سالهای اخیر بارها درباره بحرانی بودن وضعیت مدیریت پسماند در کشور بهویژه در پایتخت صحبت شده است، اما همچنان این وضعیت بحرانی ادامه دارد. گویا ارادهای نه از سوی مردم و نه از سوی مسئولان برای سامان دادن به این وضعیت وجود ندارد. این بحران در حالی گریبانگیر پایتخت و شهرهای مختلف کشور است که سالهاست چنین معضلی به شکلی در کشورهای پیشرفته وجود ندارد که زباله به یکی از ارزشمندترین منابع کسب درآمد برای شرکتهای بزرگ شده است. در حال حاضر مردم در بسیاری از کشورها با تفکیک و تحویل زبالههای خود به دولت، شهرداری یا شرکتهای مسئول میتوانند برخی از هزینههای حمل و نقل یا حتی خرید خواروبار خود از فروشگاهها را تأمین کنند. چنین وضعیتی را با وضعیت کشور خودمان مقایسه کنید که زباله، غیراصولی جمعآوری و دفن میشود و همین امر سبب شده بسیاری از عرصههای طبیعی ما بهویژه در مناطق شمالی کشور با زباله پوشیده شود و کسی هم توجهی به آن ندارد. واقعاً مقصر واقعی این اوضاع کیست؟
معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران میگوید: حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد پسماندهای کشور در تهران و شهرهای اطرافش تولید میشود. ۲۰ درصد پسماند خانگی، ۲۸ درصد پسماند پزشکی، ۲۵ درصد پسماندهای صنعتی کشور در تهران تولید میشود که البته به آنها باید پسماندهای کشاورزی و سایر پسماندها را نیز اضافه کرد.
کتال محسنی با اشاره به این که شیوه دفع اصولی پسماندها در کشور ما از جمله در تهران نهتنها مطلوب نیست، بلکه بهصورت کاملاً نادرست و غیرعلمی انجام میشود میافزاید: در این زنجیره، ما و همه دستگاههای حاکمیتی و عمومی مثل شهرداریها و حتی خود مردم مقصر هستیم و در این زنجیره، مدیریت ناصحیح پسماندها هر کدام نقشی داریم. اول از همه ما بهعنوان شهروندان این کشور برخلاف تعالیم دین و مذهبمان که تأکید ویژه بر صرفهجویی مصرف منابع یا نظافت و بهداشت دارند، یاد نگرفتهایم زبالههای خود را مدیریت کنیم. متأسفانه با گذشت زمان و با صنعتی شدن جامعه و ازدیاد جمعیت، به جای اینکه به چنین موضوعاتی بیشتر دقت و توجه کنیم و آن را ارتقا دهیم، سال به سال نزول کردیم.
فرهنگسازی نکردیم
وی میافزاید: در حال حاضر ما دو تا سه برابر متوسط جهانی نایلون مصرف میکنیم و بهراحتی آن را در جادهها و محیط زیست رها میکنیم. در هیچ کجای دنیا هیچ شهرداری و دولتی نمیتواند بر تکتک شهروندان نظارت کند یا پشت سرشان زبالههای آنها را جمع کند. البته ما دولتیها و مسئولان هم فرهنگسازی نکردیم و آموزش ندادیم. آنقدر که برای پفک نمکی و رب گوجه فرنگی و مسائل تجاری تبلیغ میکنیم برای مسائل مربوط به فرهنگ عمومی و محیط زیست سرمایهگذاری و فرهنگسازی نکردیم. در چنین وضعیتی، معلوم است که مردم چطور رفتار میکنند. کافی است شما نگاهی به خیابانها، جنگلها و سواحل این کشور بیندازید و آن را با کشورهای دیگر مقایسه کنید، آیا واقعاً مردم در کشورهای دیگر اینگونه زندگی میکنند؟
کتال محسنی میگوید: مشکل ما ریشهای است. در کنار مردم، به همان نسبت دستگاهها دولتی هم همت و دغدغه و احساس مسئولیت کافی در این موضوع ندارند.در واقع در موضوع مدیریت پسماند، مردم، تولیدکننده، عرضه کننده خدمات و دستگاههای حاکمیتی از جمله خود محیط زیست مقصر است.
