در گزارش این روزنامه فرانسوی آمده است: دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا که خود را سلطان مذاکرات می داند، به دام مذاکره با ایران افتاده است.
ترامپ در منطقه خلیج فارس در موقعیتی گرفتار شده که هرگز دوست نداشت در آن باشد او در ماجرای حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی، تحقیر شد چرا که نتوانست هیچ پاسخ مناسبی به آن دهد.
ترامپ گلف زیاد بازی می کند اما در شطرنج مذاکره با ایران تبحری ندارد.
در حال حاضر خطر انفجار منطقه ای وجود دارد و در اینجا هم مانند آسیا و اروپا مساله اصلی اعتبار آمریکا نزد متحدانش است. در این اوضاع آشفته رئیس جمهوری آمریکا با روند استیضاح تهدید می شود و این خود یکی از عوامل بی اعتباری او است.
بیشتر کشمکش های منطقه در رابطه با جنگ یمن است.
محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و مرد قدرتمند ریاض از چهار سال پیش چندین تن بمب بر سر یمن انداخته است تا با نفوذ ایران در آنجا مقابله کند. این جنگ تاکنون صد هزار کشته برجای گذاشته است و یک تراژدی انسانی بی پایان به وجود آورده است. اما ترامپ از بن سلمان تقدیر و حمایت می کند. حتی زمانی که ولیعهد سعودی از سوی سازمان اطلاعات مرکزی " سیا" متهم شد که فرمان قتل جمال خاشقچی خبرنگار سعودی ساکن آمریکا را صادر کرده است ،ترامپ همچنان از وی حمایت کرد.
این موضوع ساده ای نیست که جهانیان چشم خود را روی آن ببندند و به سادگی از آن بگذرند.
این بخشی از سیاست دونالد ترامپ در رابطه با ایران است. نقطه اوج این سیاست تصمیم دونالد ترامپ در ماه مه سال ۲۰۱۸ برای خروج یک جانبه از توافق هسته ای وین بود. با این توافق که در ماه ژوئیه سال ۲۰۱۵ در وین امضا شده بود در برابر لغو تحریم های بین المللی اعمال شده علیه ایران به دلیل نقض تعهدات بین المللی این کشور , برنامه هسته ای ایران به طور موقت تحت نظارت بین المللی درآمد.
او تصمیم گرفت هر آنچه را که رئیس جمهوری سابق آمریکا به دست آورده بود برهم زند و به این ترتیب ترامپ به بهانه به دست آوردن توافق بهتر در توافق وین خرابکاری کرد.
وی برای آن که جمهوری اسلامی ایران را به پای میز مذاکره بکشاند علیه این کشور که به چارچوب توافق وین پایبند بود، تحریم های اقتصادی بی سابقه اعمال کرد. ترامپ پای خود را از اعمال تحریم ها علیه ایران فراتر نهاد و از فروش نفت ایران سنگ اندازی و کارشکنی کرد.
ترامپ معتقد است، راهبرد فشار حداکثری وی، ایران را به مذاکره دوباره وادار خواهد کرد. اما ایرانی ها تکرار می کنند که بدون لغو دست کم بخشی از تحریم های آمریکایی هیچ مذاکره ای در کار نخواهد بود. ایرانی ها بارها هشدار داده اند، اگر ما نمی توانیم نفت خود را صادر کنیم دیگران نیز نخواهند توانست چنین کنند.
دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از زمانی که پای در کاخ سفید گذاشت، سیاست تغییر و خروج از قوانین را کلید زده است؛ از حذف اعضای کابینه و دولتمردان تا لغو پیمانهای دولت های سابق و نقض قوانین بینالمللی و تعهدات آمریکا.
وی با گسترش دامنه این رویکرد، تقابل با بسیاری از کشورها از جمله متحدان واشنگتن در اتحادیه اروپا را دو چندان کرده است.
خروج از معاهدههای آبوهوایی پاریس، برجام، توافق موشکهای هستهای میان برد، آسیا - پاسیفیک (تی پی پی)، پیمان جهانی سازمان ملل برای بهبود مهاجران و پناهندگان، تعلیق عضویت آمریکا در شورای حقوق بشر سازمان ملل و سازمان علمی و فرهنگی یونسکو، توقف کمکهای داوطلبانه به برخی نهادهای سازمان ملل، به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر جولان اشغالی سوریه و قدس شریف برخلاف قطعنامههای صریح شورای امنیت، افزایش تعرفههای تجاری با اعضای اتحادیه اروپا، چین و ... به بهانه ناعادلانه تجارت دوسویه از جمله اقدامات ترامپ بوده که خشم جامعه جهانی را در پی داشته است.
توجیه دولت ترامپ از این سیاستها، تحقق دکترین «نخست آمریکا» بوده اما به گفته رسانههای منتقد کاخ سفید در اروپا، این رویکرد چیزی جز سرشکستگی بیشتر در جهان و تمسخر واشنگتن در پی نداشته است.
چالشهای متعددی که ترامپ از زمان روی کار آمدن در کاخ سفید با جامعه جهانی و مناسبات این کشور با اتحادیه اروپا ایجاد کرده، سبب شده تا رهبران قاره سبز بدنبال راهکاریی برای برون رفت از این چالش ها باشد.
به اعتقاد تحلیلگران، اروپا اکنون بر سر دو راهی «وابستگی» یا «استقلال» از آمریکا قرار دارد.
مقامهای اروپایی تاکنون واکنشهای مختلفی به سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ داشتهاند؛ از جمله «ژان کلود یونکر» رئیس کمیسیون اروپا تصریح کرده، «زمان آن فرارسیده تا اتحادیه اروپا، رهبری بینالمللیاش را نشان داده و وابستگی به آمریکا را پایان دهد... واشنگتن قدرت خود را به عنوان یک بازیگر بینالمللی از دست داده و در بلندمدت نیز نفوذش را از دست خواهد داد.»