هاتف جلیلزاده*- فیلم جدید "کوئنتین تارانتینو" (روزی، روزگاری در هالیوود) که برای نخستین بار در جشنواره کن اکران شد، درخور تأملی توأمان است. مهمترین نکته در رابطه با این فیلم، با نخستین اکران (کن) گره میخورد. تارانتینو حدود 24 سال پیش با "داستان عامه پسند" (pulp fiction) به کن رفت، نخل طلا گرفت و سپس در حضور رقبای سرسختی در اسکار، با 7 نامزدی، قدرت و استعداد خود را به رخ همگان کشید.
این در حالی بود که در همان مراسم اسکار، دو فیلم بسیار شاخص اواخر قرن بیست یعنی "رستگاری در شاوشنگ" و "فارست گامپ" حضور داشتند. حضور این سه فیلم در مراسم اسکار آن سال (1994) خود تحولی تاریخی بود. فارست گامپ بسیاری از جوایز را برد، رستگاری در شاوئنگ هم در حالی نامزد 7 اسکار بود که موفق به بردن هیچ یک نشد! اما این اثر بعدها در رأی گیری منتقدان و صاحبنظران سینما با بیش از 2 میلیون رأی بر صدر 250 فیلم برتر تاریخ تکیه زد و قبل از «پدرخوانده» رتبه اول را به خود اختصاص داد!
وضعیت داستان عامهپسند تارانتینویِ آن سال هم به جایزه بهترین فیلمنامه مختوم شد. اگر چه تارانتینو با نخل طلای کنِ آن دوران، جایزهای هنری و به مراتب دلچسب تر از اسکار گرفته بود.
تارانتینو بعد از این رخداد، دیگر آن جوانِ نهچندان آشنای چند سال قبل نبود که چشمانتظار سرمایهگذاری برای ساخت فیلمنامه «قاتلین بالفطره» باشد، یا اینکه چهره سرشناسی مثل «هروی کپتل» بازی در «سگهای انباری» را بپذیرد تا مثلاً به اعتبار حضور او، یک شرکت فیلمسازی روی فیلم او سرمایهگذاری کند!
«تارانتینو» بعد از داستان عامهپسند، به یک فیلمساز سرشناس مبدل گشت. خلاق بود و خلاقیتهایش در روایت و فرورریزی پازلهای زمانی در درام، او را صاحب سبک و متفاوت از دیگران ساخته بود. اندک اندک اصطلاح «فیلم تارانتینویی» در ادبیات سینمایی و رسانهای جا باز کرد و به وژهای معروف بدل شد.
اما این معروفیت باز هم دایرهای گستردهتر پیدا کرد. چنانکه در رأی گیری سال 2013، سوژه «تارانتینو» در پایاننامههای دانشگاهی، مقالات و تحقیقات پژوهشی به مراتب بالاتر از آلفرد هیچکاک، مارتین اسکورسیزی، کریستوفر نولان و استیون اسپیلبرگ به صدر محافل آکادمیک رسید! تارانتینو بعد از داستان عامهپسند، 9 فیلم را کارگردانی کرد. جکی براون، بیل را بکش1، بیل را بکش 2، ضد مرگ، حرامزادههای لعنتی، جنگجوی زنجیرگسسته، هشت نفرتانگیز و روزی روزگاری در هالیوود!، که این آخری که همان فیلم کتونیاش در کن است؛ شاید یادآور "روزی، روزگاری آمریکا" آخرین فیلم سرجیو لئونه است؛ مردی که بانی سبک «وسترن اسپاگتی» بود. مستقیم و غیرمستقیم هم که باشد سبک بر جهان ذهنی تارانتینو تأثیر داشته است. فیلمهای بیل را بکش یک و دو، از منظر شکل و درونمایه در همین ژانر، طبقهبندی میشوند.
«وسترن اسپاگتی» در فیلم قبلی او «هشت نفرت انگیز» تا حدودی ملموس است! با این حال، آنچه درباره روزی روزگاری در هالیوود جای گفتن دارد، دوربین غریب کن است! دوربینی که انگار از روی همه چهرههای آشنا میگذرد و روی چهرهای ناشناس، یا ناشناستر شاتر زوم میکند!
24 سال پیش، از تارانتینوی جوان خیلی انتظار نخل طلا نمیرفت؛ چون رقیبی همچون کیشلوفسکی داشت و اتفاقا رقیب «داستان عامهپسند» هم فیلم مشهور «قرمز» بود! با این حال دوربین روی پرتره تارانتینوی جوان فوکوس داشت و چهره او را در قاب گذاشت؛ نه کیشلوفسکی که با کولهباری از شهرت به کن آمده بود!
جشنواره امسال هم تکرار همین خاطره تاریخی بود؛ در حالی که تارانتینو در کن بود؛ یا حتی پدرو آلمادوار و جیمجارموش هم حاضر بودند؛ قرعه به نام فیلم «پارازیت» از "یونگ جون هو" محصول کره جنوبی افتاد.
*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران