فارغ از اینکه سفر بیسابقه ظریف به شهر بیاریتز فرانسه و دیدارهای دیپلماتیک در حاشیه اجلاس سران جی ۷ چه جایگاهی برای ایران و سکاندار دیپلماسی آن در جهان ترسیم میکند، باید منتظر اثرات مهم این اتفاق در جهت دور کردن سایه تنش و جنگ وگشایش روابط اقتصادی و مالی خواهد بود. در این بین هستند کسانی که این نوع فعالیتهای وزیر امور خارجه و در کل دولت حسن روحانی را نمیپسندند. تندروهای داخلی و اعضای اپوزیسیون خارجی از جمله هواداران آنها بهویژه براندازان، در راس این افراد قرار دارند.
نگاه متفاوت به غرب و شرق
سفر چندساعته، غیرمنتظره و برنامهریزی نشده ظریف به شهر ساحلی بیاریتز فرانسه، که مجبور شد سفر خود به شرق آسیا را یک روز بهتعویق اندازد، پیامی مهم و نهفته در خود داشت.
دیدار با رئیس جمهور و وزیر خارجه فرانسه تنها پس از گذشت ۳ از دیدار قبلی، بخوبی اهمیت چنین سفری را بازتاب می دهد. یکی از نشانههای این عمل، نگاه ویژه دولت ایران به اروپا و غرب بهعنوان کشورهای منفعترسان است؛ چیزی که در نگاه دولتمردان کنونی از شرق حاصل نخواهد شد. علت این امر نیز، جایگاه خاص این کشورها در توافق هستهای برجام است.
کشورهای شرق آسیا بهصورت منفعلانه در خصوص ایران و سیاستهای داخلی و خارجی آن عمل میکنند و به دلیل اینکه در دایره کشورهای شمال قرار نگرفتهاند، نمیتوانند تاثیرگذاری خاصی در روند حل مسائل و مشکلات کنونی ایران داشته باشند. بههمین دلیل است که وزارت امور خارجه پس از دریافت دعوتنامه، مقدمات سفر ظریف به فرانسه را مهیا میکند تا در حاشیه مهمترین اجلاس ۷ کشور صنعتی جهان بتواند برای حل مشکلات فی مابین چانه زنی کند. شیوهای تعاملی که دولت آمریکا را در موضع انفعالی بیشتری قرار میدهد.
تندروهایی که تعامل را نمیپسندند
این شیوه تعامل در داخل ایران مخالفان تابلوداری دارد. تندروها در قبال شخصیتهای حقیقی و حقوقی دارای علاقهمند به حل مشکلات با مذاکره و گفتوگو، بدون تعارف رفتار میکنند و در توجیه عمل خود، بهتعویق افتادن مبارزه مستقیم با استکبار جهانی را یادآور میشوند. اتفاقا هر زمان که امکان توسعه گفتوگوها و مذاکره بوجود می آید، رفتاری از گروه تندروها سر می زند که به مانعی برای نتیجهبخش نشدن مذاکرات تبدیل میشود. هنوز در خاطرمان هست که در فردای نخستین روز از توافق هستهای ایران با ۱+۵ آزمایشهای موشکی با شعار «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود» بهسرعت و عجلهای شگفتآور پشت سر هم قطار شدند. اینکه کشور باید از بازدارندگی دفاعی قدرتمند برخوردار باشد و اینکه باید از حقوق مردم فلسطین دفاع کرد، مورد تاکید اکثریت قریب بهاتفاق مردم کشور است و در آن شک و شبهه ای وجود ندارد. اما اینکه اصرار بر انجام این فعالیتها باید در بزنگاههای حساس سیاسی و دیپلماسی انجام میگیرند، جای سوال دارد. تندروها حتی با امضای قطعنامه ۵۹۸ که بهمعنای تمام شدن جنگ بین ایران و عراق بود، مخالفت ورزیدند و هر چند خود را پیرو بیچون و چرای امام خمینی معرفی میکردند، اما امضای آن قطعنامه را هنوز که هنوز هست، ناتمام گذاشتن ماموریتی الهی میدانند و برای ادامه نیافتن جنگ، غبطه میخورند.
بههر حال فعالیتهای دستگاه دیپلماسی کشور به این دلیل که مورد اعتراض و مخالفت شخصیتهای و نهادهای تندروی داخلی از یک سو و نیز اسرائیل و برخی از کشورهای عربی منطقه چون عربستان از سوی دیگر است، همواره تضعیف و با شکست روبرو شده است.