سرمایه در دوران کنونی از انواع و اقسام گوناگونی برخوردار است که شناخته شده ترین آن سرمایه اقتصادی است. سوای از مباحث اقتصادی و اهمیت آن بر میزان سرمایه افراد، مباحث سرمایه فرهنگی و اجتماعی، از جمله مواردی است که طی دو دهه اخیر به جامعه علوم اجتماعی ورود داشته و با طرح مسائل بنیادین و روشن نمودن ابعاد مختلف آن تأثیرات زیادی را بر مباحث توسعه اجتماعی داشته و شاه کلیدی برای ورود به دنیای مدرن عرضه کرده است. سرمایههایی که در طول زمان و در تعاملات اجتماعی افراد با یکدیگر و نهادهای اجتماعی قوام مییابد، اما در برخورد با آنها و بهره گیری کلیت یک نظام اجتماعی از آن، ناعادلانه به حاشیه رانده شده و این اندوخته روبه رشد اجتماعی را یا منزوی کرده و یا به خروج از جامعه و مهاجرت ترغیب میکند. خروج مزدک میرزایی مجری باسابقه برنامههای فوتبال از کشور یکی از این موارد است که شایسته بررسی دقیقتری برای روشن شدن ابعاد موضوع است.
سرمایه اجتماعی، هزینههایی که فراموش میشوند
اگر سرمایه اقتصادی را حاصل تجمیع فعالیتهای اقتصادی در طول زمان بدانیم که قابلیت سرمایه گذاریهای کلان برای رونق اقتصادی و نهایتاً پیشرفت جامعه را در پی دارد، بی شک سرمایه اجتماعی نیز از این قابلیت برخوردار بوده و میتواند حتی منجر به انباشت سرمایه اقتصادی باشد. سرمایه اجتماعی که عمدتاً مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی است، وجوه گوناگون پیوندها، همکاری، اعتماد متقابل و ارتباطات میان اعضای یک شبکه تعریف میشود که علاوه بر تحقق اهداف اعضا، برای برنامههای توسعه توفیق آفرین بوده، بستر مناسبی برای بهره وری سرمایه انسانی و اقتصادی و فیزیکی است. به نظر " بوردیو"، جامعه شناس مطرح معاصر، سرمایه اجتماعی انبوهی از منابع بالفعل یا بالقوه ای است که به مالکیت یک شبکه با دوام متصل اند به گونهای که ارزش پیوندهای یک فرد (یا حجم سرمایه اجتماعی متعلق به یک عامل) به تعداد اتصالاتی که میتواند آنها را بسیج نماید و به حجم سرمایه (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) متعلق به هریک از اتصالات، بستگی دارد.
بدین ترتیب اعضای حرفههایی نظیر وکلا یا پزشکان، که ازسرمایه اجتماعیشان_مشخصا"سرمایه اتصالات اجتماعی، شأن و احترام – برای کسب اعتماد یک گروه، مشتری ازطبقه بالای جامعه و یا حتی برای به دست آوردن یک شغل سیاسی بهره میبرند در واقع از اتصالات و سرمایه پولی وفرهنگی خود سود جستهاند. وی معتقد است آنانی که فقط به تحصیلات خود تکیه میکنند، آسیب پذیرترین افراد در روند سقوط اعتبار هستند؛ نه فقط به دلیل اینکه دارای هیچ اتصالاتی نیستند، بلکه به این دلیل که سرمایه فرهنگی ضعیفشان دانش آنها را درباره تلاطمهای بازار اعتبارات کم میکند.
سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی باید به عنوان دارایی در نظر گرفته شوند و اینها نمادی از تولید کار انباشت شده هستند. وجود افراد توانمند درعرصه های مختلف یکی از همین سرمایه هاست که میتواند با استفاده از پیوندهای خود با سایر اجزای جامعه، با کمترین هزینهها فعالیتهای مهمی را به پیش ببرد. مزدک میرزایی نمونهای از همین دست سرمایهها بود که طی سالیان دراز در عرصه برنامههای ورزشی و در کنار پدر که کارگردان مسابقات ورزشی بود، توانست به نوعی وفاق اجتماعی را در عرصه فوتبال برای جامعه به همراه داشته باشد. بی تردید تعدد واکنشهای تأسف انگیز به خبر مهاجرت وی میتواند دلیلی بر این مدعا باشد.
