کد خبر: ۶۰۸۸۲۴
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۵

این جیب به آن جیب

تراکتور با زنوزی را کنار بگذاریم، باشگاه‌های بزرگ دیگرمان دولتی هستند. دولت در حال تقبل هزینه باشگاه‌ها و صدا و سیما است. صدا و سیما می‌گوید بودجه کم گرفته‌ایم، دولت پاسخ می‌دهد پس حالا که بودجه‌ات کافی نیست نمی‌خواهد حق پخش فوتبال را بدهی. شما هم مثل آنها فرزند من هستید. باشگاه‌های فوتبال می‌گویند پول نداریم، دولت به دنبال یک راهکار دیگر می‌رود و همه ‌چیز با فرمول این جیب به آن جیب پیش می‌رود.
آفتاب‌‌نیوز :

«مساله حق پخش تلویزیونی، یکی از مسائل اساسی و مهم فوتبال ایران است. در سایر نقاط دنیا، باشگاه‌های ورزشی به‌عنوان بنگاه‌های تجاری فعالیت می‌کنند. باشگاه‌ها بر اساس تعداد بیننده‌ای که پای تلویزیون می‌کشانند، حق تبلیغات می‌گیرند و از سود شبکه‌های تلویزیونی سهم می‌برند.

در ایران اما دو مشکل عمده وجود دارد. اول این که تلویزیون دولتی است و حریفی ندارد. ضمن این که مشخص نیست رسانه ملی بر اساس الگوی رسانه تجاری اداره می‌شود یا بر اساس الگوی رسانه توسعه‌گرا یا الگوی رسانه رسمی. از یک طرف می‌بینیم در رسانه ملی چیپس و پفک تبلیغ می‌شود که از نمادهای رسانه تجاری است اما از طرف دیگر در همین رسانه در مورد آموزش مسواک زدن و خدمات عمومی و این قبیل موضوعات عام‌المنفعه نیز بحث می‌شود. ضلع سوم این که صدا و سیما یک رسانه رسمی با مرامنامه مشخص است که آرمان‌ها و اهداف مشخصی را دنبال می‌کند. با این حال خوب که نگاه کنید می‌بینید این رسانه ملغمه‌ای از تمام مدل‌های رسانه‌ای است. زمانی که به او بگوییم حق پخش فوتبال را پرداخت کن، می‌گوید: «من موظف هستم دیدار تیم محبوب‌ مردم را پخش کنم و حق مردم است که این بازی را ببینند» اما وقتی به او بگوییم اگر چنین است پس باید به خواسته‌های عامه مردم نیز تن دهید، بار دیگر می‌گوید نه، من رسانه‌ای هستم که باید خواسته دولت را پوشش دهم. وقتی می‌گوییم در این صورت باید در تمام مسائل از قبیل کاهش قیمت ارز مسئولانه وارد شوید، چندباره می‌گوید نه، من رسانه مستقل هستم و به خودم مربوط است که چه کار می‌کنم. وقتی به او بگوییم پس تبلیغ چیپس و پفک نکن چون برای فرزندان ما مضر است، می‌گوید بودجه ندارم و باید تبلیغ کنم! مشکل از همین جا به وجود می‌آید که ما تعریف مشخصی از رسانه ملی نداریم.

در مثل مناقشه نیست وضعیت فعلی این رسانه به مثابه یک شترمرغ است؛ به او می‌گوییم بار ببر، می‌گوید من مرغم، می‌گوییم تخم بگذار، می‌گوید من شترم. نکته دوم اینجاست که باشگاه‌های بزرگ ما هم دولتی هستند. تراکتور با زنوزی را کنار بگذاریم، باشگاه‌های بزرگ دیگرمان دولتی هستند. دولت در حال تقبل هزینه باشگاه‌ها و صدا و سیما است. صدا و سیما می‌گوید بودجه کم گرفته‌ایم، دولت پاسخ می‌دهد پس حالا که بودجه‌ات کافی نیست نمی‌خواهد حق پخش فوتبال را بدهی. شما هم مثل آنها فرزند من هستید. باشگاه‌های فوتبال می‌گویند پول نداریم، دولت به دنبال یک راهکار دیگر می‌رود و همه ‌چیز با فرمول این جیب به آن جیب پیش می‌رود. در اکثر کشورهای جهان رسانه می‌گوید من زمان پخش فلان بازی بیننده بیشتری دارم، پس حق آگهی‌ام را بیشتر خواهم کرد. باشگاه‌ها هم که بنگاه تجاری هستند از این درآمد بیشتر سهم‌خواهی می‌کنند. اگر رسانه سهم‌شان را ندهد، باشگاه‌ها برای تامین منافع خود سراغ رسانه دیگری می‌روند. این موضوع سیستم رقابتی به وجود می‌آورد. انحصار رسانه‌ای اما تمام این قواعد را بر هم می‌زند. مشکل حق پخش تلویزیونی، ناشی از یک اشکال فرمی است که مشکلات بسیاری به وجود آورده و به وجود خواهد آورد. تا زمانی که این فرم و این چارچوب اصلاح نشود، در روی همین پاشنه خواهد چرخید.»

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین