اواخر بهمن سال گذشته بود که «عصر جدید» وارد میدان شد و بدون تعارف توانست نگاههای زیادی را به خود جلب کند؛ چرا؟ چون تا آن زمان این شکل از برنامه استعدادیابی را در تلویزیون ندیده بودیم. البته که قبلتر هم نهتنها در کشورهای دیگر بلکه در همین ایران و صدا و سیمای خودمان هم اتفاقاتی در این زمینه افتاده بود اما عصر جدید با تنوعی که به دلیل نبود محدودیت سنی، استعداد، جنسیت و.... داشت، توانست جای خود را بین مردم بیشتر باز کند. با پیشروی این برنامه و بالا گرفتن رقابتها، همانطور که از تعداد شرکتکنندگان کاسته میشد مخاطبان هم با حساسیت بیشتری آن را دنبال میکردند و منتظر بودند تا ببینند بالاخره برنده نهایی چه کسی است؟ این ماجرا ادامه داشت تا تعداد نهایی به همان پنج نفری که دیگر خیلیها میشناسندشان رسید و یک نفر از آنها با رای مردمی اول شد. بله؛ تا به این جای ماجرا که تکرار مکررات بود، اما از اینها که بگذریم مثل خیلی از مسابقات با پرونده باز برگزیدگان و جوایزی که به آنها تعلق گرفته، روبه رو میشویم.
اگر شما هم کنجکاو شدهاید که داستان جوایز چند صد میلیونی و وعدههای داده شده عصر جدید به کجا رسیده، ادامه این گزارش را بخوانید.
آنچه گذشت
بعد از انتشار خبر ساخت عصر جدید، کارهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی برای جذب استعدادها هم شروع شد. ابتدا هر کس که مایل بود، ویدئویی حداکثر پنجدقیقهای را برای برنامه میفرستاد. بعد از گزینش از روی فیلمها هم نوبت به مرحله مقدماتی رسید. در این مرحله که در 26 قسمت روی آنتن رفت، حدود 60 نفر با رای داوران یک پله بالاتر رفتند.
در ادامه بخش دیگری از برنامه در ۱۵ قسمت پخش شد. در هر قسمت چهار نفر یا گروه اجرا کردند. از بین آنها داوران دو نفر را برای رأیگیری مردمی نامزد کردند و مردم پس از هر اجرا ۲۴ ساعت فرصت داشتند با رأیشان یکی از آن دو را برای صعود به مرحله بعد انتخاب کنند.
بعد از اینها هم که نوبت به مرحله نیمهنهایی رسید و در هر کدام از پنج قسمت این بخش سه شرکتکننده با یکدیگر رقابت کردند و یک نفر از هر قسمت با آرای مردمی به فینال عصرجدید صعود کرد تا اینکه فقط پنج نفر باقی ماندند؛ فاطمه عبادی، محمد زارع، پارسا خائف، سعید فتحیروشن و دختران نینجا. در آخر هم قرار شد تا به هر کدام از آنها به همان ترتیب مبلغ 500، 200، 100، 75 و 50 میلیون تومان تحت عنوان اعتبار تخصصی تعلق بگیرد.
اما اعتبار تخصصی چیست؟ به گفته عوامل برنامه این مبلغ در قالب اعتبارنامهای به برنده داده میشود که طبق آن، او باید به اتفاقی که صحبتش را کرده بود عمل کند. مثلا تهیه لوازم لازم برای کارش یا تأسیس یک آموزشگاه و مواردی از این دست.
دختر شنی
نفر اول این رقابتها، فاطمه عبادی بود، هنرمندی که با شن نقاشی میکرد و آخر سر هم توانست باحدود شش میلیون و544 هزار و 964 رأی صدرنشین این مسابقه شود و جایزه500 میلیون تومانی برنامه را به خودش اختصاص دهد.
عبادی قرار بود در یکی از برنامههای تلویزیونی اجرا داشته باشد، اتفاقی که در 40 قسمت از برنامه چلچراغ رخ داد. او در هر قسمت به عنوان تصویرگر برنامه در تیتراژ و بخشهایی که وجود داشت، حضور پیدا کرد و با شنهایش راوی قصههایی شد که تلخی آن هنوز قلبمان را میسوزاند.
اما به جایزه 500 میلیونی میرسیم. طبق آخرین اطلاعاتی که در اختیار ما قرار گرفت، عبادی یک قسط از جایزهاش را گرفته، او طبق قراری که گذاشته با این مبلغ قرار است تا محلی در بندر ماهشهر را به آموزشگاهی بزرگ تبدیل کند و بعد هم برای آموزش کسانی که به رشته هنرهای گرافیکی و نقاشی علاقه دارند، آنجا را به وسایلی که لازم است مجهز کند.
