آفتابنیوز : آفتاب: اطلاعات پیش از جنگ عراق همگی نادرست از کار درآمد. جنگ بیش از حد تصور به طول انجامید و نتیجه آن نیز در هالهای از ابهام قرار دارد. تونی بلر دفتر نخست وزیری را در حالی ترک میکند که هیچ تاریخی برای خروج سربازان انگلیسی از عراق تعیین نشده است.
به گزارش بیبیسی، آنچه که تونی بلر و جورج بوش پیش از حمله به عراق در رویاهایشان میدیدند، حمله به این کشور و انتقال آرام و بیدردسر قدرت به دولتی منتخب بود. البته شبهنظامیان مسلح با نابود کردن این رویاها، عراق را در آستانه جنگ داخلی قرار دادهاند. انتخابات طبق پیشبینیها انجام گرفته اما از ثبات سیاسی و امنیتی خبری نیست.
تونی بلر نیز در حال حاضر ظرف چهارسال دو شکست اساسی را در پرونده سیاسی خود به ثبت رسانده است. نخستین شکست در عدم صحت دلیل حمله به عراق نهفته است. چهارسال پیش بلر و بوش به امید یافتن تسلیحات کشتار جمعی راهی عراق شدند. ادعایی که بعدها اشتباه از کار درآمد.
دومین شکست نیز این است که با وجود آن که جنگ علیه ارتش عراق به سرعت پیش میرود، جنگ علیه شبهنظامیان روند بسیار کندی را در پیش گرفته است. شاید تونی بلر میتوانست پس از اشتباه نخست مانع از رخداد اشتباه دوم شود اما این اتفاق هرگز رخ نداد.
شاید اگر عراقیها به زندگی در جامعهای دموکرات و با ثبات میرسیدند، مساله تسلیحات کشتار جمعی و عدم کشف آنها به فراموشی سپرده میشد و اگر تسلیحات کشتار جمعی یافت میشد پذیرفتن تبعات طولانی مدت این جنگ نیز چندان غیرممکن نبود. اما در حال حاضر بلرنه دلیل کافی برای آغاز این جنگ را دارد و نه علت طولانی شدن آن را. نه تنها محبوبیت بلر که مشروعیت وی نیز با این حادثه زیر سوال رفته است. بلر در شرایطی دفتر نخست وزیری را ترک میکند که سربازان انگلیسی در افغانستان نیز درگیر هستند. البته جنگ افغانستان به دلیل حضور طالبان در این کشور چندان مورد انتقاد قرار نگرفته است. اکنون نگرانی بینالمللی این است که در صورت بازگشت طالبان به افغانستان، مسیر برای بازگشت القاعده نیز هموار میشود.
البته در افغانستان کشورهای دیگری به استثنا آمریکا و انگلستان نیز حضور دارند و همین امر مسئولیت را تنها بر شانههای لندن قرار نمیدهد. این شخص تونی بلر بود که همزمان با اشغال عراق، استانداردهای بالایی را برای محک پیروزی در این کشور اعمال کرد.
بلر در روز هجدهم ماه مارس سال 2003 با حضور در مجلس عوام به بحران مونیخ در سال 1983 اشاره کرد، زمانی که فرانسه و انگلستان هیتلر را به زانو درآوردند. وی در آن زمان از دو پدیده خانمان سوز دیکتاتوری و تروریست با هم سخن گفت. البته نخست وزیر انگلیس مدعی شد که صدام علاوه بر حمایت از تروریسم و برپایی حکومت دیکتاتوری،تسلیحات کشتار جمعی نیز در اختیار دارد.
تونی بلر در ادامه سخنانش اعلام کرد که این جنگ الگوی سیاست بینالمللی برای نسلهای آتی را مشخص خواهد کرد.
طرفداران تونی بلر بر این باورند که وی و جورج بوش مسیر صحیحی را انتخاب کردهاند. مسیری که با وجود تمامی مشکلات آن روزی تاریخ درخصوص آن قضاوت خواهد کرد. بسیاری بر این باورند که عراقی آزاد و دموکرات میتواند سکوی پرتاب آرامش به خاورمیانه باشد. عراق تنها خاطره تلخ تونی بلر به عنوان رهبر جنگ نیست. وی در جریان کوزوو و سرالئون خاطرات خوبی را از خود به جا گذاشت. شاید موفقیتهای وی در این دو جنگ بود که بلر را به فرو رفتن در گرداب عراق تشویق کرد. حقیقت این است که تونی بلر به راحتی زمانی که تصور کند حق با اوست به نیروی نظامی متوسل میشود. وی مدتها پیش از آن که بیل کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا به فکر حمله نظامی به کوزوو بیفتد، موافق حمله زمینی به این منطقه بود. بلر در آن زمان احساس میکرد که اروپا مملو از صلح و دوستی به نیروی نظامی برای آرام کردن کوزوو نیاز دارد.
بنابراین جنگ عراق پس از تمامی این تجربههای خوب رخ داد. زمانی که نوبت به عراق رسید، تصور وجود تسلیحات کشتار جمعی در این کشور، بلر را بر تصمیمش راسختر کرد. بلر و بوش چشم در چشم یکدیگر دوختند. نتیجه اجتناب ناپذیر بود. بیشک طرفین برای آغاز این جنگ عجله کردند. تونی بلر نخستین رهبر غربی نیست که سایه شکست یک جنگ را بر موفقیتهای داخلیاش احساس میکند. بیشک وی آخرین نیز نخواهد بود.