مدیریت پسماند باید از تکتک خانهها شروع شود
وی با اشاره به شیوه دفن زباله در تهران در منطقه آرادکوه ادامه میدهد: گام اول مدیریت پسماند، تفکیک زباله است که آن هم از در خانه تکتک ما، بیمارستانها و مراکز درمانی، واحدهای صنعتی و تولیدی، مدارس و ... باید شروع شود. ما باید به مردم بیاموزیم که برای مثال تفاله چای را به شیوه کنونی با چای در سطل زباله نریزند، چون همین تبدیل به شیرآبه میشود و درصد شیرآبه را بالا میبرد. دولت هم باید آموزش دهد و هم انگیزه این کار را در مردم ایجاد کند.
به گفته کتال محسنی اگر ما هر پتی (بطریهای پلاستیکی) که مردم تولید میکنند را با قیمت مناسب از آنها بخریم، دیگر کسی این بطریها را دور نمیریزد. برای مثال اخیراً خبری در رسانهها منتشر شد که دستگاههایی در متروهای کشور ایتالیا نصب شده است که افراد پت را درون آن میاندازند و درآمد حاصل از آن را برای خرید بلیت مترو ذخیره میکنند. چنین تدبیری را با وضعیت اسفناک کشور ما مقایسه کنید. در کشور ما در مناطق تفریحی و جنگلی، مردم از بوی تعفن و زباله نمیتوانند از برخی نقاط استفاده کنند.
وی با اشاره به این که مقدار بسیار کمی از زبالههای تفکیک شده توسط دورهگردها و افراد متفرقه جمعآوری میشود، ادامه میدهد: مقدار این زبالهها شاید حدود ۱۰ درصد است و ۹۰ درصد زبالهها یا مخلوط و تفکیک نشده هستند یا اگر هم تفکیک شده باشند در مخازن با هم مخلوط میشوند و بهصورت غیر اصولی در مخازن نگهداری میکنند. از آنجا که این مخزنها روی جوی آب نصب شدند، این شیرابهها سرریز شده از طریق آبراهها به رودخانهها هدایت شد و با آبیاری سبزیجات بهصورت مستقیم و غیر مستقیم دوباره وارد بدن ما شود؛ از ماست که بر ماست، از که بنالیم؟
فقط با الفاظ بازی میکنیم
محسنی با تأکید بر دفن غیر اصولی زبالهها در تهران میافزاید: من نمیخواهم خارج از گود ایستاده و قضاوت کنم، اما آیا شیوه و سیستم پردازش زباله در آرادکوه واقعاً جای سؤال ندارد؟ چند درصد پردازش زبالهها، کامل انجام میشود؟ آیا پردازش سنتی، آن هم بدون پیروی از روشهای علمی، فنی و بهداشتی، جوابگوی نیاز امروز جامعه ما هست؟ علاوه بر پردازش، در بحث تولید کمپوست، دپو و دفن پسماندهای بیمارستانی یا شیرابهها هم وضع به همین منوال است. افتخار میکنیم که شیرابهها را دوباره به سیکل تولید کمپوست برمیگردانیم، اما همه اینها بازی با الفاظ است. شیرابهای که COD بالای چند ده هزار میلیگرم در لیتر دارد، باید اصولی و علمی دفع شود. من میدانم که همه اینها اعتبار میخواهد و من نمیخواهم زحمات دوستان را تضییع کنم، اما باید بپذیریم که کار ما اشکال دارد؛ از کار محیط زیست تا وزارت بهداشت تا شهرداریها تا حتی خود مردم. واقعیت این است که با شعار دادن مشکلات حل نمیشود.
وضعیت مراکز درمانی خرد فاجعه است
محسنی درباره مباحث مطرح شده درباره مدیریت پسماندهای بیمارستانی در طول دو هفته اخیر میگوید: بنابر نامهای که وزیر بهداشت به رئیس سازمان محیط زیست نوشته است، حدود ۹۵ درصد از زبالههای عفونی در مراکز دولتی بیخطر میشوند. در این مورد ایراد جدی از سوی خود بدنه وزارت بهداشت به بیمارستانهای خصوصی وجود دارد. وضعیت در مراکز درمانی خرد مثل کلینیکها و داروخانهها فاجعه است تا حدی که این زبالهها با زبالههای عادی مخلوط میشود.