عبادی متولد اول مرداد ۱۳۶۸ در ماهشهر و فارغالتحصیل کارشناسی گرافیک است. او فعالیت خود را با نقاشی روی بوم شروع کرد و حالا نقاشی روی سفال، نقاشی پرتره و نقاشی با خاک نیز انجام میدهد. میتوان گفت استعداد او زیر نظر امجد حلبینژاد، استاد نقاشی و رئیس انجمن هنرهای تجسمی بندر امام پرورش یافت و بعد هم با تحصیلات آکادمیک در رشته گرافیک به طراحیهای مینیاتوری و دیوارهنگاری مشغول شد.
فینالیست 20 ساله
محمد زارع که با حرکات نمایشی و پرخطرش معروف شد، نفر دوم این مسابقه بود. او متولد شیراز است و در کنار اجراها، شخصیت خاصش هم به شهرتش اضافه کرد.
زارع قرار بود در پشت صحنه جزو عوامل تولید عصر جدید شود و داوری بخشی که مربوط به او میشود را به عهده بگیرد، به گفته گروه، زمینه لازم برای این همکاریها اتفاق افتاده و تا یکی دو ماه آینده که برنامه پخش شود، شما هم شاهد آن خواهید بود.
در بخش مالی هم از 200 میلیون تومان اعتبار، یک قسط به او پرداخت شده و زارع قرار است با آن محلی را برای تمریناتش تجهیز و برای خودش وسایلی با کیفیت را که لازم دارد تهیه کند. چرا میگوییم با کیفیت؟ چون بخشی از این تجهیزات را قبلتر خودش دستی میساخت و به همین دلیل چندان کیفیت بالایی نداشتند. همچنین در کنار خرید این وسایل قرار است اگر او مایل بود با مبلغ باقی مانده، محلی را برای آموزش کسانی که این رشته ورزشی را دوست دارند، فراهم کند.
محمد زارع مدتهاست در کانکسی که خریده به تنهایی و دور از خانوادهاش زندگی میکند. او که مدرسه را هم رها کرده است، درباره زندگیاش میگوید: من دوست نداشتم به مدرسه بروم چون چیزی را که به دردم بخورد به من یاد نمیداد البته سعی کردم در مدرسه بمانم مثلا اینکه کلاس تدوینگری رفتم و هنرستان ثبتنام کردم اما فایدهای برایم نداشت. با همه اینها باید دید در فصل دوم عصر جدید محمد چه برنامهای دارد؟
دختران نینجا
و اما آخرین گروه از فینالیستهای برنامه، دختران نینجا هستند که رتبه پنجم را به دست آوردند. گروهی منحصر به فرد که حرکات نمایشی و نظم و برنامهریزیشان، خاصشان کرده بود. «تیم نینجوتسو البرز» نام کامل این گروه به مربیگری فریبا فرجیپور است.
بعد از عصر جدید قرار بود دختران نینجا در شبکه ورزش حاضر شوند و در برنامهای علاوه بر اجراهای نمایشی، بخشی با عنوان آموزش داشته باشند. طبق آخرین صحبتهایی که داشتیم، ساخت این برنامه تصویب شده و در همین هفته جلسه نهایی برگزار میشود و بعد هم ضبط را شروع میکنند. گروه مربوط هم مشغول پیگیری ماجرا هستند تا بهزودی دختران نینجا را بیشتر ببینیم. تلاش آنها این است که از 17 ربیع این جریان شکل بگیرد، اما با نوساناتی که در حوزه تولید و پخش وجود دارد، نمیشود زمان قطعی برای آن مشخص کرد.
در بخش مالی ماجرا هم 50 میلیون تومان به این گروه تعلق گرفت. این مبلغ قرار است صرف خرید وسایل جدید، مرغوب و باکیفیت شود چرا که خیلی از لوازم آنها دستسازهای معمولی بودند که به ارتقا نیاز داشتند. علاوهبر اینها تیم عصر جدید پیگیر باشگاهی است که شهرداری کرج قولش را داده بود تا در اختیار این گروه و دیگر هنرجویان بگذارند، جریانی که ادامه دارد و باید دید نتیجه آن چه میشود.
آقای خواننده
سومین استعداد معروف عصر جدید، پارسا خائف بود. او با 14 سال سن بهتازگی برنده جایزه یازدهمین جشنواره بینالمللی موسیقی موغام کشورهای اسلامی شد.
خائف طبق صحبتهایی که در عصر جدید شد، قرار بود تیتراژ یک برنامه تلویزیونی را بخواند، این اتفاق در برنامه «میدون» شبکه سه افتاد و امروز تیتراژ این برنامه با صدای او پخش میشود.
اما از بخش اصلی ماجرا و جایزه نقدی که دریافت کرد چه خبر؟ او با صد میلیون تومانی که برنده شد، این روزها مشغول انجام کارهای اولیه آلبوم موسیقی است که دوست داشت به آن برسد. به گفته عوامل برنامه شعر، موزیسین، گروه، نوازنده و تنظیمکننده در حال تدارک اتفاقات لازم برای شکل دادن به اولین آلبوم موسیقی او هستند.
