وزیر سپاه دولت جنگ در گفتوگویی تفصیلی تاکید کرده است که نباید نگران میزان فروش نفت در دوران تحریم باشیم.
بخشهایی از این مصاحبه را در ادامه بخوانید:
به اعتقاد شما ما الان نیاز به دور زدن تحریمها نداریم؟
هر کجا که لازم است راهش هم هست ولی راه از مسیر دولت نیست بلکه ملت است. یعنی ممکن است دولت ما در فروش نفت مشکل داشته باشد ولی ملت مشکلی ندارد. باید ملت را در فروش نفت به کار بگیرند.
منظورتان بخش خصوصی است؟
بله منظورم بخش خصوصی است. پیشنهاداتی هم داده شده که با این مسیرها میتوان نفت را فروخت که آمریکا هم نتواند مانع شود.
منظورتان بورس نفت است؟
نه چون آن مسیر سروصدا دارد، معتقد نیستم که بتواند کارساز باشد. راههای دیگر هم هست که پیشنهاد شده و در حال حاضر مشغول مطالعه بر روی آن هستند.
از خطراتی که در همین موضوع دور زدن تحریمها هشدار داده میشود این است که ممکن است دوباره بابک زنجانیهای تازهای به وجود آیند. کمااینکه در دولت قبلی هم موضوع دور زدن تحریمها باعث به وجود آمدن چنین مفاسدی شد. فکر آن را هم کردهاید؟
ما نمیگوییم که چند میلیارد دلار در اختیار افراد قرار بدهند و مثل آن زمان که به بابک زنجانی اعتماد کردند با افراد برخورد کنند؛ حرف من این است که الان چطور نفت را به خارجیها با یک تضمین میفروشند با همان تضمین نفت را به مردم بفروشند. به بخش خصوصی بفروشند. هیچ ریسکی هم نکنند که بابک زنجانی پیدا شود.
آیا چنین سرمایهدارهایی داریم که مورد اعتماد نظام باشند؟
داریم. آن مشتریای که الان حاضر شده از ما نفت بخرد، سرمایه دارد. او به این تاجر ایرانی اعتماد دارد. ریسک را او میکند.
ولی او به دولت ما اعتماد ندارد.
من در زمان جنگ، حرکتی کرده بودم که وقتی از منصب کنارهگیری کردم، برای اولینبار در تاریخ نزدیک دو میلیارد دلار پول اسلحه به دنیا بدهکار بودم. کشور فقیر کره شمالی و آلمان شرقی به من نسیه داده بود. در واقع میتوان راه پیدا کرد.
شما فکر میکنید تا سقف یک و نیم تا دو میلیون بشکه هم میتوان به این طریق نفت فروخت؟
به تدریج میشود. الان دیگر مشکل دولت کم شده است. آمریکا اعلام کرده برای کشورهایی که محدودیت گذاشتیم و از حد خود کمتر خریدند، میتوانند از ایران نفت بخرند.
پس این طور که از فرمایشات شما استنباط میکنم این است که ما اصلاً در مورد تحریم فروش نفت ایران نباید هیچ نگرانی داشته باشیم.
نه اصلاً نگرانی نداریم. اول انقلاب در سال ۶۴ درآمد ارزی ما که منحصر به فروش نفت بود، به شش و نیم میلیارد دلار در سال رسید. حداکثر هم یک میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم. سال ۹۷، صادرات غیرنفتی ما بر صادرات نفت افضلیت پیدا کرد. یک محاسبه کنید. دولت اعلام کرد که امسال ۱۱۲ میلیارد دلار ذخیره ارزی و ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی دارد. ۷۰ میلیارد دلار هزینه ارزی داریم در حالی که ۵۷ میلیارد دلار از این درآمد ارز صادرات غیرنفتی است. چرا فکر میکنیم مملکت گیر میکند؟ اصلاً نفت را نفروشیم. هرچند برای اینکه در این جنگ اقتصادی در مقابل آمریکا پیروز شویم باید نفت را بفروشیم اما هیچگاه فروش نفت ما قطع نشده و از یک رقم خوبی هم پایینتر نیامده و میتوان رقمی که مورد نظر است را با کمک بخش خصوصی دست یافتنی کرد.