جامعه کوتاه مدت و تکرار تاریخ
تکرار و تناوب وقایع اجتماعی یکی از مواردی است که در جامعه ایرانی به وفور به چشم میخورد. همایون کاتوزیان در این خصوص از اصطلاح «جامعه کوتاه مدت» بهره گرفته و این گونه توضیح میدهد که تداوم درازمدتی در جامعه ایرانی نبوده، در فاصله دو دوره کوتاه همواره تغییراتی اساسی به وجود میآید و تاریخ آن رشتهای از دورههای کوتاه مدت بهم پیوسته است. تغییرات این جامعه فراوان و اغلب نمایان است و تحرک اجتماعی در درون طبقات بسیار زیاد است. اما در این جامعه تغییرات انباشتی درازمدت، از جمله انباشت دراز مدت مالکیت، ثروت، سرمایه و نهادهای اجتماعی و خصوصی، حتی نهادهای آموزشی، همواره دشوار است. ایرانیان هر از چند گاه با یک انقلاب و دگرگونی بنیادی، تمام دستاوردها و تجربههای سازنده و سرمایههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی در دوران پیشین، را نابود و همه چیز را ناگهان به نقطه صفر و آغازین آن باز میگردانند. به تعبیری ما هر از گاهی با صرف هزینههایی گزاف عمارتی نو میسازیم اما پس از مرور زمان این ساختمان نو به عنوان عمارتی کلنگی و کهنه، ویران و نابود (صاف) میشود.
چیزی که متأسفانه در عرصه فرهنگی و هنری جامعه کنونی با آن مواجهیم، مصداقی از این باور است. نگاهی به تاریخ صدا و سیما طی چهار دهه گذشته، نشان میدهد که این نهاد مهم در عرصه فرهنگی و اجتماعی کشور تقریباً در اواخر هر دهه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم، منجر به کناره گیری نیروهای توانمند و با تجربه خود شده و این روند در همه موارد اتفاق افتاده.
تربیت نیروی کار آزموده چیزی نیست که بخواهیم آن را به سان یک ساختمان نابهنجار در نظر گرفته و هر آئینه با تغییر در سطح مدیریتی آن را به بیغولهای تمام عیار بدل کنیم. تغییرات برای پیشرفت و توسعه اجتناب ناپذیر است اما به شرطی که بتوان از آن به نحوی درست و با کمترین هزینه بهره برد. هزینه آموزش متخصصان در حوزههای علمی، هنری و فرهنگی بنابر ماهیت آن بسیار گزاف است که در صورت عدم توجه به جوامعی سرازیر میشوند که با کمترین هزینه از آنها بهره میبرند. چیزی که مصداق ضرب المثل معروف " به نام ما، به کام دیگری" است. این موضوع در رابطه با مهاجرت از کشور به حدی است که برخی معتقدند نخبگان خودشان خوب میدانند که مفید و مؤثر بودن یعنی مهاجرت و رفتن از ایران!
آخرین نتایج از نظر سنجی در حوزه سرمایه اجتماعی که توسط وزارت کشور صورت گرفته نشان میدهد که پنداشت از موفقیت نظام در زمینه مصادیق سرمایه اجتماعی مانند رفع بیکاری، تبعیض و نابرابری به ترتیب برابر با ۵۸/۱۴ و ۶۵/۲۳ درصد است که عددی بسیار کم و به نوعی هشداری جدی را برای جامعه نشان میدهد. این اعداد حاکی از اینند، اعتماد و صمیمیت که- به قول جیمز کلمن- دو عنصر اصلی سرمایه اجتماعی است با افولی جدی روبروست.
نبود سرمایه اجتماعی، اثربخشی سایر سرمایهها را در دستیابی به توسعه منتفی میکند و بدون سرمایه اجتماعی طی کردن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، نه تنها ناهموار و مشکل بلکه به نوعی تکرار فعالیتهایی است که در طول تاریخ اتفاق میافتد.
پذیرش مفهوم سرمایه اجتماعی به عنوان یک نوع سرمایه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها میتواند شناخت جدیدی را ازسیستم های اقتصادی - اجتماعی ایجاد کرده و از دست دادن آنها را تاحدی زیادی منتفی کند. نکتهای که در عمل میتواند راهنمای دولتمردان در هدایت بهتر جامعه به سمت توسعه باشد.