کنونی تاکید میکنند. چیزی که اکنون در فضای سیاسی ما شاهد آن هستیم گفتوگو و دیدار برخی از افراد از هر دو جریان است که نمایندگی هیچ جریانی را هم ندارند. وی با بیان اینکه نیاز، عامل حرکت است، میگوید: اگر واقعاً نیاز جدی باشد «گفتوگوی ملی» شکل میگیرد اما اگر بخواهیم به صورت دستوری نهادی مشخص کنیم و افرادی را برای انجام آن در نظر بگیریم درواقع میشود همان بازیهای همیشگی سیاسی و بیشتر نوعی نمایش است. باید این امر به صورت جدی هم از طرف جریانهای سیاسی و همچنین سران سه قوه پیگیری شود. احمدی حکیمیپور در ادامه میافزاید: گفتوگو باید در ذات جامعه مدنی و در بین کنشگران باشد. باید برای این امر بسترسازی فرهنگی صورت گیرد. برای مثال در دانشگاهها کرسیهای آزاداندیشی به وجود بیاید. همچنین خود خانه احزاب میتواند متولی این امر باشد. اینکه افرادی از یک جریان مدعی چنین امری شوند بیشتر تبلیغاتی است. این یک امر فرهنگی است که باید در ذات جامعه شکل بگیرد، تا تعارضات از طریق گفت و گو و منطق برطرف شود. تا زمانی که فضا، فضای محکوم کردن و مچگیری است زمینه برای گفتوگوی ملی فراهم نمیشود.
منبع: روزنامه ابتکار