پارسا خائف متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۴ در اردبیل است. او که فعالیت خود را با حضور در کلاسهای آواز شروع کرد، ابتدا با دستگاههای موسیقی و سپس آواشناسی آشنا شد و حالا خواننده سبک سنتی است.
پارسا از دهه هشتادیهایی است که از کودکی به موسیقی و خوانندگی علاقهمند بود و صدای رسا و بلند او هم باعث شد از همان زمان سری به این حوزه بزند. او زیر نظر استادان موسیقی در اردبیل دورههای موسیقی را گذراند و بعد هم با حضور در عصر جدید توانست بیش از سه میلیون رأی مردمی را به خود اختصاص دهد.
شعبدهباز روانکاو
سعید فتحیروشن چهارمین فینالیست عصر جدید است. او که این روزها به عنوان کریسانجل ایرانی شناخته میشود، بعد از تلاشها و حضورهای کوتاهش در تلویزیون بالاخره در این برنامه دیده و شناخته شد.
او در سال 1390 به عادل فردوسیپور پیشنهاد داد یکی از بازیهای لیگ فوتبال را چند هفته قبل انتخاب کند تا او دقیقا تعداد گلها، کرنر، اوت و خطاها را با تمام جزئیات پیشبینی کند. او چندبار این پیشنهاد را تکرار کرد اما به شهرتی که این روزها دارد، نرسید.
فتحیروشن قرار بود یک برنامه صبحگاهی را اجرا کند اما بعد از تماس با او، به گفته عوامل این برنامه، آن را قبول نکرد و در ادامه مشغول پیشتولید برنامه دیگری شد. با این حال گروه به وعدهای که داده شده بود عمل کردند و این خواست او بود تا کار اجرایی نشود.
آقای شعبدهباز با 75 میلیون تومانی که دریافت کرد، قرار شد تا یکسری از وسایل کارش را که در ایران در زمینه شعبده و منتال وجود ندارد، تهیه کند؛ وسایلی که خیلی تخصصی در خارج از کشور ساخته میشود. همچنین در ادامه قرار شد اگر بشود این لوازم را در ایران تولید کند تا کسانی که دوست دارند هم آنها را خریداری کنند و یاد بگیرند.
او روی آنتن به شوخی گفته بود که اگر جایزهای بگیرم، میخواهم با آن زن بگیرم و گروه عصر جدید هم امروز میگویند که یا باید زن بگیری یا به تولید و آموزش مشغول شوی! در ادامه هم با قولی که او داد، قرار شد تا در مرحله بعد عصر جدید از یک نفر منتالیست حمایت کند و به جهت بار مالی که وجود دارد به آن شرکتکننده کمک کند تا به مراحل بالاتر برسد.
سعید فتحیروشن متولد 15 آذر 1359 در تهران و دورهدیده رشته شعبده در سوئد و آلمان است. در سال 1391 وقتی32 ساله بود با مجوز رسمی توانست اولین مجموعه آموزشی بهنام «این مرد جادویی نیست» را به بازار عرضه و بعد از مدتی مجموعهای بهنام 13+1 آموزش شعبده در رشته منتال (ذهنخوانی) را منتشر کرد. اولین اجرای زنده او در تلویزیون هم در نوروز 91 اتفاق افتاد.
و بقیه...
به جز این پنج فینالیست، قولهای دیگری هم به شرکتکنندگان مراحل قبل داده شده بود. یکی از آنها ساسان پرکان، نوجوان 16 ساله چابهاری است که ژیمناستیک کار میکند. به او وعده حامی مالی برای ادامه فعالیتهایش داده شده بود، اتفاقی که گویا اجرایی شده است.
علی بهبودیفر، یکی دیگر از چهرههای عصر جدید است که با توپ حرکات نمایشی انجام میدهد. او در عصر جدید با چرخاندن توپ روی مسواک توانست رکورد گینس را ۳۰ ثانیه جابهجا کند. به این جوان هم از طرف برنامه نزدیک به 60 میلیون تومان برای ازدواج و ثبت رکوردش اختصاص پیدا کرد.
آرمان امیدی، خواننده نوجوان مسجدسلیمانی هم بعد از اجرایی که داشت، قرار شد مقدمات انتشار آلبومی برایش شکل بگیرد، وعدهای که کماکان در دست اجراست. همچنین اقداماتی هم برای گروه پسران پارکور که از کهگیلویه و بویراحمد آمده بودند، برای تأسیس باشگاه صورت گرفت.
البته هنوز وعدههایی ماندهاند که به دلیل کثرت آنها هنوز اجرایی نشدهاند و هنوز خبری از آنها نیست و این گزارش هم تنها بخشی از اتفاقاتی که اطلاعات آن در دسترس ما گذاشته شد را پوشش داده است. به همین دلیل باید دید در آینده این اقدامات تا کجا ادامه پیدا میکنند.