به گفته وی، بیمارستانهای خصوصی نظارت کمتری به این مسئله دارند و از آنجا که بحث اقتصادی در آنجا پررنگتر است، مشکلات محیط زیستی بیشتری هم دارد.
محسنی ادامه میدهد: بر اساس اعلام وزارت بهداشت، ۹۵ درصد زبالههای بیمارستانی بیخطر میشود که صحت و عدم صحت آن را خودشان میدانند و خدای خودشان! در جلسه اخیر کارگروه مدیریت پسماند قرار شد این رقم تا پایان سال به ۱۰۰ درصد برسد. همچنین به بیمارستانهای خصوصی تکلیف شد تا در تفکیک این زبالهها، بیخطرسازی و دفع اصولی آن همت بیشتری به خرج بدهند. مقرر شد که زبالههای مراکز خرد درمانی توسط شهرداری از طریق سیستم جمعآوری پیمانکارهای وابسته به آن فعلاً در آرادکوه در ترانشههای مناسب بهصورت بهداشتی دفن شوند تا نهایتاً جایگاه دفن جدید راهاندازی شود.
شهرداری موظف است
قرار است ۷۰ هکتار در ارضی هوشنگآباد و عزیزآباد برای حفر و ایجاد ترانشه برای دفن زبالههای عفونی ایجاد شود که این کار به شهرداری تکلیف شده است. در حالی این تکلیف از سوی استانداری تهران به شهرداری تهران واگذار شده است که چند روز پیش مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهر تهران با اشاره به اینکه شهرداری تهران در دفن پسماندهای بیمارستانی وظیفهای ندارد گفت: در حال حاضر شهرداری تهران در جمعآوری و دفن پسماندها کمک میکند. ما برای حمل و نقل و دفن هر کیلوگرم از پسماندهای بیمارستانی ۹۰۰ تومان دریافت میکنیم در حالی که این کار هزینهای بسیار بالاتری دارد. به همین دلیل است که شهرداری بر انجام این کار تمایلی ندارد. موضوعی که محسنی در پاسخ به آن میگوید : بحث تمایل نیست و این یک تکلیف است. البته قرار شده است که تولیدکننده پسماند هزینههای مربوط به دفن پسماندهای خود را پرداخت کنند. به اعتقاد او، با ایجاد مکانیزمهای رقابتی میتوان این موضوع را حل کرد. اگر نهادها به وظایف خود عمل نکنند کار سازمان محیط زیست است که به آنها نظارت کرده و کمکاریها را به استانداری اطلاع دهد.
محسنی در پاسخ به اینکه تشخیص بیخطر شدن زبالههای بیمارستانی با کدام نهاد میافزاید: تشخیص اینکه زباله بیمارستانی بیخطر شده یا نه، بر عهده سازمان محیط زیست است. در واقع نظارت عالیه با سازمان محیط زیست است، اما در مرحله اول این وظیفه وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی است. سازمان محیط زیست هم بهصورت تصادفی آنها را چک میکند. طی سالهای اخیر سازمان محیط زیست یک سری از آزمایشگاهها را توانمند کرد، اما حقیقت این است که این نظارت ما مطلوب نیست. ما در این زمینه نقصان داریم.
وی ادامه میدهد: اعتبارات این حوزه باید بیشتر شود. امروز محیط زیست با بقای انسان و توسعه پایدار گره خورده است. بر همین اساس، سازمان برنامه و بودجه باید توجه بیشتری به سازمان محیط زیست داشته باشد. البته علاوه بر اعتبارات مالی و تجهیزات، سازمان محیطزیست نیازمند آموزش نیروهای انسانی خود است و این یکی از ضعفهای مهم سازمان است که علیرغم تلاشهای این سازمان در سالهای اخیر، نواقص برطرف نشده است.