بیشتر در واقع جنگ روانی آمریکاییهاست؟
بله.
زمان جنگ هم این کار را میکردند؟
همیشه دست به این کار میزدند. خود جنگ روانی خیلی وقتها مهمتر از جنگ واقعی است. خالی کردن دل مردم که یک مرتبه بگویند کمبود یک جنس هست و مردم به فروشگاه هجوم بیاورند و اجناس فاسدشدنی بخرند و بعد از چند روز دور بریزند، یک جنگی است که آنها بردهاند. ما باید جلوی این جنگ را بگیریم. یعنی مردم باید بدانند دولت امسال ۱۴ میلیارد دلار برای آذوقه مردم ارز ارزان گذاشته و همه ۱۴ میلیارد دلار را هم خرید کرده است. البته مهمتر از همه نظارتی است که باید وجود داشته باشد و این اطمینان به مردم داده شود که تخلف به حداقل میرسد چراکه یک طیف بی رحمی هست که به مردم رحم نمیکنند، مثلاً مرغ با ارز ۴,۲۰۰ تومان و کیلویی ۱۸ هزار تومان میفروشند. مسلم است که باید این دستها را قطع کرد و با آنها برخورد کاملاً محکمی کرد.
همینها بخش خصوصیاند.
همه که اینطور نیستند. وقتی که ما نانوایی داریم که وقتی دولت اعلام میکند نان گران شده، او تابلو میزند «تا اطلاع ثانوی نان را ارزان میفروشم چون هنوز آرد ارزان دارم و هر وقت آرد ارزانم تمام شد، بعد نان را گران میکنم» این یعنی ما هر دو طیف را داریم. ما موافقیم که چند تا از همین طیف بخش خصوصی را هم بگیرند و اعدام کنند. کما اینکه باید دولت آنچنان اینجا خودش را نشان دهد که کسی جرات نکند سمت تخلف بروند. الان مثلاً میگویند صادرکنندگان بخش خصوصی ارزشان را در نیما نمیآورند و در بازار آزاد میفروشند. دولت سران اینها را صدا کند و هشدار دهد.
زمان جنگ از کسی که ماده اولیه داشت، چیزی میخواستیم که نمیفروخت با تهدید کشتن از او خریدم. البته گرانتر از حد معمول هم پول دادم ولی او نمیخواست بفروشد. الان هم همان زمان است. مملکت در جنگ اقتصادی است. مملکتی که صد میلیارد دلار درآمد ارزی در اختیار دارد و ۱۱۲ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد، ۷۰ میلیارد دلار خرج دارد و ۱۴۰ میلیارد دلار اضافه میآورد، اصلاً دلار گران را نمیفهمم. شاید سوادم از این نظر کم است. بالاخره عواملی هستند که این کار را میکنند. در یک برهه فهمیدند که عربستان و امارات ریال درست کردهاند که بروند دلار بخرند و بسوزانند. حتماً شنیدهاید. اگر این عوامل را پیدا میکنند هم معرفی و هم برخورد کنند، نترسند. لذا دولت باید بازار روانی را از مردم بگیرد. مصرف در حد نیاز باشد. مردم هم رعایت کنند و بدانند دولتشان به قول آذریها از نظر اشپزخانه (به معنی غذای مردم) برای امسال هم فکر اساسی و هم اجرا کرده است. مثلاً برای اینکه گرفتار بخش خصوصی و نیمه دولتی نشود در پی راههایی نظیر کوپن دیجیتالی است تا کالایی که ارزان وارد میشود به همه مردم، غنی و فقیر برسد و بدانند که گوشت و مرغ و پنیرشان هست. لذا دولت باید جلوی جنگ روانی را بگیرد و مردم هم باید کمک کنند. بعد هم باید به تولید برگردیم. امکان و توانش را داریم.